پنجمين جلسه هيئت انديشه ورز بانوان قرآني كشور در سازمان دارالقرآن الکریم برگزار شد.
👇👇👇👇
http://telavat.com/fa/node/64273
#تقویم_شیعه
🔴 اول #ماه_صفر سالروز #جنگ_صفین
پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنین " سلام الله علیه " به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال 38 ه’ لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت 90 هزار نفر و لشکر معاویه 85 هزار نفر بودند.
لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آب توسط امام حسین علیه السّلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند.
حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟ بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد!
عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت باز نگردد! از اینجا بود که معاویه عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد و عورت خود را مکشوف ساخت. آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد.
سرانجام با حیله چند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند، و ماجرای حکمین پیش آمد.
.📚قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص 339
📚 توضیح المقاصد: ص 5
📚 تتمه المنتهی: ص 29 24
📚فیض العلام: ص 176
🏴 @telaavat
🚩زهیر بن قین یکی از ۷۲ اسم از اسم_اعظم_کتاب_کربلایحسین(علیه السلام)
✍️زهیر بن قین از بزرگان قبیله بجیله کوفه.
از مردان شجاع که بواسطه حضور در جنگهای بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود.
پدرش از صحابه پیامبر(ص).
خودش از ابتدا عثمانیمذهب و مخالف عترت بود
اما در سال ۶۰ هجری از حج برمیگشت
با کاروان امام که راهی کربلا بود برخورد
و امام برایش پیام داد ولی او تردید داشت《دلهم بنت عمرو》( زن زهیر) گفت:
《 پسر رسول خدا دنبالت فرستاده: میخواهی نروی؟! سبحان الله! برو سخنش را بشنو و بعد از آن برگرد》بمحض دیدار با امام در کربلا ماند.
در ذوحسم، تاسوعا، شب عاشورا و روز عاشورا در دفاع از حریم ولایت سخنان آتشین گفت:
دوست دارم هزار بار کشته شوم
اما تو و خانوادهات سالم و زنده باشید
زهیر فرمانده جناح راست سپاه امام بود
و چندین بار سپاه دشمن را نصیحت و بیم داد.
همراه با سعید بن عبدالله حَنَفی
هنگام نماز ظهر خود را هدف تیرها قرار داد
تا حضرت به همراه اصحاب، نماز خواندند
پس از نماز زهیر برای بار دوم عازم جنگ شد
و ۱۴۰ تن از دشمن را کشت و سرانجام بدست
کثیر بن عبدالله شَعبی و مهاجر بن اُوس تَمیمی شهید شد.
#ستاره_باران
#معرفت_حسینی
@telaavat
🌸کلام امیر
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید :
🔅 سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ وَ جَلَدُ الرِّجَالِ فِيهَا إِلَي الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ مَا يُعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكُمْ مِنْهَا
🍁شادی و سرور دنیا با غم و اندوه آمیخته، و توانایی انسان به ضعف و سستی می گراید، زیبایی ها و شگفتی های دنیا شما را مغرور نسازد، زیرا زمان كوتاهی دوام ندارد.
📚نهج البلاغه،خطبه 103
🌸 @telaavat🌸
4_5969637197182142403.mp3
2.54M
#تلاوت_صبحگاهی_قرآن_کریم
💠سوره مبارکه شمس
💠استاد شیخ محمود شحات انور
🆔 @telaavat
امام على عليه السلام:
جويا نشدن حال دوست، به جدايى مى انجامد
تَركُ التَّعاهُدِ لِلصَّديقِ داعِيَةُ القَطيعَةِ
📚الإرشادجلد1صفحه303
🆔 @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀لحظاتی درخیال اربعین
صل الله علیک یااباعبدالله(علیه السلام)
#دلتنگ_اربعین
#کربلا
#پیاده_روی
#ستاره_باران
@telaavat
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 باید زنده شویم؛ مثل حاج قاسم!
🔻بیایید زندگی زیباتری را تجربه کنیم ...
