امام موسی صدر:
عمل فردی عقیم است، چون عمر انسان محدود است. یک نفر همیشه زنده نیست و اگر کسی عمل فردی بکند، به محض اینکه مُرد یا مریض شد یا موانعی برایش ایجاد شد، آن عمل باطل و تعطیل میشود. اما عمل دسته جمعی خالد است. چون عمل را جمعیت انجام میدهد، نه فرد. فردی میرود و دیگری میآید و این عمل باقی میماند...
@tele_text
رحمت خدا بر جناب حافظ...
چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
مشغول مطالعه حرفهای ناگفته دانشآموزانی هستم که پناه به کاغذ آوردهاند
@tele_text
درسته که ما جماعت حزبالله حقیقتا از معنای زمان غافلیم
اما دیشب بعد از روضه اولین جلسه #انتخابات رو برگزار کردیم...
آنهم با تاکید مطلق بر مفهوم طراحی عملیات
اگر شد
قواعد ساخت نهادی مردمی برای «اعتراض قاعدهمند» را بخوانید.
@tele_text
به قول #مخاطب_خاص: ماجرا از جایی پهن میشود که میخواهی جمع کنی...
وعدهی اول جلسه کنسل شده بود.
اینبار هم مه شدید داشت مانع کار میشد، بخیر گذشت...
با حدود دوساعت تاخیر که البته ارزش داشت!
موضوع: کشف انگیزههای درونی
استخراج روشهای هدایت استعداد با ترفند مهندسی معکوس
تلاش زیادی کردم بحث تمام نشه، قبول نکرد
جای خوبی نقطه گذاشت...
ماهرانه و دقیقا وسط انتزاعیات
گفت برو دنبال ساخت سلاحی باش که بتونه #ضربه_کاری بزنه
بجز دوتا جمله، مابقی حرفامو نقد کرده بود اما ناراحت نبودم!
@tele_text
به این بخش از صحیفه امام روح الله توجه کرده بودید:
در حکومت اسلامی همیشه باید باب #اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی - فقهی در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.
ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامهریزی کند که وحدت رویّه و عمل ضروری است.
همینجا است که اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نمیباشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و بهطور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمیتواند زمام جامعه را به دست گیرد.
@tele_text
نشستهام در گوشهای از همایش فعالان مجازی استان...
وصف حالم را اما حسین منزوی میگوید:
کو که سامان بدهد این همه ویرانی را؟
@tele_text
از حاج آقای عابدینی در مورد اخلاص پرسیده شد:
«انسان همیشه باید تلاشهایش را برای راه خدا فراموش کند و به گناهان و نسیانهایی که کرده فکر کند؛ این کلید #اخلاص است.»
@tele_text
دیشب کلی توی شهر گشتم اما صحنهی دلخواهم پیدا نشد!
امروز اما در کوچهی مجاور به خیابان راهپیمایی به مقصودم رسیدم...
مادری با لباس محلی، قوری چای تازه دم، چند فنجان و قندان، پذیرای مامورین انتظامی بود که از طلوع خورشید مشغول فعالیت در نزدیکی منزل او بودن
برای من جشن مردمی انقلاب یعنی اینگونه قابها...
#حکمرانی_مردمی
@tele_text
جناب صائب:
رتبه میخواهی چو خورشید از خلایق دور باش
سایه از همراهی مردم به خاک افتاده است...
@tele_text
امشب با شعار جالب یکی از موسسات فرهنگی که در حوزه نوجوان فعالیت داشت آشنا شدم:
کوتاه نیا، قانع شو!
@tele_text
استاد عزیز، حاج آقای میری یک روزی مهمان ما بود...
علیرغم اختلاف در جزئیات نظری و فرصت کوتاهه گفتوگو، جملهای از ایشون به امانت قرض گرفته شد تا شاید با اندکی اضافات روزی به کار بیاد!
گاهی #قیام علیه عُرف نیاز و امری ضروری است.
پن:
شدیداً تمایل دارم از نمایشگاه
روایت ۲۰روز زندگی با دختران دهه هشتادیبازدید کنم. جالب برانگیزه @tele_text
#شهید_حسن_باقری:
هرچه زمان میگذرد مسئولیت ما بیشتر میشود...
یعنی هرچقدر پیش میرویم با تجربیات و آگاهی کسب شده از عملیات، مسئولیتمان خیلی بیشتر میشود.
@tele_text
امشب در لابهلای گفتوگوی مجازی، یکی از رفقا فرمودن که فقدان برنامه مدون داره به کار آسیب میزنه!
خیلی این چندخط رو تغییر دادم تا جهتگیری سو پیدا نکنه...
مهدی آقای جمشیدی در یاداشت اخیرش جملهای گفت بینظیر!
