🌺نکته تفسیری صفحه ۲۰:🌺
پروردگارا، از ما بپذیر:
زندگی ما، مجموعه ای از کارهای گوناگون است و ما در هر لحظه، مشغول به کاری هستیم. کارهای ما به سه دسته تقسیم می شوند: خوردن، خوابیدن، راه رفتن، نفس کشیدن و کارهایی مانند اینها که مباح هستند؛ یعنی نه ثواب دارند و نه گناه. گروه دوّم، کارهای بد هستند؛ اعمالی که باعث خشم خدا می شود و برای آنها مجازات معین شده است؛ دروغ، غیبت، نگاه به نامحرم و ....، از این گروه است. دسته ی سوّم، کارهای خوب هستند که باعث خشنودی خدا و اعطای پاداش از طرف او می شود.
از نظر دین، کارهای مباح، حسابی ندارند و حساب کارهای بد مشخص است؛ امّا کارهای خوب باعث سعادت ما می شوند و ما برای رسیدن به هدف نهایی مان یعنی بهشت جاوید، به آنها نیاز داریم. از قرآن کریم و سخنان پیشوایان مهربانمان می فهمیم که کارهای خوب هنگامی اثر خود را در زندگی ما می گذارند که از سوی خدا «قبول» شوند؛ مانند مُهر قبول بر کارنامه ی دانش آموزان که نشان دهنده ی تأیید زحمات آنان است و بدون آن، نمره های آنها، هرچند عالی، بی اعتبار است. آری، کارهای خوب ما هر قدر هم در ظاهر مهم و باارزش باشند، هنگامی برای ما سودمند هستند که قبول شوند؛ زیرا عمل ما به تنهایی، مانند مجسمه ایست که ظاهری آراسته دارد؛ ولی اثری از روح و جان در آن دیده نمی شود، و این نیّت ماست که به کارهایمان روح می بخشد. برای مثال، نماز که برترین عبادت است، اگر برای خشنودی شخصی غیر از خدا خوانده شود، باطل و بیهوده است، و هنگامی قبول میشود که برای رضایت خدا خوانده شود. حضرت ابراهیم علیه السلام ، و فرزند گرامیاش حضرت اسماعیل علیه السلام ، دو پیامبر بزرگ بودند که خدا از آنها به نیکی یاد کرده است. آن دو در مقدسدترین مکان زمین، خانه ی خدا را برای عبادت مردم بازسازی کردند؛ ولی هرگز به کار خود مغرور نشدند و با فروتنی به درگاه خدا عرضه داشتند: پروردگارا، این عمل را از ما بپذیر.
در روایتی از پیامبر اسلام صلوات الله علیه آمده است:
«روزی ابلیس نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و سخنانی بین آن دو رد و بدل شد. در آن میان، حضرت موسی علیه السلام فرمود: بگو ببینم کدام گناه است که اگر انسانها مرتکب آن شوند، تو بر آنها مسلّط می شوی. او گفت: هنگامی که به خودشان مغرور شوند و کارهای خوبشان را زیاد بشمارند و گناهانشان در نظرشان کوچک به حساب آید، من بر آنها مسلّط می شوم.»[1] پس لازم است که همه ی ما پس از هر کار خوبی که برای خشنودی خدا انجام میدهیم، با فروتنی به خدا بگوییم:
پروردگارا، از ما بپذیر.
ربنا تقبل منا تنگ انا السمیع العلیم
[1] . الکافی ، ج 2 ، ص 314
*پیام مهم!!!*
72 ساعت آینده برای فلسطین، به ویژه غزه، بسیار حیاتی است.
اسراییل 100000 سرباز و 200000 نفر دیگر را برای نابودی کامل غزه و حماس جمع آوری کرده است.
از تمام امت درخواست می شود که ذیل دعا بخوانند. هدف ما این است که در 72 ساعت آینده هر دعا را 10 میلیون بار بخوانیم.
*حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَ کِیلُ نٍعْمَ المَولَى وَنِعْمَ النًّصِيْر*
*﴿ فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ*
*اَللّٰهُمَّ إنَّا نَجْعَلُكَ فِیْ نُحُوْرِهِمْ وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرُورِهِمْ.*
لطفاً این پیام را برای همه ارسال کنید و نقش خود را در رسیدن به هدف 10 میلیون ایفا کنید. دشمن نقشه دارد و خداوند بهترین برنامه ریز است.