@telaavat👈
#تدبر
✨إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿۱۷﴾
✨پرهيزگاران در باغهايى و
✨در ناز و نعمتند (۱۷)
✨فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ
✨وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۱۸﴾
✨به آنچه پروردگارشان به آنان داده
✨دلشادند و پروردگارشان آنها را از
✨عذاب دوزخ مصون داشته است (۱۸)
✨كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾
✨به آنان گويند به پاداش آنچه به جاى
✨مى آورديد بخوريد و بنوشيد گواراتان باد (۱۹)
📚سوره مبارکه الطور
✍آیات ۱۷ تا ۱۹
•✾ @telaavat
🚩عمرو بن جناده یکی از ۷۲ اسم از#اسم_اعظم_کتاب_کربلایحسین
✍️رجز معروف《أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الاَْمیرُ》یادگار اوست.
پدرش از صحابه خالص نبی، وصی و حسنین(ع) و مادرش، بحریه دختر مسعود خزرجی، از محبین شجاع عترت بود که بعد شهادت شوهرش(جناده) به پسر یازده سالهاش دستور میدان داد.
اما امام بجهت شهادت پدرش و تنهایی مادرش اجازه نداد ولی عمرو گفت:
《ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است》
در میدان چنبن رجز خواند:
《امیر من، حسین است و چه نیکو امیری؛ که شادی دل پیامبرِ بشیر و نذیر است. علی و فاطمه پدر و مادر اویند، آیا شما برای او همانندی میشناسید؟!طلعتش مانند خورشید نیم روز است و چهرهاش چون ماه شب چهارده درخشان است》
وقتی عمرو شهید و سرش را بسوی مادرش پرتاب نمودند او سر پسرش را در آغوش گرفته و بوسید و گفت: «آفرین پسرم، ای شادی دلم و ای نور چشمم»
بعد سر را بر سر سرباز دشمن زد و عمود خیمه را کشید و گفت: 《هر چند زنی پیرم اما در حمایت از فرزند فاطمه میجنگم》
و بانیزه دوتن را کشت امام در حق بحریه دعا کرد دستور داد به خیمه بازگردد.
#ستاره_باران
#هر_خانه_ایرانی_یک_هیئت_قرآنی
@telaavat
🔴 اگر زنها با #قرآن مأنوس شوند...
💠 رهبر انقلاب:
🍃 «اگر زنها با #قرآن مأنوس شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد. چون زنِ آشنای با #قرآن میتواند در تربیت فرزند تأثیرات زیادی داشته باشد.»
۱۳۸۸/۰۷/۲۸
#هر_خانه_ایرانی_یک_هیئت_قرآنی
#حفظ_قرآن
#انس_با_قرآن
#ستاره_باران
✅ @telaavat
🌸امام حسن مجتبی(علیه السلام)
🍃کسی که قرآن بخواند
دعایی مستجاب دارد، زود یا دیر🍃
📚بحار، ج۱۷، ص۳۱۳
🆔 @telaavat
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
15.92M
🏴دنیا بین من و تو فاصله انداخته آقا ....
💠سیدرضا #نریمانی
#شور
#اربعین
#ستاره_باران
#هر_خانه_ایرانی_یک_هیئت_قرآنی
@telaavat
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#مقتل_مستند
🔴روز دوم ماه #صفر به آل الله چه گذشت در مجلس یزید
🔹دوم ماه صفر همان روزی است که اهل بیت پیامبر(ص) و سَر مبارک امام حسین(ع) را به مجلس یزید وارد میکنند
🔸و امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) با سخنان خود ابطال اعمال یزید بن معاویه و حقانیت قیام عاشورا را آشکار میسازند.
🔹پس از اینکه اسرای کربلا و خاندان امام حسین (ع) را وارد شهر دمشق کردند، سر حسین (ع) را بر رمح بلندی زده بودند و خولی آن رمح را میکشید و به آواز بلند میگفت:
▪️«منم آن کسی که دشمنان یزید را کشتم و بخون آغشتم»
🔸امکلثوم با چشم گریان گفت:
«ای دشمن خدا فخر میکنی به کشتن کسی که جبرئیل گهواره جنبان او بوده و میکائیل ذکر خواب گوینده و اسرافیل بدوش کشنده و اسمش در عرش خدا نوشته جدش خاتمالانبیاء بوده و مادرش فاطمه زهراء است و پدرش قاتل مشرکین است».
