⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#مــذهبـــےهاعاشقـــــــتـرن💖
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💞 داستان زندگی #شهید_سیدعلی_حسینی و دخترشان زینب السادات حسینی، داستان واقعی که بدون هیچ دخل و تصرفی صورت گرفته است.
📝نویسنــــــــده....↓↓
#سیـــدمحمــدطاهــا_ایمانـــی
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #مــذهبـــےهاعاشقـــــــتـرن💖 ـــــــــــ
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_اول
《 مردهای عوضی 》
💠 همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود😖
... اما بد اخلاقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار❓ ... نگذاشت خواهر بزرگترم تا ۱۴ سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد👰 ...اما من، فرق داشتم ... من عاشق درس خوندن بودم ... بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد🙃 ...
میتونم ساعتها پای کتاب📖 بشینم و تکان نخورم ... مهمتر از همه، میخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ...🕊
چند سال که از ازدواج💞 خواهرم گذشت ... یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد ... به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی ...شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود ... 😱
🔰یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند ... دائم توی مهمونیهای باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد ...
اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره ... مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک میزد ...
این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن...❌👰❌
🔹هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید ... روزی که پدرم گفت ... هر چی درس خوندی، کافیه‼️...
✍ ادامه_دارد
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
با سلام بندگی یعنی در کوچه پس کوچه های زندگی دست کسی را بگیری...! با توجه به نزدیک بودن ایام عید
قابل توجه عزیزانی که پیام میدهند:
اصلا مقدار کمکتون مهم نیست
و هر مقداری که در توانتون میباشد پذیرفته میشود.🙏
یکی از هم دوره ای های #شهید_بابایی در 🇺🇸آمریکا میگفت: توی🇺🇸 آمریکا دوره ی خلبانی میدیدیم، یه روز دیدم روی بولتن خبری پایگاه (ریس) مطلبی رو نوشته که نظر همه رو جلب کرده بود.مطلب هم این بود:
دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا😈 شیطان را از خود دور کند!
تا این مطلب رو خوندم، رفتم سراغ عباس و گفتم: عباس قضیه چیه؟ اولی نمیخواست بگه، بعدشم آروم سرشو بالا آورد و گفت: چند شب پیش بد خواب شده بودم، رفتم میدون چمن تا کمی بدوم ، کلنل (باکستر) و زنش منو دیدن، از شب نشینی می اومدن. کلنل به من گفت: این وقت شب برا چی میدوی؟ بهش گفتم: دارم ورزش میکنم.
گفت: راستشو بگو. گفتم: راستش محیط خوابگاه خیلی آلودست،😈 شیطون آدمو بد جوری اذیت میکنه، اگه آدم حواسشو جمع نکنه به گناه می افته، بعدشم بهش گفتم: میدونی دین ما برای اینطور وقتا چه توصیه ای میکنه؟ عمل سخت انجام بدین!
#مبارزه_با_نفس
@ayatollah_haqshenas
وقتی بچه ها رفتند.آمدم پیش ابراهیم.هنوز متوجه حضور من نشده بود توی حال خودش بود.با تعجب دیدم. هرچند لحظه،سوزنی را به صورتش و به پشت پلک چشمش می زند،یکدفعه با تعجب گفتم:چیکارمیکنی داش ابرام؟ تازه متوجه حضور من شده بود.جا خورد و برگشت گفت:هیچی چیزی نشده. اصرار کردم که باید بگی جون من.
مکثی کرد و گفت:سزای کسی که چشمش به نامحرم بیفته همینه. اون موقع نفهمیدم چی می گه.بعدها در تاریخ بزرگان خواندم دیدم آنها برای جلوگیری از آلوده شدن به گناه خودشان را تنبیه می کنند.
از صفات دیگرش این بود که اگر میخواست با زنی نامحرم حتی از بستگان صحبت کند به هیچ وجه سرش را بالا نمی آورد.به قول دوستانش:ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت!
#ابراهیم_هادی
#محاسبه_اعمال
#سیره_عاشقان
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_دوم
《 ترک تحصیل 》
🖇بالاخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت☹️ ...
