eitaa logo
طب و زندگی 🍃
375 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
... سلام الله علیها سلام دوستان ▪️امروز میخوام مطلبی بگم که اکثرا نشنیدین... مطلبی شیرین که هیچ وقت یادتون نمیره و بسیار مسرت بخشه. 🏴امروز روز وفات شهادت گونه ی مادر عباس، یل عربه.... ⚔ ⁉️میدونستید اولین استاد شمشیرزنیِ حضرت عباس، مادرشون بودند⁉️ ▪️خانمی رزمی و دلیر و درعین حال بسیار زیبا و با نجابت... اونقدر با اقتدار و شجاع بودن که اصلا مردها رو، به مردی قبول نداشتن به خاطر همینم، هر کس میاد خواستگاری همه رو رد میکنن... همتون قبول دارید که آدم باید خیلی تعریفی باشه، که عروسش ازش تعریف کنه. ▪️لبابه(همسر حضرت عباس) که عروس حضرت ام البنین بودن یه خاطره ی شیرین بیان میکنن. بخونید و صفا کنید... ✍وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازیِ او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد! ▪️ همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد ؛ ▪️امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم ؛ وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه (حضرت ام البنین سلام الله علیها) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل ، اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد : _هنوز هم شمشیر می بندد؟! _شمشیر؟؟؟!.... نه! _پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده.... _یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟! ▪️از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند ... یکی از آن ها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند... اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. ▪️فاطمه (حضرت ام البنین سلام الله علیها) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند. ▪️بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت ، به خواستگارانِ جسور و نام آورِ سایر قبایل هم جواب رد می داد ، ▪️وقتی ما و خانواده اش از ایشان می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟! می گفت : مردی_نمی_بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم . ▪️من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگیِ مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد؟! _خب معلوم است آخرش چه شد ! وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ، او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت : خدا را سپاس... من به مرد راضی بودم ولی او مرد_مردان را نصیب من کرد. 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) ✍به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی 🔳 رحمت و رضوان خداوند سبحان بر حضرت ام البنین سلام الله علیها ، و مادران تمام شهدای اسلام . 🔲 از تمام مادران شهدا التماس دعای فرج داریم... 🍃 https://eitaa.com/teeb_zendegi