eitaa logo
تبیان
158 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
50 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اندکی تفکر
بچه‌ای که کلا در دامن گوشی، تلویزیون و بازی‌های انیمیشینی بزرگ می‌شود، طبیعتا دیگر حالی برای انس گرفتن با کتاب و تلاش برای فتح قلّه و ایستادگی در برابر سختی‌ها ندارد. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
روزی که مولا بیایند، زمین تمام گنج‌های پنهان و زیبایی‌های خویش را آشکار می‌کند. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
قبل از آنکه در دام افکار آلودهٔ دیگران بیفتیم، اهل فکر شویم، چرا که در غیر این صورت، افکار دیگران است که تعیین کنندهٔ مسیر زندگی‌مان می‌شود. اثر هنرمند: مرضیه میثمی آزاد 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
اطلاعات زیادی به آدمی حکمت نمیده، قدرت تصمیم و تشخیص صحیح نمیده. کسانی که شب عاشورا امام حسین علیه‌السلام را ترک کردند، اینها اطلاع داشتن امام حسین کیه؛ اما حکمت نداشتن، قدرت تشخیص و تصمیم درست نداشتن؛ یا قدرت تشخیص داشتن ولی حکمت نداشتن تا راه حق را انتخاب کنند. خوبه که دنبال علم هستی، خوبه که در کانال‌های مفید عضو هستی؛ اما حواست باشه که صرف کسب اطلاعات، آدمی را خوشبخت و عاقبت بخیر نمی‌کنه؛ بلکه باید تلاش کنی از این علم به حکمت برسی. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
یک شخصیت آمریکایی در صفحه توییتر خود نوشت: ایران 300 سال است که به کشوری حمله نکرده است، اما ما آمریکا با 246 سال سن، 236 سال است که در حال جنگ هستیم. تهدید واقعی جهانی برای صلح کیست؟ ما نگفتیم، خودشون میگن 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
کسی‌که تفکر و روح قوی داشته باشد، میتواند از جسم خود، حتی بیش از توانش کار بکشد. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
در زمان حضرت موسی _علیه‌السلام_ پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته، بالای کوهی ببرد تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوه رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسی ندا آمد: برو در فلان کوه مهر مادر را نگاه کن. مادر با چشمانی اشک‌بار و دستانی لرزان، دست به دعا برداشت و می‌گفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کرده‌ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازه‌داماد، تو را به بزرگی‌ات قسم می‌دهم، پسرم را در مسیر برگشت به خانه‌اش، از شر گرگ در امان دار که او تنهاست. ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را می‌بینی؟ با این‌که جفا دیده ولی وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهربان‌ترم. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
علائم کامل شدن عقل برحسب روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام ۱.مردم از شرّ او در امان و به‌خیر او امیدوار باشند. ۲. زیادی مالش را در راه خدا خرج کند. ۳. زیادی کلامش را در نزد خود نگاه دارد. ۴. در امور مادی و دنیوی، قانع است. ۵. در امور معنوی و اخروی، حریص است. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
تغییر ذائقه کودکان به وسیله شیطان یک وقت خدا عسل را خلق می‌کند و می‌گوید این عسل است و این سمّ، هر کدام را خواستی بخور! اما عسل و سمّ را خلق کرد و دستگاه ما را عسل‌دوست کرد. بعد فرمود: هر کدام را می‌خواهی بگیری، بگیر! اما الآن ذائقه‌ را عوض کردند؛ شما ببینید یک کودک، اگر مختصری غذای مسموم بخورد، بالا می‌آورد؛ اما در اثر اینکه جوان شد و تربیتِ بد شد، او از سمّ لذّت می‌برد و می‌شود معتاد! شیطان گفت فطرت را نمی‌توانم به هم بزنم، ولی کاری می‌کنم که دیگر از اطاعت و دین خوششان نمی‌آید. به نقل از گزیده‌های تربیتی تفسیر قرآن کریم/ آیت الله جوادی آملی. 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
نامحرم را شیفتۀ خودتان نکنید اگر مرد کاری کند که زن نامحرم شیفتۀ او شود کار درستی است؟! واقعاً کار درستی است؟ خب برای چه؟ شیفته‌ات بشود که چه بشود؟ دلبسته به تو شود که چه کار کنی؟ است. بسیاری افراد، این مسائل را جدی نمی‌گیرند و یکدفعه زن شوهرداری عاشق‌شان می شود. بعد زن به او می‌گوید: اگر تو با من رابطه برقرار نکنی خودکشی می‌کنم! خوب چرا اینطور می‌کنی که بعد به اینجا برسی؟ یک کسی آمد به پدرم گفت که اگر شما مرا نگیری من خودکشی می‌کنم. مادرمان در حیات بود! [خنده حضار] بابام گفت: برو خودکشی کن! گاهی این جور چیزها اتفاق می‌افتد. از اول بابش را باز نکنیم. همان طور که می‌گویند در چشم باید خودداری کنی، در هم باید خودداری کنی. ببینید، «العاقل یکفیه الاشاره» وقتی می‌گوید «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم» یعنی «یغضوا من السنتهم»، «یغضوا من اسماعهم». غریزهٔ جنسی از راه چشم می‌آید، از راه گوش می‌آید، از راه دهان می‌آید، از راه بویایی هم می‌آید. از این جهت است که می‌گویند [در هنگام ارتباط با نامحرم] عطر نزن. پایگاه حفظ‌ونشر آثار آیت‌الله‌حائری‌شیرازی 🌷 @ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
وقتی آیت الله بیدآبادی (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد. در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند! به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی! آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را! پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم. به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم... 🌷 @ttafakor