🔸هانیه ... دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه ...تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ...😮
😱وحشتناک ترین حرفی بود که میتونستم اون موقع روز بشنوم ... بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود ... به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم ... ولی من هنوز دبیرستان ...خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ... ✨😳
🔸هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد ...- همین که من میگم ... دهنت رو میبندی میگی چشم... درسم درسم ... 📚❌
تا همین جاشم زیادی درس خوندی...😳
🔻از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو میگفت و میرفت ... اشک توی چشمهام😢 حلقه زده بود ... اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ...💪
🔹از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه ... مادرم دنبالم دوید توی خیابون ...- هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی
میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه ...اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی...😐
✍ ادامه دارد ...
@ayatollah_haqshenas
قــرار بود
مقصــد
شمــا
باشیــد ؛
اشتبـاه رفتـمـ...
راستـی
خادمـی که هیـچ
حتی میان راهیان هـم
مــرا راهــی نیسـتـ ...؟😭💔
شـهدا بطـلبین بیـام راهیـان😭
حسـرت دیـدار
#یاد_شهدا
@ayatollah_haqshenas
روح اعمال در گرو اخلاص
آن چیزی که حجم عمل را زیاد می کند، ولو حجم مادیش کم است، آن «لله » بودن و اخلاص است. یک عمل ممکن است به حسب حجم مادیش بسیار کم باشد، لکن به حسب معنا از همۀ اعمال، یا از اکثر اعمال، حجم معنویش زیادتر باشد. «لااله إلاالله » یک عبارت چند کلمه ای است؛ لکن عظمتش از تمام اذکار، یا اکثر اذکار، زیادتر و حجم معنویش از همه بیشتر است. افعال وقتی که «اخلاص» همراهش باشد [حجم معنوی پیدا می کند ]«اخلاص» به منزلۀ روح عمل است.(569)
#اخلاص_عمل
#امام_خمینی
@ayatollah_haqshenas
دعای با خلوص و صدق نیت و توبه برای تعجیل فرج
راه خلاص از گرفتاریها منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف. نه دعای همیشگی و لقلقه زبان و صِرف گفتن «عَجلْ فَرَجَهُ؛ در فرج او تعجیل فرما»،١ بلکه دعای با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه.
در محضر بهجت، ج۲، ص۳۴۷
١.تهذیب، ج۳، ص۱۲۰؛ مستدرکالوسائل، ج۵، ص۷۴ و ۹۳؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۹۵
#آیت_الله_بهجت
#اخلاص_عمل
@ayatollah_haqshenas
اخلاص نیت
نیت ملاک ارزش اعمال
ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او، انسان [عمل] می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود.(541)
#اخلاص_عمل
#امام_خمینی
@ayatollah_haqshenas
متنی که پیش رو دارید دفترچه محاسبات نفس شهید علی بلورچی رتبه ۵ کنکور دانشجوی الکترونیک دانشگاه شریف، شاگرد خاص آیت ا… حق شناس است. خودتان بخوانید و قضاوت کنید. نوشتن این دفترچه را از روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه سال ۶۳ شروع کرده بود. جوانی که وقتی شهید شد ۲۱ سال بیشتر سن نداشت. دفترچه محاسبات نفس ما چند گناه فقط این چنینی دارد؟!….
۱. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم.
۲. خواب بر من غلبه کرد.
۳. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.
۴. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.
۵. مشارطه نکردم.
۶. زود عصبانی می شوم.
۷. شهوت شکم داشتم.
۸. ریا کردم.
۹. حب دنیا داشتم.
۱۰. حضور قلب در سر نماز خیلی کم بود.
۱۱. خود را بهتر از آنچه هستم به دیگران نمایاندم.
۱۲. نفس را در رفاه قرار دادم و در مضیقه نبود.
۱۳. دروغ گفتم.
۱۴. برای غیر خدا کار کردم.
۱۵. یاد دنیا بودم.
۱۶. تقوا نداشتم.
۱۷. وقت را زیاد تلف کردم.
۱۸. امروز تماماً معصیت و غفلت بود.
۱۹. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با حال نخواندم.