🔹سرهای جوانان اهل بیت هیجده سر بود، بعد از 1⃣سر حسین 2⃣سر علی اکبر را آوردند پس از او 3⃣سر عباس بن علی بر نیزه بود و حامل آن سر قشعم جعفی بود بعد از او 4⃣سر عون بود نیزه دار سنان بن انس نخعی بود همین نحو سرها را پشت سر هم وارد میکردند.
✳️پشت سرها اسیران وارد شدند پیشاپیش آنها زین العابدین بود.
🔸 مردم شهر با طبل و شادی به استقبال آنها آمدند، ابتدا به خرابه ای در شام برده شدند تا اجازه ورود به مجلس یزید صادرشود!
🔹فردای آن روز ماموران یزید برای بردن اسیران به مجلس وی به خرابه آمدند و چنان شیونی در مرد و زن اسیران افتاد که ناله شان به آسمان رفت .
🔸آن ها را با زنجير و ريسمان بيرون آوردند همه را به يك ريسمان بسته بودند. ✳️حضرت امام زين العابدين (ع) میفرمايد يكسر ريسمان به گردن من بود و سر ديگر به بازوى عمه ام زينب.
🔹هر وقت ما كوتاهى در رفتن میكرديم كعب ني و تازيانه میخورديم زيرا كه در ميان خيل اسيران هم دختران كوچك بودند و هم زنهاى بلند قامت زنها قدمها را بلند و اطفال كوچك بر میداشتند زنها كه میايستادند كعب نيزه و تازيانه میخوردند صداى ناله ايشان بلند میشد و چون زنان و محترمات حركت میكردند اطفال به روى هم میريختند و روى زمين میافتادند در اين وقت سنگدلان و دژخيمان آن پليد با تازيانه و كعب نی بچه ها را از روى زمين بلند میكردند و با اين وضع جانسوز و دلخراش ذرارى و اهل پيغمبر (ص) را وارد مجلس آن زنديق نمودند.
🔸 یزید دستور داده بود تا برایش تختی مرصع آراسته کنند، اشراف و سران کوفه به دربار او بیایند و مجلس عیش و نوش برای او پهن شود.بهترین لباس هایش را پوشیده بود.
🔹چون سرهاى مبارك را بر يزيد وارد كردند، اهل بيت (ع) در حالتى كه به يك رشته بسته شده بودند و حضرت على بن الحسين عليه السّلام را در (غُل جامعه ) بود به مجلس یزید آوردند.
🔸چون يزيد ايشان را به آن هيئت ديد گفت، خدا قبيح و زشت كند پسر مرجانه را اگر بين شما و او قرابت و خويشى بود ملاحظه شما ها را مى نمود و اين نحو بد رفتارى با شما نمى نمود و به اين هيئت و حال شما را براى من روانه نمى كرد.
🔹مرحوم محدث نورى قدس سره از دعوات راوندى نقل كرده: هنگامى كه حضرت على بن الحسين عليهماالسلام را بر يزيد وارد كردند يزيد با حضرت سخن مى گفت و در صدد بود بهانه اى بدست آورد تا او را شهيد كند.
🔸امام سجاد علیه السلام هم پاسخ مى داد در حالي كه تسبيح كوچكى در دست داشت و آن را مى چرخانيد.
يزيد گفت: اين چه كارى است كه من با تو سخن مى گويم و تو با تسبيح بازى مى كنى؟
يعنى مى خواست بگويد: ادب مجلس و سخن را رعايت نمى كنى.
🔹حضرت فرمود: پدرم از جدم برايم روايت كرد كه چون نماز صبح را انجام مى داد تسبيح را بدست مى گرفت و مى گفت:
▪️اللهم انى اصبحت اسبحك و احمّدك و اهلّلك و اكبّرك و امجّدك بعدد ما ادير به سبحتى؛
و تسبيح را با دست مى چرخانيد و سخن مى گفت و كارش را انجام مى داد بدون آن كه ذكرى بگويد و مى فرمود: چرخيدن تسبيح ذكر به حساب مى آيد و آن امان است تا در رختخواب جاى گيرد و چون در رختخواب مى رفت همين اذكار را تكرار مى كرد و تسبيح را زير سر قرار مى داد و مى فرمود تا صبح تسبيح ذكر مى كند و من از جدم پيروى مى كنم.
🔸يزيد گفت: با هر يك از شما سخن مى گويم پاسخى مى دهد كه در گفتار پيروز مى گردد.
