✨﷽✨
💠چه زنانی با حضرت فاطمه(س) محشور می شوند؟
حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمودند :
✅سه طایفه از زنان امت من عذاب و فشار قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (س ) محشور مى شوند.
⭕️⇦•طایفه اول:
زنى كه با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد و توقع بیجا از او نداشته باشد.
⭕️⇦•طایفه دوم:
زنى كه با تندى و بداخلاقى شوهر خود صبر كند و بردبارى خود را از دست ندهد.
⭕️⇦•طایفه سوم:
زنى كه براى رضاى خدا مهریه خود را به شوهر ببخشد.
📒مواعظ العددی
🆔 @telaavat
👆👆👆
⭕️ بىاختیار اشک مىریختم
🔻 خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه
🌸رهبرانقلاب: توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مىخندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بىاختیار اشک مىریختم و نمىدانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت.
🔻بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد اینکه آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلىهاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.
🔻وقتى که بعد از سالهاى متمادى امام را من زیارت مىکردم آنجا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل اینکه از تن آدم خارج مىشد.
🔻احساس مىشد که همهى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه اینجا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴
👇👇👇
✅ @telaavat
🚘رانندگان محترم!
❄️در زمستان مراقب هموطنان موتورسوار باشيم، آنها فاميل، همسايه، همكار،بچه محل يا پيك موتوری هستند و غذا و بسته و نامه شما را ميآورند، سرماباعث سِر شدن بدن بخصوص گردن شده و براحتی نميتوانند سر راتکان دهند و اطراف را ببينند!
در کنار ایشان كمی آرامتر و با احتیاط بیشتر برانيم و مواظب برادر زحمت کش خود باشیم...
♥️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
💌هر يك از شما همــــان گونه كه
💌خيرخـــواه خـــويش است، بايد
💌خيرخـــواه بــــــرادرش نيز باشد.
📚الكافی ج 2 ص 208
🆔 @telaavat
👆👆👆👆
خیلی زیباست🌺🍃
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود؛ پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»
پسر دوم گفت: «نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»
پسر سوم گفت: «نه، درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.»
پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش.»
مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید. شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان بر می آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند.»
اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید. مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند. زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین. در راههای سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!
👇👇👇
✅ @telaavat
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌿
✨﷽✨
✨امام جعفر صادق (علیہ السلام)✨
✍شایسته است مؤمن هشت خصلت داشتہ باشد:
•☜هنگام فتنہ و آشوب با وقار و آرام،
•☜هنگام بلا و آزمایش بردبار
•☜هنگام آسایش شکرگزار
•☜بہ آنچہ خداوند روزی اش کرده، قانع باشد
•☜دشمنان و مخالفان را مورد ظلم قرار ندهد،
•☜بر دوستان برنامہ اى تحمیل نکند
•☜جسمش از خودش خستہ؛ ولى دیگران از او راحت
•☜و از هر جهت در آسایش باشند.
📚 اصول کافے جلد2 صفحہ47
🆔 @telaavat
👆👆👆
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 18
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن شب فکر کردم آخرین راه، توسل به امام جمعۀ تبریز است. از بچه ها شنیده بودم «آیت الله مدنی» میتواند کمک کند. رفتم و دردم را گفتم. اتفاقاً راهنمایی آقای مدنی راه گشا بود. گفت: «جمعه این هفته بعد از نماز توی مسجد راه آهن فرم اعزام به جبهه پخش میکنن. انشاء الله که بتونی تهیه کنی...»
صبح جمعه با شور و شوق راهی میدان راه آهن ـ محل برگزاری نمازجمعه ـ شدم و بلافاصله بعد از نماز خودم را به مسجد رساندم، اما قبل از من عده زیادی آنجا منتظر بودند. بین آنها که ایستادم تازه فهمیدم فقط چهل تا فرم خواهند داد. به هر ترتیبی که بود بهزور خودم را به نفرات جلویی رساندم و پنجمین نفری بودم که فرم گرفتم.
قرار بود این چهل نفر بسیجی ابتدا برای آموزش عازم شوند اما قبل از هر کاری لازم بود مسجد محل فرم پر شده را تأیید کند. فرم را به انجمن اسلامی مسجد تحویل دادم. دای یام حاج علی اکبر نمکی از اعضای انجمن بود و بدون مشکلی فرم را تأیید کردند. بالاخره راه جبهه باز شد و من در آخرین روزهای پاییز سال 1359 در جمع نیروهای داوطلب دیگر راهی پادگان آموزشی «خاصبان» شدم. زمان دوره آموزشی یک ماه اعلام شده بود.