۲۰. ذکر را با توجه زیاد نمی گفتم
۲۱. شاید غیبت کردم…
#مـحـاسبـه_اعـمـال
#سیره_عاشقان
#شاگردان_آیت_الله_حق شناس
@ayatollah_haqshenas
fazilate mahe rajab- ostad fayyazbakhsh.mp3
3.98M
❗️❗️پیشنهاد میکنیم این فایل صوتی را حتما تا امشب(اول ماه رجب )گوش دهید تا فرصت کافی برای ادای مقدمات ورود به ماه رجب داشته باشید.
@ayatollah_haqshenas
#آشنایی_با_ابراهیم
📕قسمت پنجم
شکستن نفس
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان 17 شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود! راوی: جمعی از دوستان شهید
❤️🌹❤️🌹❤️
@ayatollah_haqshenas
29 جمادی الثانی
1 ـ وفات حضرت امّ کلثوم علیها السلام
جناب امّ کلثوم علیها السلام چهار ماه پس از باز گشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. (1)
پدرشان مولی الموحّدین امیر المؤمنین علیها السلام و مادرشان حضرت زهرای مرضیه علیها السلام می باشد. (2)
صاحب ریاحین الشریعة به نقل از اعیان الشیعة می فرماید :
امیر المؤمنین علیه السلام آن مخدّره را به عُون بن جعفر طیّار تزویج نمودند. (3)
آنچه در مورد ازدواج امّ کلثوم علیها السلام با غیر از عُون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه ی جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحابشان، در کنار خواهرشان حضرت زینب علیها السلام از بانوان و یتیمان محافظت می نمود، و اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند، خطبه ی آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد، اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین، اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک، کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه ی شام، مرثیه های حضرت در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدّره دارد.
سر انجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا بالاخص شهادت سیّد الشهداء علیه السلام رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه ی منورّه دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است. (4)
📚 منابع :
1. ریاحین الشریعة : ج 3 ـ ص 256 ـ 244. العقیلة علیها السلام و الفواطم : ص 75.
2. بحار الأنوار : ﺝ 42، ﺹ 74. تذکرة الخواص : ص 288.
3. اعیان الشیعة : ج 3، ص 484. و ... .
4. وقائع الشهور : ص 110.
@ayatollah_haqshenas
اینالرجبیون📣...
♦️6گفتاری از #آیت_الله_حق_شناس رحمه الله:
در این ماه هر شب از اول شب ندا میدهند: "ایها القانتون قوموا " ای کسانی که مشغول به طاعت وبندگی هستید، بیدار شوید. نزدیک سحر ندا میشود:" ایها المستغفرون قوموا " ای کسانی که اهل استغفار هستید، بیدار شوید.
🌷درخصوص ماه رجب آمده است: هر زمانی یک خصوصیتی دارد. مثلا دهه ذی حجه، ماه رجب و ... درباره ماه رجب میفرماید:" الشهر شهری و العبد عبدی و الرحمه رحمتی". (اقبال الاعمال سید بن طاووس، ج 3 ص 174 ). یعنی ماه ، ماه من است و بنده بنده من و رحمت هم رحمت من است.
🌺اگر در ماههای دیگر ، فقط در شبهای جمعه از سر شب ندا داده می شود که "بندگان! بیایید، بیایید" در ماه رجب هر شب از اول شب، آن ملک داعی ندا میکند که آیا قرض داری، حاجتمندی هست؟ هر کس در این ماه هدایت بخواهد، من او را هدایت میکنم...
چه خوب است که ما در این ماه، خود را از خدا در خواست بکنیم.
اما این در صورتی است که شما رفع موانع بفرمایید.
اولر موقعیت شما در ماه رجب معلوم شد و این موقعیت را باید مغتنم بشمارید.
🌹هر کسی که مانع سیر شماست، رهایش کنید آقا جان! هر چیزی که مانع سیر عملی شماست، او را رها کنید آقا !
🌾موانع تا نگردانی زخود دوردرون خـانه دل نایـدت نـور
#فضیلت_ماه_رجب
#آیت_الله_حق_شناس
@ayatollah_haqshenas
🌸" الترجیب بمعنی التعظیم " (روضه الواعظین ،ج 2 ،ص 393 ) رجّب یرجّب ترجیبا ،عظّم یعظّم تعظیما . می فرماید در این ماه ، دعا مستجاب است ، خصوصا بر علیه ظالمان . " و لهذا کان فی الجاهلیه یوخرون علی من ظلمهم فیدعون علیهم فی رجب فلا یرد " ، و برای همین در زمان جاهلیت ، مردم نفرین بر علیه کسانی که به آنها ظلم کرده بودند را تا ماه رجب به تاخیر می انداختند ، چون اعتقاد داشتند که دعای آنها از درگاه پروردگار رد نمی شود .
اگر کسی به اهل جاهلیت بدی می کرد، می گفتند:
دعا کن ماه رجب نیاید!
اگر ماه رجب بیاید ، کلکت را میکنیم ! این قدر به ماه رجب معتقد بودند ! پس شما هم باید خودتان را برای ماه رجب مهیا بکنید .
💐"الترجیب بمعنی التأهب و الاستعداد" از امیر مومنان سوال شد:
استعداد چیست؟
حضرت فرمود: استعداد آن است که انسان لااقل، تارک محرمات و فاعل واجبات بوده و متخلق به اخلاق باشد.
عرضه داشت: یا رسول الله می خواهم در رحمت خدا باشم.
حضرت فرمودند: به خلق خدانیکی کن .
آره باباجان من ! مفتکی نمی شود . حالا هی سر مردم کلاه بگذار !
حضرت فرمودند: آیا امسال عمره رفتی؟
عرض کرد : نه یابنرسول الله.
حضرت فرمودند: منافع بی شماری از تو فوت شد.
این شخص خیلی ناراحت شد.
حضرت فرمودند: آیا می خواهی چیزی به تو یاد دهم که ثواب یک عمره، دو عمره ،ده عمره ، صد عمره به تو برسد!
فرمودند: دل مومن را خوشحال کردن، ثوابش با صد عمره مقابله میکند.
در این ماه هر شب از اول شب ندا می دند : "ایها القانتون قوموا ".
ای کسانی که مشغول به طاعت وبندگی هستید ، بیدار شوید .
نزدیک سحر ندا می شود : " ایها المستغفرون قوموا " (وسائل الشیعه ، ج 10 ، ص 478 ) .
ای کسانی که اهل استغفار هستید، بیدار شوید.
باید ماه رجب را بزرگ بشمارید...
*بر گرفته از کتاب زملک تا ملکوت، دفتر اول🍂🍂
#فضیلت_ماه_رجب
#آیت_الله_حق_شناس
@ayatollah_haqshenas
🍃❤️
جان مےدهم ازحسرت
دیدار تو چون صبـــــ 🌤ح
باشدڪه چو خورشید
درخشان به در آیے💐
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#روزتون_منور_بہ_نگاه_شهید☺️❤️
#به_یاد_شهید
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #سَرجُــــدا💔
🎙 روایت #حاجحسینیکتا
از راز داستان تولد #شهیدهمت در #كربلا و امانت حضرت زهرا(س) به مادر شهید
@ayatollah_haqshenas
#حاجهمت_شهادتت_مبارک💔
اي شکسته تن شهيدِ من😔
شهيد شهر قصه ها
روي شوُنه ميــبرن تن شکستَــتو فرشته ها🕊🕊🕊
اي برادر شهيد من ،شهيد برگ گل کفن
بي تو لا له ها چه پَرپَرن پرنده ها چه بي صدا💔
بوُي تو بوُي خون بودُ فرياد
خاک تو پاکِ مرگ تو ميلاد
اي رفته با برگهاي زرد
تا مرز باد تا خاک سرد
بي تو بايد خون گريه کرد😭
بي تو بايد خون گريه کرد😔
شهر من شهامتُ از تو باوَر کرد✌️
قلب من در سوُگ تو مرثيه سَر کرد
اي به غربت هميشگي سپُرده همزبون تو
روي کوُمه ها شقايقي شکفته رنگ خون تو💔
اينجا پرنده بايد بميره😔
پرواز تلخت يادم نميره😭
تو قبله گاه هرچه روحِ آزاد
تو سر پناه عشقو ،چَترفرياد
با خون نوشته آخرين پيامو،☝️
