eitaa logo
طب الرضا
836 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴محبوب ترین عمل 📜 قال مولانا الإمام آية الله العظمی أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صلوات الله علیه: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَى اللَّهِ انْتِظَارُ الْفَرَج . 📗تحف العقول ؛ النص ؛ ص37 ☀️حضرت امام آیت الله العظمی امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود:منتظر فرج باشید و از رحمت الهی نباشید، همانا دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند است. @ayatollah_haqshenas
18117127649647.mp3
2.54M
🎙پادڪست‌مهدوی ✓مرگِ‌جاهلی‌=بی‌معرفتی‌به‌امام‌زمان ✓شرط‌«زیبا‌زندگی‌کردن‌»؟؟ ✓معرفت‌روباید‌بیاریم‌تو‌زندگیمون! ✓اولین‌شاخصه‌‌که‌بایدبیاریم‌تو‌زندگی؟ ✓امام‌زمان‌،چشمِ‌ناظر‌خدا‌تو‌این‌عالم... 👌👌👌 🔅استاد‌محمودی @ayatollah_haqshenas
دل،بیماراز‌آن‌شـد که‌ز‌تو‌دور‌افتاد...
دعا کنید ما بریم خارج از کشور زندگی کنیم خارج‌ما‌.. عشق‌وحال‌ِ‌ما‌نجفه همینقدر‌دلتنگ😔
میدونم نکته ناب نیست 👆👆 اما تقسیم ارزو که هست 😎
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 🌻خواهر همسر شهید: آخرین روز که می‌خواستیم، به تهران برگردیم، گفت: ـ همگی باید قول بدید، سال آینده دوباره بیاییم شمال. گفتم: ـ باشه حسن آقا تا اون موقع ان‌شاءالله کارهای شما کمتر می‌شه، مهلا و علی هم بزرگ‌تر می‌شن، آن‌وقت بیشتر خوش می‌گذره. به شوخی گفتم : که اون موقع چهارتایی می‌آیید سفر چهار نفری را هم تجربه می‌کنید. گفت: نه آبجی زهرا، سفر دسته‌جمعی بیشتر لذت داره اصلاً مهمانی‌ها، اعیاد همه‌اش دورهمی بیشتر می‌چسبه.❄️ راست می‌گفت، عید غدیر خیلی دوست داشت، خانواده‌ها دور هم باشند خوش باشند، به هم مهربانی کنند، کدورت‌ها و فاصله‌ها از بین بره و همه با هم خوب باشند. حسن آقا می‌گفت: ـ عید، یعنی نزدیک‌شدن دل‌ها، روزهای عید، روزهای خداست، باید خوشحال باشیم. خانواده‌ها را خوشحال کنیم؛ اون‌وقت خدا هم از ما راضی می‌شه. می‌گفت، روزهای جمعه عیدِ و بهش اهمیت می‌داد.❄️ 🌻همسر شهید : روز جمعه دوست داشتم، آبگوشت درست کنم و با خانواده‌اش دور هم باشیم. اولین‌بار گفت: ـ فاطمه! من آبگوشت دوست ندارم. ـ باشه حسن جان. یک‌بار درست می‌کنم، بخور؛ اگر دوست نداشتی، دیگه درست نمی‌کنم.❄️ حقیقتش از تمام غذاهای من تعریف می‌کرد. یک روز جمعه، آبگوشت درست کردم و ناهار رفتیم منزل پدرش. ایشون هنوز در قید حیات بودند آبگوشت را دور هم خوردیم. خیلی خوشش آمد و تعریف کرد. پرسیدم: ـ حسن راستی‌ راستی خوشت آمد یا برای دل من تعریف کردی؟ ـ نه فاطمه؛ واقعاً خوشمزه بود.❄️ از آن روز به بعد، جمعه‌ها نمی‌توانست، از آبگوشت من بگذرد. خانواده دور هم جمع می‌شدیم، آبگوشت می‌خوردیم و خیلی خوش می‌گذشت.❄️ 🌷 ✍هاجر‌پورواجد @ayatollah_haqshen