*جزاكم الله خیراالجزاء*
هر نفر ده مرتبه و ارسال حداقل به ده نفر
#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
یکشنبه ، ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۲
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( لطف الله صنعتی )
🌹🍃
📖صفحه ۲۱ سوره مبارکه بقره
📌 از جزء اول
@telavatghoranrozane
🌺نکته تفسیری صفحه ۲۱:🌺
رنگ آمیزی ویژه ی خداوند:
از زمانی که چشمان ما به جهان باز شده است، تفاوت اشیاء گوناگون را حس کرده ایم. اندازه، شکل، دما و ... ، عوامل گوناگونی هستند که به ما کمک می کنند تفاوت اشیاء را بفهمیم. یکی از این عوامل، رنگ اشیاء است. جهان پیرامون ما، از رنگهای متنوّعی تشکیل شده، و این یکی از بزرگترین نعمت های خداست. ما نیز به چیزی که می سازیم، رنگ خاصی می زنیم، و با این رنگ آمیزی، آن را از چیزهای دیگر جدا می کنیم و به آن معنای ویژهای می بخشیم. حتّی گاهی دو چیز مثل هم که رنگشان متفاوت است، هر یک حس خاصی را پدید می آورند. مثلاً لباسی که بر تن داریم، اگر سفید باشد، یک پیام دارد، و اگر قرمز باشد، حس دیگری ایجاد می کند.
ما انسانها نیز رنگ های متفاوتی داریم؛ سفید، سیاه، زرد و سرخ. امّا هنگامی که با یکدیگر روبه رو می شویم، این رنگ پوست ما نیست که ما را با یکدیگر مرتبط می کند؛ بلکه ما با چیزی فراتر از آن یعنی عقیده و شخصیت خود با دیگران رابطه برقرار می کنیم. ما هنگامی با کسی احساس آسودگی میکنیم که عقاید و روحیاتمان مانند او باشد؛ هرچند رنگ پوستمان تفاوت کند. بنابراین می توان عقیده و شخصیّت هر کس را رنگ مخصوص او دانست. در این صورت، رنگ های اعتقادی انسانها بسیار بیشتر از رنگهای ظاهری آنهاست، و هر گروهی با عقیده ای خاص، رنگ ویژه ی خود را دارد. در لابه لای این همه رنگ، خدا به گروهی از بندگانش رنگ خاصی بخشیده است؛ رنگی که آنها را از دیگران جدا می کند و به آنان درخشش ویژه ای می بخشد. آن رنگ زیبا، «یکتاپرستی و تسلیم شدن در برابر خدای یگانه» است.
آری، تسلیم شدگان خدا، در میان مردم زندگی می کنند؛ ولی مانند آنها نیستند؛ زیرا انگیزه ی تلاش بسیاری از مردم، رسیدن به لذّت ها و هوس هاست؛ ولی هدف یک مسلمان حقیقی در زندگی، جلب رضایت خداست و برای او تفاوتی ندارد که حرکت در این راه، همراه با خوشی و سلامت باشد یا سختی و مشقّت. پیروان واقعی پیامبران، همگی یک رنگ دارند. پیروان راستین نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد صلوات الله علیه در این زمان، ما هستیم که دین خدا را پذیرفته ایم و افتخارمان این است که روح و جانمان را خداوند به رنگ اسلام و یکتاپرستی درآورده است. برای ما مهم نیست که پوست برادر مسلمانمان چه رنگی باشد؛ بلکه این رنگ دل و جانمان است که دستهایمان را درهم می فشـرد و ما را با هم متّحد می کند. تاریخ اسلام، گواه این است که رنگ پوست مردم، ذرّه ای نزد پیشوایان ما اهمیّت نداشته، و مهم، رنگ دل و جان آنان بوده است. بلال حبشی، آن مسلمان پراستقامت و مؤذّن پیامبر صلوات الله علیه ، و عابس بن شبیب شاکری، یکی از شهدای سرافراز کربلا، دو نمونه از صدها نمونه ی بزرگمردان تاریخ اند که اگرچه پوستی سیاه داشتند، جان و دلشان چنان رنگ خدایی به خود گرفته بود که تا همیشه چشمهای آزادگان جهان بدانها خیره است.