مسئول آموزش خاصبان برادری بود که از تهران به پادگان آمده بود و برادر «علی تجلایی» هم یکی از مربیان آموزش بود. وقتی در همان اولین صبحگاه ما را حدود هشت کیلومتر دواندند حساب کار دستمان آمد! دیگر نای حرکت کردن نداشتیم اما این تازه اول کار بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 19
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوفتگی آموزشهای روز اول در تداوم دوهای طولانی روزهای آینده و سختگیری های مربیان از یادمان رفت! در فشار آن تمرینها به کلی توانم را از کف داده بودم اما به هیچ بهانه ای نمی شد از آموزشها در رفت.
یک شب یکی از همدوره ای ها که حال و روزم را می دید، گفت: «آگه یه دررفتگی تو انگشت پات داشته باشی مدتی از دویدن معاف میشی.» عقلم را دست او دادم و به کمک او آنقدر با انگشت شست پایم ور رفتیم که مطمئن شدم انگشتم در رفته! درد و ورم زیادش را هم به جان خریدم به این امید که مربی با دیدن اوضاع کمی کوتاه بیاید. صبح روز بعد تنها اتفاقی که افتاد اجبار من به پوشیدن پوتینها و همان دویدن هشت کیلومتری در پستی و بلندیهای اطراف پادگان بود که این بار دردناکتر از همیشه بود. به شانس بدم لعنت فرستادم و بدون اینکه جیک بزنم پا به پای بقیه دویدم و در کلاسها و تمرینها حاضر شدم. نفهمیدم انگشتم کی خوب شد!
روز پانزدهم خبر رسید احتیاج شدیدی به حضور نیروی تازه نفس در منطقه هست. از بین چهل نفر، بیست نفر را که قبلاً دوره سربازی گذرانده یا آموزش نظامی دیده بودند از ما جدا کرده و به منطقه اعزام کردند. ما باز هم به آموزشهای نفسگیرمان در خاصبان ادامه دادیم. آموزش سختتر شده بود. دو سه بار ما را به رزم شبانه بردند که در عین دشواری خیلی هم ترسناک بود. حتی در وقت غذا خوردن هم آرامش نداشتیم، ناگهان داخل غذاخوری گاز اشک آور میانداختند.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
A 050.mp3
561.7K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 50 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇
🔸 چهارشنبه
🔸 ۲۴ بهمن سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی
🔸 ۷ جمادیالثانی سال ۱۴۴۰ هجری قمری
🔸 ۱۳ فوریه سال ۲۰۱۹ میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا حی یا قیوم»
🗒 مناسبت ها:
🔻درگذشت "عباس اقبال آشتیانی" استاد دانشگاه، مورخ و ادیب معاصر (1334 ش)
🔻ارتحال عالم مجاهد آیتالله "شیخ سلمان خاقانی" (1366 ش)
🔻رحلت عالم بزرگ و فقیه جلیل آیتالله "میرزا عبدالرحیم سامت قزوینی" (1378 ش)
🔻شهادت شهید علی محمد تاجدینی (1365 ش)
🔻شهادت عماد مغنیه (1386 ش)
🔻به دار آویختن دانشمند و مؤلف بزرگ "عَینُالقضاتِ همدانی" از مشایخ صوفیه (525 ق)
🔻درگذشت "بهاءالدین ابوالعباس" معروف به "قاضی اشرف" عالم بزرگ مصری (643 ق)
🔻رحلت عالم مدرس حاج میرزا "ابوعبدالله زنجانی" (1360 ق)
🔻قرائت اعلامیه موسوم به حقوق در انگلستان (1689 م)
🔻پایان کنفرانس محدود کردن تسلیحات بینالمللی در واشینگتن (1922 م)
🔻بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم (1945 م)
👇👇👇
✅ @telaavat
♦️لحظه ای تفکر در قرآن
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌺سوره_انعام_آیه_28
☘بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ«28»☘
✨(چنین نیست،)بلکه آنچه(از کفر و نفاق)قبلاً(در دنیا)پنهان می کردند، (در آن روز)برایشان آشکار شده و اگر آنان(طبق خواسته و آرزویشان) به دنیا بازگردانده شوند،بی گمان باز هم به آنچه از آن نهی شده اند بازمی گردند و آنان قطعاً دروغگویانند.🌼🍃
💠نکته ها💠
🍃روز قیامت،روز آشکار شدن اسرار پنهانی مردم است و قرآن بارها به این حقیقت اشاره کرده است.از جمله: «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا»[56]، «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا»[57]🌼🍃
💠پیام ها💠
1-در قیامت،همه ی اسرار و رازها کشف و نهان و درون انسان ها آشکار می شود. «بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ»🌼🍃
2-برگشتن از آخرت به دنیا،محال است. «وَ لَوْ رُدُّوا»🌼🍃
3-بعضی هرگز امیدی به خوب شدن و اصلاحشان نیست و با فرصت دادن(که خودشان خواستار آنند)باز هم همانند که بودند. «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا»🌼🍃
(آری؛انسان بارها در دنیا به هنگام برخورد با شداید و تلخی ها،تصمیم هایی می گیرد،ولی چون به آسایش رسید،همه چیز را فراموش می کند)🌼🍃
4-وقتی دروغگویی خصلت انسان شد،در قیامت هم دروغ می گوید. «وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» چنانکه در آیه 23 خواندیم که مشرکان در قیامت به دروغ قسم می خورند و می گویند: «وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنّا مُشْرِکِینَ»🌼🍃
📚 تفسیر نور
✅ @telaavat👈
🔸🔶 و إِذا سَأَلَکَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ...