🔹مرحوم طريحى در منتخب مینویسد :
در اين حال كه اسراء را با سرهاى بريده در دارالاماره نگاه داشته بودند مروان حكم ملعون پيدا شد چشمش كه به سر بريده امام (ع) افتاد اظهار فرح و سرور نمود، وجدكنان، پاى طرب كوبان از روى تكبر به اطراف دامن خود نظر میكرد و ناسزا میگفت و میرفت ولى برادرش كه مردى صالح و دوستدار خاندان نبوت بود بنام عبدالرحمن هنگامى كه آمد و چشمش به سر بريده آقا افتاد زار زار گريست و رو كرد به مردم و گفت:
🔸اى ظالمان شما كه ديگر روى پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را نخواهيد ديد مگر آنكه گريبان شما را بگيرد و با شما
مخاصمه كند، قسم به خدا ديگر در شهر نخواهم ماند و روى يزيد را نخواهم ديد.
🔹در ميان ملاء عام در بين آن همه ازدحام سرها را از نيزه ها فرود آوردند و طشتى از طلا حاضر كرده و سر بريده پسر فاطمه را در ميان آن طشت نهادند و ساير سرها را در ميان طبق چيده و به حضور آن پليد بردند.
🔸ابو مخنف مینويسد: سهل گفت من هم داخل آن جماعت شدم ببينم به سر مطهر امام (ع) چه میرسد سر منور آقا را از نيزه بزير آوردند در ميان طشتى از ذهب گذاردند و روپوشى از پرده ديبقى بر روى سر مطهر امام انداختند.
🔹اول سر مطهر آقا را خوب شستند محاسنش را شانه زدند بعد رو ببارگاه نهادند امراء كوفه كه همراه سرها و اسيران آمده بودند سرها را برداشته به حضور بردند و چون وارد بارگاه شدند بعد از تعظيم سر امام (ع) را برده روى تخت مقابل يزيد نهادند و سرهاى ديگر را هم به ترتيب چيدند بعد يزيد از امراء كوفه واقعه كربلاء را پرسيد.
🔸بعضى از اهل خبر مینويسند:
متكلم زجر بن قيس بود و برخى ديگر گفته اند متكلم شمر ملعون بود و حق آن است كه همان زجر ملعون ابتداء به كلام كرد زيرا وى شخصى فصيح و بليغ بود.
🔹سر امام مظلوم (عليه السلام) را در طبقى از طلا نهاده بودند و اولين سخن يزيد ناپاك با آن حضرت اين بود: چگونه ديدى ضربت دست مرا؟
🔸يزيد رو كرد به حضار مجلس و گفت اين مرد تا زنده بود بمن افتخار میكرد و میگفت پدر من بهتر از پدر يزيد است اى مردم پدرش با پدر من در باب سلطنت و خلافت مخاصمه كرد خدا پدر مرا بر پدرش ظفر داد و اما اينكه میگفت مادرم بهتر از مادر يزيد بود اين راست است و اما اينكه میگفت جدم بهتر از جد يزيد است البته هر كه ايمان به خدا و اقرار به روز جزا دارد بايد پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) را از همه كائنات بهتر بداند و اما اينكه میگفت خودم از يزيد بهترم گويا اين آيه را از قرآن نخوانده بود كه میفرمايد:
▪️قل اللهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء الى آخر!!!
