🌷🌷شهدا وماه رمضان🌙
☘از وسایل زندگی یک فرش داشت که یکروز آمد و گفت فلانی من تصمیم دارم این فرش را به خانوادهای که از نظر مادی در حد ضعیفی قرار دارند انفاق کنم و این خانواده، خانوادة شهید هم هستند.
من هم موافقت کردم، فرش را جمع کردیم و بردیم حیاط منزل و مشغول شستن آن شد و بمن گفت کسی از این موضوع اطلاعی پیدا نکند. در بین شستن فرش مادرش گفت : میخواهی چه کار کنی؟
گفت : میخواهم بروم عوضش کنم و واقعیت هم همین بود میخواست از طریق انفاق آنرا بفروشد و بهایش رادر آخرت از خدا بگیرد. ساعت دوازده شب بود، در ماه مبارک رمضان در لیالیقدر، که فرش را بدوش گرفت و رفت و فرش را به آن خانواده داد و هرچه اهل خانه اصرار میکنند که شما چه کسی هستید خودش را معرفی نمیکند برمیگردد.
وقتی حقوق میگرفتیم از حقوق ماهیانه مقداری را برای مایحتاج برمیداشتیم و بقیة آنرا فی سبیلالله به مستمندان میدادیم و کل حقوق ما با هم میشد 10 الی 12 هزار تومان اما 2 تا 3 هزار تومان بیشتر برای مخارج برنمیداشتیم.
او در جهاد کار میکرد و من در آموزش و پرورش ; شهید حاج حسن آقا بمن گفته بود یکی از وصیتهای من اینست که هرچی از من باقی ماند ـ آنرا به صورت قرضالحسنه به مردم بده، به آنهایی که خودت میشناسی نیازمندند و یک سوم آنرا بلاعوض ببخش!
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ تیپ مهندسی رزمی آذربایجان شرقی
#سردارشهید_محمدحسن_کسایی🌷
ولادت : ۱۳۳۰/۶/۲۰ مرند ، آذربایجان شرقی
شهادت : ۱۳۶۶/۲/۶ شلمچه
#سیره_عاشقان
#ماه_مبارک_رمضان
#مواسات #صدقه
@ayatollah_haqshenas