💠 و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم!...
📗آیه 186 سوره بقره
🆔 @telaavat 👈
خدایا...
چنان کن که روزهای عمرم
در انجام دادن کاری سپری شود
که مرا برای آن آفریدی...
📔(صحیفه سجادیه دعای 20)
👇👇👇
✅ @telaavat
🔹بیانیه #گام_دوم_انقلاب خطاب به ملّت ایران به ویژه جوانان
🔴 نگاهی کلی به بیانیهای که از سوی حضرت #آیت_الله_خامنهای بهمناسبت #چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی صادر شد:
🔶 جمهوری اسلامی ویژگی هایی دارد از جمله:
1⃣ برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است چون ویژگیهایی مثل آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری در فطرت بشر است.
2⃣ به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد. ولی از ارزشهایش فاصله نمیگیرد.
3⃣ انعطافپذیر و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است. اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.
4⃣ پس از نظام سازی، به رکود و خموشی دچار نشده است. متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست.
5⃣به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است.
6⃣ این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. در هیچ معرکهای گلولهی اوّل را شلیک نکرده است، ولی پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و ضربت متقابل را محکم فرود آورده است.
7⃣ از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است و با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان ایستاده است
📚 درس هایی که #رهبر_انقلاب به عنوان نسل اول انقلاب برای جوانان گفتند:
✊🏻 همه چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی و چه آمریکا و قدرت های شرق و غرب.
✌🏻 هیچ تجربهی پیشینی و راه طی شدهای در برابر ما وجود نداشت. اما گام های بزرگی را طی کرد.
🌱 ثمرات و نتایج گام اول انقلاب:
1⃣ ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها.
2⃣ موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی.
3⃣ مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید.
4⃣بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد.
5⃣ کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد.
6⃣ عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد.
7⃣ تبدیل شدن به نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان.
🔆 ماموریت های نسل جوان برای گام دوم انقلاب:
1⃣ #علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است... ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم.
2⃣ #معنویّت و #اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای اخلاق به معنی رعایت فضلیتهای اخلاقی
3⃣ #اقتصاد: جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت اقتصاد مقاومتی را اجرا کنند.
4⃣ #عدالت و مبارزه با #فساد: مّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست.
5⃣ #استقلال و #آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی به معنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است.
6⃣ عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند.
7⃣ #سبک_زندگی: تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
👇👇👇
✅ @telaavat
4_751365573081825487.mp3
8.72M
✅حجت الاسلام عالی
🔻حواله های خدا
🔻کرامت عجیب آیت الله بهجت(ره)
🔻نماز جعفرطیار توصیه آیت الله بهجت(ره) به فرد مضطر
🔻کرامت عجیب و توصیه ی شیخ رجبعلی خیاط(ره)
👇👇👇
✅ @telaavat
امام الصادق علیه السلام فرمودند:
✅سه چیز نزد خدا شکایت می کنند:
🍃مسجد ویرانه ای که
مردم در آن نماز نمی گذارند؛
🍃دانشمندی که در
میان مردم نادان قرار دارد؛
🍃قرآنی که برای زیبایی در منزل
گذاشته شده که گرد و خاک روی آن
نشسته است و کسی آن را نمی خواند.
📚:خصال ج1
✅ @telaavat👈
💠 حاج آقا دولابی (ره) :
✅خداوند فرمود:هرچه دیدی هیچی مگو!من هم هرچه دیدم هیچی نمیگم. یعنی تو در مصائب صبور باش و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم.