یا حداقل واسه حال حاضر من عالی بود
گاهی باید نبرد شناختی رو از رویدادی برای تغییر حال درونی مردم شروع کنیم
رویکرد اقتضایی با تکیه بر نقشه ذهنی آرمان گرایانه که پشت پا بزنه به بساط کنشهای فرهنگی مرسوم، بی ذوق و البته مخاطب کُش
حالا اساسا کِی و کجا برنامه مدون جواب پس داده؟! و متولی این برنامههای مدون کیه؟؟
یا انصافا قبول دارید گاهی اصطلاح برنامه مدون برای پوشاندن ضعفهای خودمونه که کم کاری کردیم و پای کار نبودیم!
این تک جمله هم حضرت پناهیان در جلسه مردمی سازی مطرح نمودن که الحق جای بسی تامل داره:
بروکراسی یعنی شما مسئولیتپذیر نیستید.
پن:
اگه جایی سراغ داشتید که پیرامون سه محورِ «تصمیمگیریها»، «نظارت بر رفتار مدیران» و «اقدام مردم» که آقا برای حکمرانی مردمی فرمودند مجال گفتوگو باشه، خبر بدید.
@tele_text
وقتی وارد میدان شدید، ناممکنها ممکن میشود
#مقام_معظم_رهبری:
ما وقتی وارد یک میدانی نشدهایم، احساس خوف میکنیم، هراس داریم؛ استعدادی هم اگر در ما هست، سرپوشیده باقی میماند؛ اما وقتی این هراس را شکستید، خطر کردید و وارد میدان شدید، این استعدادها هم شروع میکند به سر بر آوردن؛ اینجوری میشود که ناممکنها ممکن میشود...
@tele_text
گاهی برای جمع شدن، بهانه نیاز داریم!
پروژه تلویزیونی #حاصلِ_جمع از همین جنس اتفاقه...
شاید تا الان با بیشتر از ۵۰نفر مدعو برای این برنامه صحبت کردم
دوتا نکته عجیب و قابل تامل:
همه مشتاق و شدیداً از ساخت یک برنامه تلویزیونی گفتوگو محور با موضوعات خاص خوشحال میشدند.
و معالاسف خیلیها بدلیل نداشتن مطالعه، محتوا، تسلط، آمادگی و... یا از حضور معذور بودن و یا حضورشون منوط به در اختیار گذاشتن اسناد و محتوا میشد.
با این حال هرچه هست چیزی از شیرینی حاصلِ جمع کم نمیکنه
همین بس که وسط شلوغیه دوست داشتنی اردیبهشت، چندین ساعته نشستم پای پشت صحنه نویسی، این اصطلاح هم تراوش ذهن خودمه! کلی کاغذ سیاه کردم برای گرم کردن فضای گفتوگو البته از پشت دوربین
امیدوارم بشه!
حوصلهتون کشید شما هم کمک کنید
سوال طرح کنید
گره ذهنی ایجاد کنید
یا حتی به یکی از سوالات پاسخ بدید
حکمرانی مردمی در نسبت با #آزادی چگونه تعریف میشه؟
پن: ضمنا ماشالا به همت حسن آقا
@tele_text
میانِ گریه میخندم، که چون شمع اندر این مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمیگیرد...
گاهی باید حافظ خوند. بدون بهانه
قدرت تصویرسازی ابیاتش بینهایتِ، مستقیم میخوره به جایی که باید
@tele_text
پنجشنبه
ساعت ۱۲:۲۰
پایان یک سفر پرماجرا با رفقایی تازه اما قدیمی!!
بهترین بهانه برای سفر تشکیلاتی امسال، نمایشگاه #کتاب بود
هرچند که شلوغی پایتخت و صدالبته نمایشگاه باعث شد ۶تا از جلساتمون کنسل بشه...
از نمایشگاه مسجد جامعه پرداز تا مدرسه آوینا
از جمع باصفای مرکز نوآوری ستاپ تا فضای دلنشین مسجد فائق
از کانون فرزندان روح الله تا کافه نخلستان
از حوزه هنری کودک و نوجوان تا موسسه امیری حسین
به جهانبینی جمع ما کمک کرد تا برای خلق اتفاقات خوب، انگیزهمون بیشتر بشه...
و هرچی بگم از شنیدن روایت جذاب مسجد صفا، کافی نیست قطعا
تِم این سفر #نوجوان بود
تخصصیتر از قبل و بدلیل نوسفر بودن رفقا، کم حجمتر از گذشته
پ۱
یاد احمدآقا بخیر
محل اسکان همون جای قبلی بود و مستخدمی که هنوز احمد رو با جزئیات بهخاطر داشت...
پ۲
با فواد هم کاملا اتفاقی همسایه بودیم...
میگفت از شهر نفت پاشدی اومدی دنبال نفت میگردی😉!!