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 🌻 مادر شهید : دست‌پخت عروسم خوشمزه بود آبگوشت‌هایش حرف نداشت به‌قدری که حسن عاشقش بود. جمعه‌ها وقتی می‌آمدند منزل ما، بوی آبگوشتشان توی خونه می‌پیچید. اول یک چایی دور هم می‌خوردیم بعد سفره پهن می‌کرد، وسایل را می‌چید، به کسی هم اجازه نمی‌داد، دست بزند. همه دور سفره می‌نشستیم. آبگوشت را با پیاز قرمز دوست داشت. پوست می‌کند و حلقه‌حلقه می‌برید، کنارش خیار و سبزی مخصوصاً ریحان می‌گذاشت اگر فصل ترب بود، ترب هم می‌آورد. عروسم فاطمه جان آب آبگوشت را می‌ریخت گوشتش را حسن می‌کوبید. دور هم جمعه‌های خوبی داشتیم. ❄️ روزهای آخر که حسن کارش زیاد شده بود، اصلاً ازشون انتظار نداشتم؛ اما می‌گفت: ـ مادر، مگه می‌شه، فراموش کنم روز جمعه را با کار قاتى نمی‌کنم. می‌گفت: ـ جمعه‌ها دیدن شما به من انرژی می‌ده و برای شروع هفته قوت می‌گیرم.❄️ حالا دیگه جمعه‌ها می‌آیند و می‌روند و از حسن من خبری نیست؛ یادش به‌خیر می‌آمد و می‌نشست روبه‌رویم. می‌دونستم حسنم خسته است؛ اما هیچ‌وقت نمی‌شد که پاهایش را حتی برای چند لحظه پیشم دراز کند. می‌گفتم: ـ حسن جان، مادر، پاهایت را دراز کن، خستگیت در بره. اما حسن هیچ‌وقت این کار را نمی‌کرد. می‌رفتم آشپزخونه شاید راحت باشه، خودم را مشغول می‌کردم و برمی‌گشتم. گاهی خودش هم می‌آمد، آشپزخانه چایی می‌ریخت و با هم می‌خوردیم.❄️ همیشه حواسش به من بود، فصل زمستان می‌آمد، سیب‌زمینی و پیاز فصلی برام می‌خرید. بخاری‌ام را راه می‌انداخت و روشن می‌کرد. لوله‌های بخاری را امتحان می‌کرد که یک وقت نشتی نداشته باشد. زمستان که تمام می‌شد، بخاری را جمع می‌کرد در تمیزکردن خونه هم کمکم بود. با کمک هم خونه را برای عید آماده می‌کردیم. گاهی که هوا سرد بود، می‌گفت: ـ مامان بذار بخاری بمونه، اگه سردت شد، برات روشن کنم. ـ نه مادر؛ عید مهمان میاد می‌خوام خونه مرتب باشه.❄️ هرچی می‌گفتم، گوش می‌کرد. تابستان که می‌شد، کولر را برایم راه می‌انداخت هیچ‌وقت هم دست خالی نمی‌آمد هر فصلی میوه خاص اون فصل را برایم می‌خرید و می‌آورد. دست من و پدرش را می‌بوسید، من ناراحت می‌شدم و خجالت می‌کشیدم. گاهی اگر زورم می‌رسید، اجازه نمی‌دادم؛ اما می‌گفت: ـ همان‌طور که شما فکر می‌کنید، پول من برای شما برکت می‌آره خب، دست‌بوسی شما هم برای من خیر و برکت داره، چرا این برکت قشنگ را از من دریغ می‌کنید؟❄️ 🌷 ✍هاجر‌پورواجد @ayatollah_haqshen
☀️🌤✨ {ســـــــلام‌مولای‌مهربان‌عالمـ✋❤️ ارواحنا له الفداء صبح‌ برگشتنتان‌ دیر نباید می‌شد در قنوت‌ من‌ اگر خواهشِ‌ بسیاری‌ بود...! ☘️؛ ‌ @ayatollah_haqshenas
18337348578735.mp3
2.4M
🎙پادڪست‌ویژه ✓دومین‌شاخصه‌معرفت‌به‌امام؟؟ ✓هرنعمتی‌به‌مامیرسه،بواسطهِ‌امام! ✓‌خدا‌نامحدوده‌‌وَواسطه‌گذاشته‌برا‌ما ✓امام‌واسطه‌فیض‌وَاتصال‌ما‌باخداست 👌 🔶استاد‌محمودی @ayatollah_haqshenas
یعنی پادکست مهدوی 👆👆رونشنیدید ضرر کردید ☺️ مرتب‌گوش‌کنیدا 🎁😍 یادتون نره