🔸در دست يزيد چوبدستى از جنس خيزران بود و به آن چوب دو لب قرآن خوان ابى عبدالله (عليه السلام) را از هم باز میكرد و دندانهاى حضرت را بيرون می انداخت بعد به لبهاى مبارك چوب میزد و اشعارى میخواند كه كجايند آباء و اجداد و پيروان ما كه در غزوه بدر حاضر بودند و در دست اصحاب محمد (ص) كشته شدند بيايند ببينند كه چگونه تلافى به آل محمد (ص) كردم سرهاى اولادش را بريدم و
✳️كفر باطنى خود را ظاهر كردم مردم شامى حاضر بودند و اين كفرها را از يزيد شنيدند رنگ رخسارشان تغيير كرد و گفتند:
🔹خود را پادشاه اسلام میخواند و كفر میگويد بعلاوه چقدر جسارت با سر بريده میكند . از حالت اهل مجلس يزيد را ترس گرفت گفت آيا میشناسيد اين سر كيست اين سر حسين بن على عليهما السلام است كه افتخار میكرد
🔸جد و پدر و مادرم از پدر و مادر يزيد بهترند عم من و خال من بهتر از يزيد است و خودم بهتر از يزيدم زيرا كه ديدند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا بزانوی خود نشاند و در حق من فرمود حسين (ع) ريحانه باغ من و سيد شباب جنت است در نسل و اولاد من پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) دعا كرده من اولى ترم از يزيد باين امر وليكن گويا حسين (ع) آيه را ملاحظه نكرده كه خدا به هر كه میخواهد سلطنت بدهد میدهد و از هر كه میخواهد بگيرد میگيرد و او را قابل ندانست نداد و مرا لايق ديد داد به همين دليل شاميان احمق رام شدند و يقين كردند همين است كه میگويد و حال آنكه تاويل آيه مباركه اين نبوده و نيست بارى از كلام برخى اين طور معلوم میشود كه چوب خيزران در دست آن پليد بود چنانچه رسم جبابره اينست
🔹چند نفر بودند كه در مجلس يزيد پليد زبان به شفاعت گشودند تا آن ناپاك جسارت به سر مطهر امام (عليه السلام) نكند و اغلب آنها را يزيد به قتل رساند
🔸سپس يزيد پليد بانوان محترمه و كودكان را طلبيد، ايشان آمدند و در مقابل آن ناپاك نشستند.
🔹و نيز در بحار فرموده: در آنوقت كه اسيران را به حضور آوردند فاطمه دختر امام حسين (ع) از ميان زنان فرمود :
🔸اى ظالم دختران پيغمبر را تا امروز كى اسير كرده كه تو كرده اى از كلام فاطمه تمام اهل مجلس بگريه در آمدند . ضجه مردم با شيون زنان پشت پرده با ناله و افغان اسيران يكمرتبه بلند شد مجلس يكپارچه پر از گريه شد.
🔹مردم شام اسراى اهل بيت پيغمبر را از خوارج بحساب مى آوردند و يا اسراى رومى فكر مى كردند لذا مردى از اهل شام در مجلس يزيد فاطمه دختر امام حسين عليه السلام را ديد و از يزيد خواست كه اين دختر را به او ببخشد.
دختر ابى عبدالله عليه السلام از سخن مرد شامى لرزه بر اندامش افتاد صدا زد:
▪️عمه جان اوتمت و استخدم؛
يتيم شدم كم نبود حالا بايد كنيزى كنم.
🔸 زينب دختر على عليه السلام به مرد شامى پرخاش كرد و فرمود:
دعوى دروغ كردى و پست تر از آنى كه چنين خواهشى كنى كه نه براى تو و نه براى اميرت جايز نيست
يزيد از گفتار زينب به خشم آمد و گفت:
▪️ادعاى دروغ مى كنى اگر بخواهم مى توانم.
▪️زينب فرمود: چنين نيست خدا چنين اختيارى به تو نداده است مگر آن كه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى درآئى.
🔹يزيد سخت خشمگين شد و گفت: اين چنين با من سخن مى گوئى؟
پدرت و برادرت از دين خارج شدند!
▪️زينب فرمود: به دين خدا و جد و پدر و برادرم تو و پدرت و جدت هدايت شده ايد اگر مسلمان باشيد.
▪️يزيد گفت: دروغ مى گوئى اى دشمن خدا.
🔸زينب فرمود: تو اميرى به ظلم و ستم دشنام مى دهى و با قدرتت به طرفت تحميل مى كنى.
يزيد از سخن زينب خجالت كشيد و سكوت كرد.
مرد شامى دوباره سخنش را تكرار كرد و گفت: اين دختر را به من ببخش.
▪️يزيد گفت: خفه شو خدا مرگ حتمى به تو ببخشد.
