⭕ یک رشتو درباره #الهیات_نوروز و تأملی اجتماعی و تاریخی درباره آن
۱. تدبیر در میانهی انقلاب و تحول امکانپذیر است. این را الهیات نوروز به ما میگوید.
۲. توحیدِ نوروز، توحیدی مبتنی بر تغییر است. خدای نوروز مقلّبِ جانها و نگرشها و محوّل حال انسانها و احوال جوامع انسانی است و به همین دلیل و در میان این دو اسم است که مدّبرِ تاریخ است.
۳. الهیات نوروز میکوشد تغییر در جهان طبیعت را به جهان انسانی و اجتماعی بکشاند.
۴. پیوند ناگسستنی و روزافزون انسان ایرانی و نوروز به این خاطر است که کمالِ مطلوب و خدای مطلوب خود را در این آینهی این آیین مییابد.
۵. همین تاریخ معاصر را نگاه کنیم؛ از مشروطه تا نهضت نفت تا انقلاب۵۷ و تا انتخاباتهای پس از آن: انسان ایرانی سرشار از میل به تغییر است. انسان ایرانی، صورت بشریِ ارادهی معطوف به تغییرِ خداوند بر روی زمین است و نوروز آن زمانی است که این انسان، خدایِ دوستداشتنیِ خود را پیدا مییابد.
۶. نظم جوامع البته مهم است و ممهد امنیت؛ اما تغییر است که به جوامع امکانِ قسط میدهد. جوهره تغییرخواهی انسان ایرانی فهم همین اولویت است، همچنانکه جوهره انقلاب بر هم زدن «جزیره ثبات» به امید رسیدن به عدالت است.
۷. انقلاب ما درست در لحظهای متولد/بازتولید میشود که امر انقلابی، امر اسلامی و امر ایرانی به نقطهای مشترک برسند و پرسشِ «انقلاب/اسلام/ایران چیست؟» پاسخی یکسان یابد: جستجوی تغییر از درون توحید. نوروز در معنای اخیر خود گرامیداشتن این لحظه و روز مشترک است.
۸. ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاه الهیاتی، تاریخی و اجتماعی به نوروز هستیم. نگاهی که بتواند معنای فردی نوروز را از یک شادی و عید فردی به سمت یک امر اجتماعی بسط بدهد.
۹. کلیه منتفعان از نابرابریهایِ وضعیت های موجود، مثلا رسانه مسلطِ موسوم به ملی و پدیده/طبقه مرفه جدیدِ موسوم به نئولیبرالیسم، تلاش میکنند برای جامعهزدایی و معنازدایی از نوروز. تلاش میکنند شادیهای عید و آرزوهای آن از مرزهای فردی فراتر نرود. جهت کوشش ما باید دقیقاً بر عکس باشد.
۱۰. نوروز نماد امر اجتماعی ماست. ما به ناگزیر باید به جامعهزدایی، سیاستزدایی و معنازدایی از نوروز فکر کنیم؛ و به مقابله با آن.
#مجتبی_نامخواه
@teribon_ir