پ۳
غیر از کتابهایی که برای مجموعه تهیه شد، هفت جلد هم برای خودم خریدم که به شرح زیر است:
انسان از منظر قرآن
مدل سازی اجتماعی
مبانی مدیریت عاشورایی
شروعِ شدن
لولا؛ تأملاتی در ظرفیتهای جمهوریت دینی
صراط؛ سیاست فهمی و سیاست ورزی در اندیشه آقا
قیام؛ مبارزه برای برپایی جامعه اسلامی
@tele_text
در یک جلسهی غیررسمی نشستهام
گنده گویی تا سقف
مملو از جملات ضد و شعاری
برادر طلبهای اما از مناطق حاشیه شهر، بیدارم کرد
گفت نیامدهام برای پول و کمک!
فقط اجرای پروژههایی که تعریف میکنید رو به خودمون بسپارید...
روزی که هنوز عدهای تردید داشتند که مبارزه را شروع بکنیم یا نه، #شهید_بهشتی برای اقتصاد بعد از پیروزی انقلاب فکر میکرد.
@tele_text
اگر فرصت داشتید دو مقالهی الگوی قهرمان سازی تربیتی از شخصیت #شهید_چمران و مدیریت رفتار در ارتباطات جمعی #شهید_همت رو مطالعه کنید.
علی الخصوص اهالی تعلیم و تربیت
@tele_text
اختلاف دقیقا از جایی شروع میشه که روزی نقطه قوت بود!
نمیدونم دقیقا کِی و کجا ولی خاطرم هست که بارها روی این جمله پافشاری کردم: خراب کردن بازی کاری نداره رفیق جان...
حتی اگه خسته بشیم و روزگار سختترش کنه!
حتی اگه غبار بگیره رفاقتمون و دلخور باشیم از هم!
حتی اگه همدلیمون به همفکری ختم نشه!
رها کن رفیق جان
نذار حرفی بیاد روی زبونت که خودت میدونی غلطه...
جانِ کلام رو بذار از کتاب خدا بگم برات
سوره انفال
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ
میفرماد که #صبر اگه داشته باشی از حریفت جلویی! توان تو رو چند برابر میکنه... مهم نیست توی تشکیلات چند نفر باشی، قوت جمعها به داشتن صبر آدمهاشه
چقدر عجیبه این نعمت
و چه سخته تلاش کنی بدستش بیاری...
پانویس
در دومین شب از لوکیشن بیمارستان بهشتی با وحشتی عجیب از کدخوردنهای نزدیک سحر
الهی شکر
@tele_text
نگاه مرحوم #عین_صاد به زندگی، حس خوبی درون آدمیزاد بوجود میاره...
اونجایی که میفرماد:
اگر ریشهها در ما پاگرفته باشند
نه در تشویقها غرور میآید
و نه در ضربهها خستگی...
همچنان در تلاشم برای تثبیت ایده تربیت درون محور، حتی اگه همسایه دیوار به دیوار با کنایه بگوید ما آرزوهامونو روی تخته نمینویسیم، اجرا میکنیم!
و من سر تکون میدم، لبخند نرم میزنم و توی دلم بهش میگم که دست خودت نیست بزرگوار...!
شما هنوز به فرق میان آرمان و آرزو نرسیدی
@tele_text
حدود دوسال پیش این روزها وسط یک درگیری یا بهتر بگم چالش سفت و سخت بودم...
رفتاری که شدیداً تلخ بود؛ سیاه بود.
هر روز رفت و آمد، گفتوگوهای چندساعته حضوری و حتی مجازی
گاهی رضایت کسب میشد برای ادامه
گاهی عقبنشینی
کلافه بودم از اینکه طرف مقابل بگه: میفهمم چی میگی و قبول هم دارم. منتهی ساختار ما خروجی ملموس میخواد و این موارد براش تعریف نشده!!
ماجراها تموم شد و قصه ما ادامه پیدا کرد
تا همین دیشب
آخرای وقت
انگاری روزگار خواست تلافی کنه
به ظاهر من نشسته بودم جای همون آدمی که نماینده ساختار بود...
خلاف همیشه که مقدمهی طولانی میگم، حرفمو جمع کردم!
از رشد حرف زدم براش و اینکه حاصلِ حضورت چشمگیر نبوده
و یادآور شدم شاید اینجا، نقطه پایانه...
حرفاش به دلم نشست
اصولاً از بچه پُرروها زمانیکه مظلوم میشن، خوشم میاد
وقتی از تغییرات گفت، دلم آروم شد!
عجب
چقدر ضعیفه این آدمیزاد...
آخه منم دنبال اثری بودم که بشه دید
همون اشتباه!
قبلا علی، امیرحسین، حسین و امیر
تا دیشب که نوبت راستین بود
جملات آشنایی که شنیده بودم و داشت تکرار میشد تا ثابت کنه قبول کن اشتباهت رو پسر. همین
چو خدا بود پناهت، چه خطر بود ز راهت؟
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی!
@tele_text