🔹لذا زينب مظلومانه با اين كه در دست يزيد اسير است و حامى و پشتيبانى ندارد، اما با يك شجاعت بى نظير و شهامت بى مانند بياناتى ايراد مى فرمايد كه بينى يزيد را به خاك مى مالد تا آنجا كه مى فرمايد:
🔸من تو را انسانى بى قدر و بى ارزش مى دانم و سخت تو را مى كوبم و بسيار تو را توبيخ و سرزنش مى كنم، تو هر چه تلاش كنى و مكر و حيله بكار برى نمى توانى نام ما را از سر زبانها بردارى. محبت ما را از دلها خارج كنى و احکام دين را از بين ببرى، ليكن عار و ننگ كار تو هرگز و با هيچ آبى شسته نمى شود.
🔹راستى عجيب شجاعانه، يزيد را با خاك يكسان مى كند، آرى او دختر اميرمؤمنان على بن ابيطالب است لذا در برابر همه حضار مجلس بپا خواست و پس از حمد و ثناى پروردگار و درود بر پيامبر و دودمان او فرمود:
🔸 يزيد گمان مى كنى از اين كه همه راههاى زمين و آسمان را به روى ما بستى و ما را مانند اسيران شهر به شهر مى گردانى، نزد خدا خوار و بى مقدار مى شويم و تو مورد عنايت الهى گرديده اى و مقاومت نزد خدا فزون گشته كه اين چنين باد به دماغ افكنده و اظهار خوشحالى و شادمانى مى كنى؟
🔹چون مى بينى دنيا به كام تو است و كارها بر وفق مرادت جريان دارد؟ و حكومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنين نيست، آرام باش، به جهل و نادانى اتكا مكن، مگر گفته خدا را فراموش كرده اى: كفار گمان نكنند كه مهلت دادن به آنها به خير آنها است بلكه به آنها مهلت مى دهيم تا بر گناهانشان بيفزايند كه براى آنان عذابى دردناك است.
اى پسر آزادشدگان آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را در پس پرده نگهدارى و دختران رسول خدا (ص) به اسارت بسر برند و پرده حجاب آنها دريده و صورت هاشان در برابر دشمنان باز تا افراد دور و نزديك چهره آنان را بنگرند. در حالي كه مرد و محرمى ندارند تا از آنها حمايت كند؟!
🔸آرى چگونه انتظار حمايت داشته باشيم از كسى كه جگر پاكان را به دندان مى كشد و گوشت او از خون شهدا روئيده است و چگونه ممكن است از دشمنى با ما كوتاهى كند كسى كه از روى بغض و كينه به ما نگاه مى كند.
🔹و با چوب خيزران بر لبان و دندان سيد جوانان اهل بهشت مى زند چرا چنين نگوئى كه به خيال خود فتنه را با كشتن ذريه رسول خدا و ستارگان زمين ريشه كن كرده اى، آنگاه پدران خود را مى خوانى، بزودى به آنان ملحق خواهى شد در حالي كه آرزو مى كنى كاش فلج بودم و لال مى شدم و چنين جملاتى را نمى گفتم و چنان كارهائى را انجام نمى دادم، خدايا حق ما را بستان و انتقام ما را از دشمنان بگير و آنها را كه خون ما را ريختند مورد غضب خود قرار ده...
🔸هر چند سخن گفتن با تو مصيبتم را تشديد و اندوهم را افزون مى سازد ليكن بايد تو را از اين گردن فرازى فرود آورم و تو را كوچك سازم و بكوبم و توبيخ و ملامت بسيار گويم، هر چند چشم ها اشكبار و سينه سوزان است و چقدر شگفت آور است كه افراد حزب اللّه به دست آزادشدگان حزب شيطان كشته شوند.
🔹مكر خود را بكار گير و كوشش خود را انجام ده ولى بخدا قسم نمى توانى ياد ما را از ميان مردم محو و نابود كنى و احکام الهى را نمى توانى از بين ببرى اما عار و ننگ عمل زشت تو هرگز شسته نمى شود، زيرا راى تو ضعيف و مدت زندگانيت كوتاه و جمعيت و همدستانت اندك و در روز قيامت منادى پروردگار ندا مى دهد: آگاه باش كه لعنت خدا بر ستمكاران محقق است!
📚منابع
▪️نفس المهموم
▪️روضه الشهدا
▪️لهوف
▪️مقتل الحسین علیه السلام
▪️بحار جلد 45
▪️منتهی الآمال
#ماه_صفر
#شام
🏴 @telaavat
🏴السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاری ها و کشته اشک ها
📚فرازی از زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
🆔 @telaavat