#طرح_سومین_ختم_تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
دوشنبه ، ۲۴ مهر ماه ۱۴۰۲
🌸جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) به نیابت از شهید
( عبدالله خسروی )
🌹🍃
📖صفحه ۲۲ سوره مبارکه بقره
📌 از جزء دوم
@telavatghoranrozane
🌺نکته تفسیری صفحه ۲۲:🌺
تغییر قبله :
نیمه های شب بود و پیامبر صلوات الله علیه به آسمان پرستاره چشم دوخته بود. از نگاهش به خوبی فهمیده می شد که انتظار می کشد. او می دانست که به زودی باران وحی الهی، آتش شیاطین را خاموش می کند؛ ولی نگران افراد سستایمان بود که از سخنان یهودیان اثر پذیرند. یهودیان از حد گذرانده بودند و مسلمانان را آشکارا مسخره می کردند. ماجرا چنین بود که پیامبر و مسلمانان، به فرمان خدا، سیزده سال در مکّه و چند ماهی در مدینه به سوی بیت المقدّس نماز میخواندند. در این چند ماه، یهودیان سیاه دل که کینه ی اسلام را در دل داشتند، به مسلمانان طعنه می زدند که اگر پیامبر شما واقعاً با خدا رابطه داشت، به شما دستور نمی داد به سمت قبله ی ما نماز بخوانید، و این نشان میدهد که شما حرفی برای گفتن ندارید و فقط از این و آن تقلید می کنید. پیامبر صلوات الله علیه ، این سخنان را می شنید و با صبر و استقامت از فرمان خدا اطاعت می کرد؛ ولی در دلش غم بزرگی لانه کرده بود و آرزو داشت که خدا مانند همیشه او را یاری کند. آن شب گذشت و روز، پرده ی ظلمت را از آسمان کنار زد. پیامبر برای خواندن نماز ظهر به مسجد بنی سالم تشریف بردند و مسلمانان پشت سر ایشان به نماز ایستادند و مانند همیشه به سوی بیت المقدس نماز خواندند. پس از آنکه رکعت دوّم نماز تمام شد، جبرائیل امین از سوی خدا نزد پیامبر آمد و شانه هایش را گرفت و او را به سوی کعبه چرخاند و آیه ی 144 سورهی بقره را برایش خواند. مسلمانان نیز بلافاصله جهت نمازشان را به سوی کعبه تغییر دادند. بدین ترتیب، خدای بزرگ به خواسته ی پیامبر عزیزش پاسخ داد و نقشه ی دشمنان را نقش بر آب کرد.
این حادثه ی تاریخی، از یک سو به طعنه های یهودیان پایان داد و از سوی دیگر، حقّانیت پیامبر صلوات الله علیه را ثابت کرد؛ چرا که یهودیان و مسیحیان در کتابهای آسمانی خود خوانده بودند که پیامبر موعود، به سوی دو قبله نماز می خواند. به رغم این، برخی از آنها باز هم دست از لجاجت برنداشتند و این مطلب را انکار کردند. مسلمانان باایمان نیز از این حادثه بسیار خشنود شدند و خدا را شکر کردند که فتنه ی دشمنان را خنثی کرد و کعبه ی مقدس، آن پایگاه قدیمِ توحید را قبله ی آنان قرار داد؛ امّا برخی از مسلمانان سست ایمان، تحت تأثیر وسوسه های شیطانی یهودیان قرار گرفتند و با آنان یکصدا شدند که این دیگر چه پیامبری است که روزی به سویی نماز می خواند و روز دیگر به سویی دیگر؛ تا آنجا که برخی از آنان از دین خود دست کشیدند و اسارت شیطان را به بندگی خدا ترجیح دادند.
ماجرای تغییر قبله، یکی از مهم ترین حوادث تاریخ اسلام و یکی از امتحانات بزرگ مسلمانان به شمار می آید. مسلمانان با این ماجرا فهمیدند که اگرچه ظاهر عبادت ها اهمیت زیادی دارد، مهمتر این است که گوش به فرمان خدا باشند و از خواست او پیروی کنند؛ نه مانند ابلیس که پس از شش هزار سال عبادت، هنگامی که با فرمان جدیدی روبه رو شد، نتوانست آن را بپذیرد و برای همیشه از رحمت خدا طرد شد. آری، کعبه و بیت المقدس، همه به لطف خدا مقدّس شدهاند، و قبله ی هر امّتی، بنا بر مصلحت آنها، از سوی خدا تعیین میشود[1].
[1] . اقتباس از تفاسیر المیزان ، نمونه ، مجمع البیان ، الجوهر الثمین ، آلاء الرحمن و انوار التنزیل