#من_زنده_ام
#قسمت_صدونوزدهم🌷
-خب حالا هر آرزویی دارید بگویید.
برای اینکه جملات و کلمات را درست بفهمد و ترجمه کند سعی کردیم بیشتر از کلماتی که او به کارمی برد استفاده کنیم،مثلا به جای تقاضا می گفتیم آرزو!
-ما قبول داریم که اسیر جنگی هستیم،آیا ایشان هم قبول دارند که ما اسیر جنگی هستیم؟
-بله قبول دارند.
ایشان قبول دارند که اینجا زندان امنیتی است و محل نگهداری اسیران جنگی نیست .ما آرزو داریم که به اردوگاه اسیران جنگی برویم.
داوود بلافاصله گفت:وین مخیم اسری الحرب ؟(اردوگاه اسیران جنگی کجاست؟)
-نمی دانیم فقط می دانیم که اینجا نیست.
-شنو الفرق بین المخیم و السجن ؟(چه تفاوتی بین اردوگاه و زندان هست؟)
-ما باید توسط صلیب سرخ جهانی ثبت نام و دیده شویم .از اخبار جنگ مطلع شویم،وضعیت بهداشت و تغذیه ی درستی داشته باشیم .در هوای آزاد باشیم.
-شما اسیر جنگی هستید اما بودن شما ارتباطی به سرنوشت جنگ ندارد.شما باید به زندگی در زندان عادت کنید.
-احنه نستضیفکم مثل ماا ایران تستضعیف أسری الحرب .احنه ما نگدر ناخذجن للمخیم (ما همان طوری از شما پذیرایی می کنیم که ایران از اسیران جنگی ما پذیرایی می کند.ما نمی توانیم شما را به اردوگاه ببریم..)
-درصورتی که به آرزوی خود نرسیم،برای اعتراض دست به اعتصاب غذا می زنیم و از فردا نمی خوریم.
-انا اصدر امر ان یاخذونچن الی زنزانه اکبر و جدرانه اضوء ،و کل اسبوع ینطونچن جریده الثوره لو الجمهوریه و الدکتور و ادوات صحیه یکون عدچن لکن ما اکدر اودیچن للمخیم.(من دستور می دهم شما را به سلول های بزرگتر با دیوارهای روشن و پرنور انتقال دهند و هفته ای یک روزنامه ی الثوره یا الجمهوریه به شما بدهند و دکتر و لوازم بهداشتی در اختیار شما بگذارند اما نمی توانیم شما را به اردگاه ببریم.)
ما می خواهیم صلیب سرخ با ما ملاقات داشته باشد و ما در فهرست اسیران جنگ ثبت نام شویم.
شنو الثمن ؟الحکومه العراقیه لحد الان اهتمت بیچن لکن للو ناخذچن للمخیم ،تتواجهن الاسراء الیُ سنتین مبتعدیین من نسوانهم ،اسرهم و عوائلهم .ماکو ضمان لحفظ سلامتچن و مای وجهچن ذولی ایدمرونچن .(به چه قیمتی ؟دولت عراق تا امروز از شمامراقبت کرده است اما اگر شمارا به اردوگاه ببریم در مقابل اسیران جنگی که نزدیک به دوسال از زن و خانواده هاشان دور بوده اند هیچ تضمینی برای حفظ سلامت و آبروی شما نیست و آنها شما را نابود می کنند.)
حرف هایش آنقدر برایمان خنده دار بود که هم می خواستیم بهایش را بپردازیم هم می ترسیدیم که توطئه ای در کار باشد.
-در هرجا و هر شرایط مسئولیت حفظ جان و آبروی ما برعهده ی شماست.
-احنا اهنا مسولیین لکن یالمخییم مسوولیتچن علی صلیب الاحمر و همّ کل چم شهر مره یجون للمخییم.(ما فقط اینجا مسئولیت داریم.مسئولیت اردوگاه به عهده ی صلیب سرخ است که آنها هم هر چند ماه یک بار به اردوگاه می آیند).
وقتی با اصرار و سماجت ما روبه رو شد دوباره تاکید و تکرار کرد:
-وجود چن اهنا ماله دخل بالحرب او بانهاءالحرب .(بودن شما در این زندان هیج ارتباطی به جنگ یا پایان جنگ ندارد).
معنی این حرفش را نمی فهمیدیم.این جمله برای ما تازگی داشت.
در ادامه گفت: شما می خواهید به چه قیمتی درفهرست صلیب سرخ ثبت نام شوید؟
خانم مترجم وقتی اصرار ما را دید دوباره به نصیحت های ساختگی و دلسوزانه اش ادامه داد. گاهی دست مادرانه سرمان می کشید و به آرامی می گفت:آن اسیران جنگی الان وحشی شده اند و ظرفیت دیدن شما را ندارند .اصرار نکنید که شما را از زیر مراقبت خودشان خارج کنند .اینها نمی گذارند خار به پای شما برود .هنوز ناخن های افتاده ی ما کاملا سبز نشده بود و بدون اینکه حرفی بزنیم به دست هایمان نگاه می کردیم تا او متوجه آن خاری که به پایمان فرو رفته بود بشود....
ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat