🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃
به رسم عاشقی میخوانیم:
دعای فرج حضرت حجة ابن الحسن( عج )
بسم الله الرّحمن الرّحیم
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃
✅ @telaavat👈
🔸ابن سیرین به كسی گفت: چگونه ای؟
گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟
🔹ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و لعنت بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم!
🔸گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی.
🔹گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی...
➕رسم مردانگى و رفاقت اينچنين است
🌎 @telaavat
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
✂️ برشی از یک کتاب
#نسلِ_جدید_آواره_یا_فاسد_یا_صالح
نسلی که با مدرن ترین اندیشه های امروز کم و بیش آشناست و مکتب های فلسفی از هر طرف به مغزش هجوم می آورد و در سطح علم امروز جهان قرار گرفته و نسلی است که در رشته های گوناگون علمی و ادبی و فکری درسطح بسیار بالایی تحصیل می کند ، نمی تواند در حدِ یک #مذهبِ_ارثیِ_تقلیدیِ_تعبدیِ_راکد پایین بیاید . دلایل ارثی ای که معمولاً یک مادر بزرگ یا دایه یا پدر بزرگ به کودک ارائه می دهند و او را تا کلاس پنجم و ششم ابتدایی می توانند ساکت نگه دارند ، قادر نخواهد بود دانشجویی را که در رشته های مختلف علمی درس می خواند قانع کند ، زیرا تعلیم مذهبیِ او نیز باید در همان (سطحِ علمیِ امروز) باشد .
بدیهی است وقتی رُشد علمی دانشجویی بالا برود و تفکر مذهبی او در همان سطحِ نازل تعلیمات دینی کلاس پنجم و ششم ابتدایی باقی بماند ، این اختلاف سطح موجب ایجاد تناقص در ذهن او خواهد شد و ناگزیر می گردد آن را که در سطح پائین تری قرار دارد قربانی کند . این که به نظر می رسد #مبانی_اعتقادی و #ایمانِ_مذهبی نسل جدید سست تر شده ، نه به خاطر این است که اصولاً روح این نسل روح لامذهبی و بیگانه با مذهب است ، بلکه به عکس ، امروز بیش از هر وقت دیگر نیاز به #معنویت در نسل جوان ، حتی در کشور ما ، احساس می شود و متاسفانه به این نیاز جواب کافی داده نمی شود و در نتیجه خلاء ناشی از آن موجب آوارگی و پریشانی و رنج بیشتر این نسل گردیده و یا با چیزهایی پر می شود که به فساد و تباهی منجر می گردد و جز این دو سرنوشت ، سرنوشت دیگری ندارد . و همین #نیاز است که #مسئولیت کسانی را که می اندیشند و کسانی را که نسل خویش را می شناسند ، تا این حد سنگین می کند .
📚 علی ، علی شریعتی ، ص ۳۵۶ و ۳۵۷
@telaavat
👆👆👆
🌸کلام امیر
✨أيُّهَا النَّاسُ، أَعِينُوني عَلَى أَنْفُسِکُمْ
وَايْمُ اللهِ لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ، وَ لاََقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَإنْ کَانَ کَارِهاً
💠اى مردم ! مرا براى اصلاح خودتان يارى دهيد
به خدا سوگند داد مظلوم را از ظالمش مى ستانم و افسار ظالم را مى کشم تا او را به آبشخور حق وارد سازم هر چند از اين کار ناخشنود باشد
📘نهج البلاغه.خطبه ۱۳۶
@telaavat
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
⭕️ استغاثه ی مردی سنّی
🔹 شیخ علی رشتی نقل میکرد: از راه آب فرات به سمت نجف می رفتم. در کِشتی جماعتی را دیدم اهل حلّه که مشغول لهو و لعب بودند. جز یک نفر که آثار سکینه و وقار از او ظاهر بود و آن جماعت مذهب او را مورد تمسخر قرار داده و بر او عیب می گرفتند. با آن شخص هم صحبت و دلیل را جویا شدم.
🔸 گفت: آن جماعت خویشان من هستند و از اهل سنت. پدرم نیز از ایشان بود و مادرم از اهل ایمان و من نیز به برکت حضرت صاحب الزمان شیعه شدم. از کیفیت آن سوال کردم گفت:
🔺 برای تجارت همراه دوستان از حلّه بیرون رفتم. در مسیر برگشت دوستان خود را گم کردم. راه ما از صحرای بی آب و علفی بود که درّندگان بسیاری داشت. متحیر ماندم و از گرسنگی و عطش ترس داشتم. پس استغاثه کردم به خُلفا و مشایخ و ایشان را شفیع کردم و تضرّع نمودم. فرجی ظاهر نشد.
☑️ از مادرم شنیده بودم که میگفت: ما امام زنده ای داریم که کُنیه اش اباصالح است. گمشدگان را به راه و درماندگان را به فریاد میرسد. با خدا عهد کردم: من به آن حضرت استغاثه میکنم اگر مرا نجات داد، به دین مادرم درآیم.پس او را ندا کردم و استغاثه نمودم.
📝 ناگاه کسی را دیدم که با من راه میرود و بر سرش عمامه سبزی ست. آنگاه راه را به من نشان داد و فرمود که به دین مادرم درآیم. پس از نظرم غایب شد. پس از اندکی به حلّه رسیدم و روز بعد برای آموختن معالم دین نزد سید مهدی قزوینی رفتم.
📚 منتهی الامال، باب چهاردهم، ص۱۳۵۴
📌 مولای من، راه را گم کرده ایم، راه را نشانمان بده و نجاتمان ده...
💐اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجلفرجهم💐
🆔 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 395
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
او خوشحال به نظر میرسید، با صدایی پر از بغض و ناراحتی گفتم: «بعله!... ما رو فرستادی جلو. همه قتل عام شدن و خودت اینجا خوشحالی!»
ـ نه! شما کار خیلی بزرگی کردین!
ـ ما؟! ما اون جلو کار بزرگی نکردیم فقط اینو دیدیم که وقتی عراقیها درگیر شدن بچه ها افتادن. ما این همه تلفات دادیم. شما دارید...
ـ در عوض عراقیها رو از پشت قیچی کردن!
آنجا بود که متوجه قضیه شدم. نمیدانم اگر بچه های گروهان ما آنطور مظلومانه به کام دشمن نمیرفتند طرح قیچی کردن دشمن به ثمر میرسید یا نه؟ حدود هفتاد تا هشتاد نفر از گروهان نود نفری ما شهید یا زخمی شده بودند. در واقع گروهان ما آنجا از بین رفت. اغلب آنهایی هم که زنده بودند، زخم های شدید داشتند مثل خود فرمانده گروهانمان، حاج قلی، که نمیدانم کجا بود.
سید تازه متوجه حالت من شده بود. میدانست چقدر امیر را دوست دارم، شاید به همین خاطر بدون حاشیه سراغ امیر را گرفت.
ـ از امیر چه خبر؟
ـ امیر شهید شد!
ـ خدا روحشو شاد کنه!
آرام تکرار کردم: «آره! خدا روح امیرو شاد کنه...» دلم به تلاطم افتاده و دستم از همه چیز کوتاه بود، حتی از جنازه امیر! همانجا آمبولانسی آمد و پای مرا پانسمان کردند. سید میخواست عقب بروم اما من نمیخواستم. او و بچه ها اصرار میکردند و من انکار!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 396
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ چرا نمیری عقب سید؟
ـ میخوام بمونم و عراقیها رو ببینم. تا امیر را نیارم عقب، خودم هم برنمیگردم.
دوباره خود سید اژدر آمد و به من قول داد امیر را به عقب می آورد. نگران بودم.
ـ آقا سید! من عقب نمیرم. خودم باید ببینم که جنازه امیر رو آوردیم عقب. تا مطمئن نشم از اینجا برنمیگردم.
ـ آخه الآن که نمیشه! اما صبح حتماً عراقیها بلند میشن و خودشونو تسلیم میکنن. اون وقت ما همه بچه ها رو می یاریم عقب. جنازه امیر رو هم میاریم.
سید اژدر با هر زبانی که کوشید حریف من نشد. با آن حالت پریشان و مأیوس ماندم، اما نزدیک صبح حالم بدتر شد. به خاطر خونریزی زیادی که داشتم دچار لرز شدیدی شدم که نمیتوانستم بر آن غلبه کنم. کار به جایی رسید که روی دست بچه ها، در آمبولانسی که از راه رسید، گذاشته شدم تا با بقیۀ زخمیها از منطقه دور شوم اما هنوز حواسم سر جایش بود. آمبولانس مال لشکر مشهد بود.
ما را در اورژانس کنار اروند، پانسمان کردند و دوباره داخل آمبولانس گذاشتند. آمبولانس تا کنار اروند آمد. زخمی ها را داخل قایقها می گذاشتند تا از اروند عبور کنند. در اورژانس اول گفتم: «برادر! من چیزیم نیست! فقط یکی دو تا آمپول به من بزنین تا بلندشم و برم جلو.»
ـ نه اخوی! تو باید بری عقب.
..ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز شنبه2شهریور ماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:57
☀️ طلوع آفتاب: 06:28
🌝 اذان ظهر: 13:07
🌑 غروب آفتاب: 19:46
🌖 اذان مغرب: 20:03
🌓 نیمه شب شرعی00:22
@telaavat
👆👆👆
#تفسیرنور
⏮سوره مائده آيه 52, 53
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️فَتَرَى الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ يُسَرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِىَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مآ أَسَرُّواْ فِى أَنفُسِهِمْ نَدِمِينَ
وَيَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَهَؤُلَا ءِ الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَلُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَسِرِين
َ
🔷ترجمه
⤵(با آن همه توصیه به نپذیرفتن ولایت كفّار) بیماردلان را مى بینى كه در دوستى با آنان (كافران)، سبقت مىگیرند (و در توجیه كارشان) مىگویند:
⏪مى ترسیم كه حادثهاى بد برایمان پیش آید (و ما نیازمند كمك آنان باشیم) پس امید است كه خداوند، پیروزى یا امر دیگرى را از جانب خود (به نفع مسلمین) پیش آورد،
آنگاه آنان از آنچه در دل پنهان داشته اند پشیمان شوند.
⏪و كسانى كه ایمان آوردند (هنگام پیروزى مسلمین و رسوایى منافقان با تعجّب، به یكدیگر) مىگویند:
⏪آیا اینان همانهایى هستند كه با تأكید، به خدا قسم مى خوردند كه ما با شماییم؟ پس (چرا كارشان به اینجا كشید؟) اعمالشان نابود شد و زیانكار شدند.
┅═══🍃 ✼🌹✼ 🍃═══┅
🔷نکته ها
⤵بیماردلان كسانى هستند كه نسبت به حقّانیّت پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله و یا برخى از معارف دینى در شك بوده و ایمانى ضعیف دارند.
⬅در مورد معناى آیه، سه احتمال وجود دارد:⬇
الف: 🌱در هنگام پیروزى مسلمین و رسوایى منافقان، مؤمنان با تعجّب مىگویند: آیا این یهود و نصارى بودند كه سوگند جدّى بر یارى كردن شما مؤمنین خوردند؟
ب:🌱 برخى از مؤمنین واقعى بعد از پیروزى به یكدیگر مىگویند: آیا این بیماردلان بودند كه با سوگند مى گفتند ما با شما هستیم و دیدید كه نبودند؟
ج: 🌱این بیماردلان كه سوگند یاد كردند ما با یهود و نصارى هستیم، آیا توانستند به شما اهل كتاب كمكى كنند؟
┅═══🍃 ✼🌹✼ 🍃═══┅
🔷پيام ها⚡📬
1-🍀 پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله شاهد تلاشهاى آشكار و شتابزده افراد سست ایمان براى پیوستن به یهود و نصارى است. «فترى الّذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
2-🌾 نمونه ى روشن كسانى كه از هدایت الهى محروند، بیماردلانى هستند كه با سرعت براى پیوستن به كفّار تلاش مى كنند. «انّ اللَّه لایهدى القوم الظالمین... الّذین فى قلوبهم مرض» (حرف «فاء» نشانه آن است كه ظالمین آیه قبل، بیماردلان این آیه هستند)
3-🍀 بیماردلان سست ایمان، با سرعت به سراغ طرح دوستى با دشمنان كافر مىروند. «فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
4-🌾 افراد سست ایمان و منافق، مى خواهند كه جزو كفّار باشند. «یسارعون فیهم»، نه «الیهم».
5 -🍀 در برابر نص وفرمان صریح خداوند نباید اجتهاد و مصلحت اندیشى كرد. «لاتتّخذوا الیهود... اولیاء... یقولون نخشى»
6-🌾 انگیزهى پذیرش رابطه ى ذلّتبار با ابرقدرتها، ضعف ایمان و وحشت از غیر خداست. «یقولون نخشى»
7-🍀 مسلمانان، به پیروزى و گسترش اسلام و افشاى منافقان امیدوار باشند. «فعسى اللّه أن یأتى بالفتح...»
8 -🌾 عزّت سیاسى، قدرت اقتصادى و پیروزى نظامى همه از طرف خدا و در دست اوست. «أن یأتى بالفتح أو أمر من عنده»
9-🍀 با كفّار رابطه ولایت نداشته باشید، تا امدادهاى غیبى خدا به سوى شما سرازیر شود. «لا تتّخذوا... یأتى بالفتح او امر من عنده»
10-🌾 پایان نفاق و وابستگى به كفّار، حبط و رسوایى و شرمندگى است. «نادمین»
11-🍀 هر سوگندى نشانه ى صداقت نیست، فریب سوگندها را نخورید. «أهؤلاء الّذین اقسموا باللّه انّهم معكم»
12-🌾 وابستگى به بیگانگان، مورد ملامت مؤمنان است. «ویقولالّذینآمنواأهؤلاء... انّهم معكم»
13-🍀 نشانه ى خسران انسان، از بین بردن كارهاى نیك است. «حبطت اعمالكم فاصبحوا خاسرین»
✅ @telaavat
✍️"متنى از جنس طلا"
زنده بودن حرکتی است افقی
از گهواره تا گور، اما زندگی کردن
حرکتی است عمودی از فرش تا عرش
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست. ماموریت ما در زندگی "بی مشکل زیستن " نیست" با انگیزه زیستن است"
سلطان دلها باش اما دل نشکن.
پله بساز اما از کسی بالا نرو.
دورت را شلوغ کن اما در شلوغی ها
خودت را گم نکن.
👌طلا باش اما خاکی
👇👇👇
✅ @telaavat