eitaa logo
طب الرضا
870 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 بلایی که قرار بود بر سر شیعیان فرود آید، امام کاظم(ع) پذیرفتند که خودشان به‌تنهایی به دوش بکشند. ✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری: «حضرت امام کاظم(ع) فرمودند: شیعیان ما يک غفلت‌هايی و گناه‌هايی کردند؛ برای اينکه اين غفلت از آن‌ها برداشته شود خدای متعال من را مخير کردند که: يا شيعيان بايد عذاب بشوند یا من تحمل کنم. و من بار بلا را به دوش کشيدم. (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي») وجود مقدس موسی‌بن‌جعفر(ع) بلای سنگينی را تحمل کردند؛ سال‌های زیادی از عمر شريفشان در زندان سپری شد؛ آن هم زندان‌های سختی که زندان‌های نمور و نمناک زيرزمينی و حفره‌های زيرزمينی بوده، به‌طوری‌که شب و روز در آنجا تشخيص داده نمی‌شد. تعبيری که در زيارت جامعة ائمة آمده، اين است: «وَ مُكَبَّلٍ فِي السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِيدِ أَعْضَاؤُه». تعبير نيست که فقط ساق پا، بلکه عضو عضو حضرت نرم شده بود.» ۹۳/‌۳/۳ 25 رجب شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام به محضر امام زمان وشیعیان ومحبین حضرت تسلیت می گوییم @ayatollah_haqshenas
✳️ فضائل امام كاظم (عليه السلام) از نگاه شيخ مفيد 🌺 شيخ مفيد رضوان الله عليه فرموده: ابوالحسن موسي بن جعفر - عليه السلام - عابدترين و فقيه ترين اهل زمانش بود، از همه سخي‌تر و از لحاظ كرامت نفس در عاليترين درجه قرار داشت... نوافل شب را مي خواند تا به وقت صبح ميرسيد، و بلافاصله نماز صبح را مي خواند، آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيب و ذكر الله اشتغال داشت، بعد سر به سجده ميگذاشت و مشغول دعا و حمد بود تا نزديكي ظهر. 🌺 بسيار اوقات اين دعا را خواند: «اللهمّ اِنّي اسالك الرّاحةَ عند الموت و العفو عندالحساب» و آن را تكرار مي فرمود و از جلمه دعاهايش آن بود كه: «عظُم الذّنب من عبدك فليحسن العفو من عندك». 🌺 از ترس خدا گريه ميكرد تا جايي كه اشك از محاسنش جاري ميشد، از همه مردم بيشتر به خانوادهاش و ارحامش مي رسيد، به فقراء اهل مدينه شبها سر مي زد و زنبيل هاي حاوي مال و پول نقره و آرد و خرما براي آنها ميبرد، آنها نمي دانستند آورنده اينها كيست... موقع احسان دويست دينار تا سيصد دينار احسان مي كرد، كيسه هاي احسان موسيبن جعفر - عليه السلام - ، ضرب المثل بود... 🌺 مردم از او بسيار روايت نقل كردهاند و او افقه اهل زمان و كتاب خدا را از همه بهتر حافظ بود، صوتش در قرائت قرآن از همه نيكوتر بود، چون قرآن ميخواند محزون مي شد، آنها كه قرائت او را مي شنيدند گريه مي كردند. 🌺 مردم مدينه او را «زين المتهجّدين» مي‌ناميدند،كاظم لقب يافت زيرا كه خشم خود را فرو خورد و بر ظلم ظالمان صبر كرد. ➖➖➖➖➖ ✳️ فضائل از نگاه شيخ مفيد 🌺 شيخ مفيد رضوان الله عليه فرموده: ابوالحسن موسي بن جعفر - عليه السلام - عابدترين و فقيه ترين اهل زمانش بود، از همه سخي‌تر و از لحاظ كرامت نفس در عاليترين درجه قرار داشت... نوافل شب را مي خواند تا به وقت صبح ميرسيد، و بلافاصله نماز صبح را مي خواند، آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيب و ذكر الله اشتغال داشت، بعد سر به سجده ميگذاشت و مشغول دعا و حمد بود تا نزديكي ظهر. 