به روي خاکو پَر کشيده با باد🕊
#حاج_همت شهادتت_مبارک💔
به خون تپـيده هجرتت مبارک🕊
#شهید_همت
@ayatollah_haqshenas
🍃❤️
#ڪلامےاز_بهشــت
«اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم☝️
کارهایی ڪہ انجام میدهیم
هیچ فایدهای نخواهد داشت ، چرا ؟🍃
چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست
و ما خودمان را گم میکنیم»👌💔
📚به روایت همت ص۱۸۲
#شهید_ابراهیم_همت
@ayatollah_haqshenas
شیشه ها از سرما یخ زده است❄️،موسی برف پاک کن ها را روشن میکند،اما آنها هم هیچکاری نمیتوانند بکنند #همت ، کلید برف پاک کن را خاموش میکند🙂 و میگوید اینها برف پاک کن است، نه یخ پاک کن😒 سرما رفته رفته به درون استخوان ها نفوذ میکند😣 و آن سه نفر را در خود مچاله میکند #همت که از ناراحتی سینوزیت رنج میبرد،دستش را روی پیشانی میگذارد😥،موسی متوجه میشود و چفیه اش را به او میدهد ببند دور پیشانی ات☺️،اگر گرم بشود،دردش ساکت میشود #همت چفیه را میگیرد و آن را با دستهای لرزانش محکم به دور پیشانی اش میبندد😇 لندکروز از سربالایی جاده به سختی بالا میرود موسی لرزش تن #همت را احساس میکند🙁، در حین گذر از پیچ جاده،پاهای یخ زده کسی را میبینند که از برف ها بیرون زده کاک سیروس و #همت صحنه را میبینند، کاک محکم میزند رو داشبورد و میگوید نگه دار موسی میزند رو ترمز، #همت و کاک سیروس از ماشین بیرون میپرند #همت لوله سلاحی🔫 را میبیند که از زیر برف بیرون آمده، فوری برف هارا کنار میزنند و پیرمرد سلاح به دستی نمایان میشود✌️ کاک سیروس میگوید این کاک نایب است،نگهبان جاده #همت صورتش را به سینه پیرمرد چسباند و به صدای قلبش گوش داد❤️، سپس شروع کرد به دادن نفس مصنوعی و میگوید باید زود برسانیمش بیمارستان #همت زیر بغل های حاج نایب را میگیرد و از زمین بلندش میکند🙂 میخواهند اورا پشت لندکروز سوار کنند، اما #همت اورا جلو میبرد و میگوید اگر پشت ماشین سوارش کنیم آنجا میمیرد😞،باید تا بیمارستان بدنش را گرم نگه داریم #همت پشت ماشین🚕 سوار میشود موسی بلافاصله میگوید #ابراهیم تو سینوزیت داری، همینجوریشم حالت خوب نیست😒، من میرم عقب ماشین میشینم #همت میپرد وسط حرفهای موسی گفتم جان این پیرمرد در خطر است🙁، سوار شو و تا بیمارستان تخت گاز برو #همت پشت ماشین مچاله شده است، هر لحظه لایه ای از برف بر سر و روی او مینشیند🌨 و اورا سفیدپوش میکند وقتی به بیمارستان میرسند موسی از ماشین پایین میپرد و به سراغ #همت میرود، هرچه صدا میزند صدایی نمیشنود، روی #همت را کنار میزند، #ابراهیم یخ زده بود😔 در حالیکه از دلشوره بغض کرده بود پرستارها را صدا زد #همت همچنان بستری بود و موسی به راز جذابیت او فکر میکرد☺️، اینکه چگونه عاشق #همت میشوند❤️ صدای پا میاید، موسی به خود آمد و اسلحه اش را کشید🔫 و گفت کی هستی ؟ آرام بیا جلو چند مرد مسلح آمدند، یکی که از همه مسن تر بود با صدای بغض آلودی گفت من کاک نایبم👳، با پسرهایم آمده ایم سرباز کاک #همت شویم☝️، آمده ایم صادقانه در رکابش بجنگیـم✌️❤️
کتاب فرماندهان، معلم فراری
#شهید_ابراهیم_همت🌹
17اسفند سالروز شهادت سردار ❤️خوبی ها #شهید_همت
شادی روح شهید صلوات
@ayatollah_haqshenas