✍هرچه درد را آشڪارتر ڪنی، دوا دیرتر پیدا میشود.اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت میدهد. باید زبانت را ڪنترل ڪنی ولو اینڪه به تو سخت بگذرد. چون با بیانش مشڪلاتت رو چند برابر میڪنی....
✅ @telaavat
🌺🌺🌺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 20
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گاهی شبها موقع نگهبانی، غافلگیرمان کرده و اسلحه مان را می گرفتند و ما باید با هر جان کندنی بود اسلحه را پس می گرفتیم. البته رفته رفته آموزش اثراتش را نشان می داد و ما دیگر نیروی خام روزهای اول نبودیم.
در یکی از رزمهای شبانه وقتی در حال برگشت به سمت پادگان بودیم گفتند هر کس فشنگ دارد همین جا تیراندازی کند. همه خشابشان را خالی کردند اما من به سرم زد فشنگهایم را نگه دارم. وقتی به نزدیکی پادگان رسیدیم قرار شد به دشمن فرضی مستقر در پادگان حمله کنیم. شروع به حرکت کردیم و چند متر جلوتر به تله های انفجاری که از قبل کار گذاشته بودند برخوردیم. یک تیربارچی ما را زیر آتش گرفته بود. یکدفعه به سرم زد از سیمهای خاردار و تله های انفجاری ـ که همه را برای آموزش ما تعبیه کرده بودند ـ بگذرم! از موانع گذشتم، به تیربارچی رسیدم و با گلولههایی که داشتم به طرفش تیراندازی کردم. بندۀ خدا خیلی ترسید. زود فریاد زد: «کافیه... برگردید!»
بعد از پایان مانور گفتند که یکی از نیروها نزدیک بود تیربارچی را بزند. خیلی سعی کردند آن یک نفر را پیدا کنند اما من اصلاً به رویم نیاوردم! آن شب وقتی نتوانستند به نتیجه برسند ما را به خوابگاه هدایت کردند. اما برنامه در صبحگاه فردا هم ادامه داشت.
بعد از مراسم صبحگاه باز پرسیدند: «کی به تیربارچی تیراندازی کرده؟» کسی چیزی نگفت. من هم صدایم را در نیاوردم! بیستوچهار ساعت از غذا محروم شدیم و آن شب هم که از شبهای سرد زمستان بود ما را پابرهنه بیرون کشیدند، انگار نه انگار که مسبب این زحمتهای مضاعف هستم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 21
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرانجام وقتی دیدند کسی چیزی نمیگوید از پیگیری ماجرا صرفنظر کردند.
یک ماه آموزش در خاصبان به سر رسید و ما به تبریز منتقل شدیم تا بعد از دو روز به جبهه اعزام شویم. داشتم به آرزویم میرسیدم.
فصل دوم
کردستان
روی اولین برگ اعزامم تاریخ دی ماه 1359 خورد. تنها کسی که برای بدرقه ام آمد، حاج خانم بود. با آقاجان و خانواده در خانه خداحافظی کرده بودم اما مادر طاقت نیاورد و تا پای اتوبوسها آمد. پنجاه وپنج نفر بودیم؛ بیست نفر سپاهی و بقیه بسیجی که با دو دستگاه اتوبوس به تهران اعزام شدیم. در آن جمع هیچ آشنایی نداشتم. آرام به منظرۀ پشت پنجره زل زده بودم تا اینکه رفته رفته صحبت نیروهای اعزامی گل انداخت. عدهای که سابقه حضور در جبهه داشتند از اینکه عراق «خمسه خمسه» می زند و از آتش شدید توپخانه عراق میگفتند. این صحبتها را که میشنیدم یاد خاطرات پسردایی ام از نبرد سوسنگرد میافتادم و احساس میکردم همۀ زحمتهایم دارد به نتیجه میرسد.
به تهران که رسیدیم به پادگان امام حسین منتقل شدیم که میگفتند در زمان طاغوت مقر ساواک بوده است. ما یک روز آنجا ماندیم و در همان روز چند بار خبرهای گوناگون برایمان آوردند! اول به همه یک کلاش دادند و گفتند به جنوب اعزام می شوید. بعد از مدتی اسلحه ها را جمع کردند و گفتند می روید گیلان غرب. دوباره به همه یک سلاح دادند و گفتند به کردستان می روید... بالاخره تصمیم بر این شد ما را به کردستان راهی کنند.
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
A 051.mp3
501.7K
💠 هر روز یک صفحه قرآن
🔸🔶 دلت❤️را به خدا بسپار...
📗 قرائت صفحه 51 قرآن
👇👇👇
✅ @telaavat