🌺 بسيار اوقات اين دعا را خواند: «اللهمّ اِنّي اسالك الرّاحةَ عند الموت و العفو عندالحساب» و آن را تكرار مي فرمود و از جلمه دعاهايش آن بود كه: «عظُم الذّنب من عبدك فليحسن العفو من عندك». 🌺 از ترس خدا گريه ميكرد تا جايي كه اشك از محاسنش جاري ميشد، از همه مردم بيشتر به خانوادهاش و ارحامش مي رسيد، به فقراء اهل مدينه شبها سر مي زد و زنبيل هاي حاوي مال و پول نقره و آرد و خرما براي آنها ميبرد، آنها نمي دانستند آورنده اينها كيست... موقع احسان دويست دينار تا سيصد دينار احسان مي كرد، كيسه هاي احسان موسيبن جعفر - عليه السلام - ، ضرب المثل بود... 🌺 مردم از او بسيار روايت نقل كردهاند و او افقه اهل زمان و كتاب خدا را از همه بهتر حافظ بود، صوتش در قرائت قرآن از همه نيكوتر بود، چون قرآن ميخواند محزون مي شد، آنها كه قرائت او را مي شنيدند گريه مي كردند. 🌺 مردم مدينه او را «زين المتهجّدين» مي‌ناميدند،كاظم لقب يافت زيرا كه خشم خود را فرو خورد و بر ظلم ظالمان صبر كرد. ➖➖➖➖➖ @ayatollah_haqshenas
🔵 جذب دشمنان با هدیه🎁 🔸یکی از دوستان تصمیم گرفته بود، شرّ مردی را که هر روز دشنام می‌داد، از سرِ امام کم کند. نگاه امام علیه‌السلام به او افتاد، لبخندی زد و گفت: «آرام باش و حوصله کن!» 🔸چند روز بعد، امام علیه‌السلام بسته‌ی کوچکی را برداشت و از شهر بیرون رفت. امام علیه‌السلام بیرون شهر به مزرعه‌ای رسید. آن‌جا مردی در زمین کار می‌کرد. همان مردی بود که همیشه به امام علیه‌السلام دشنام می‌داد. او از دیدن امام علیه‌السلام تعجب کرد. با خود گفت: «حتماً این‌جا آمده تا جواب حرفهایی را که به او زده‌ام بدهد؛ اما من باز هم از این حرف‌ها به او خواهم زد.» بیلش را برداشت و به طرف امام علیه‌السلام رفت. و گفت: «این‌جا زمین من است. چرا این‌جا آمده‌ای؟ چرا محصول مرا خراب کردی؟» 🔸امام علیه‌السلام با لبخند از مرد پرسید: «فکر می‌کنی زمینت امسال چه‌قدر 🍏محصول به تو بدهد؟» گفت: «نمی‌دانم. من که علم غیب ندارم.» امام علیه‌السلام گفت: «بله؛ اما امیدوار هستی چه‌قدر محصول از زمینت برداشت کنی؟» مرد گفت: «امیدوارم وقتی محصول زمینم را می‌فروشم، دویست دینار💰 به دست آورم.» 🔸امام علیه‌السلام بسته‌ای را که آورده بود، به او داد. مرد بسته را باز کرد. نگاهش به 💰سکه‌ها افتاد. آن‌ها را شمرد و گفت: «وای! این‌ها سیصد دینار است.» امام علیه‌السلام لبخند زد و گفت: «این‌ها برای تو!» مرد با تعجب گفت: «برای من؟» امام علیه‌السلام گفت: «آری، برای تو.» سپس برای مرد دعا کرد و گفت: «خداوند همان‌قدر که امیدوار هستی، به تو خواهد داد.»🌸 🔸او که این همه خوبی از امام علیه‌السلام دیده بود، نمی‌دانست چه کند. ناگهان از کارهای زشتش احساس پشیمانی کرد، دست امام علیه‌السلام را بوسید و گفت: «مرا ببخشید! من شما را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم چه مرد مهربانی هستید!»🌸 @ayatollah_haqshenas