eitaa logo
ترور رسانه
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
613 ویدیو
42 فایل
راهبردها و اقدامات #آمریکا در مواجهه با ایران💠 همراه با ✅ تاریخ معاصر ✅اطلاعاتی از اقدامات سازمانهای امنیتی مدیر @Konjnevis 📘جهت خرید #کتاب : @Adminketabb 💥لینک کانال کتاب های سیاسی تاریخی: https://eitaa.com/joinchat/562167825C0712bdfc96
مشاهده در ایتا
دانلود
••[💠]•• چند تا لحظــه ے نــاب داشتــی؟؟ مطالب دقیق همه جا نیست 😌👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
🔅 🔅🔅 🔅💠🔅 🔅💠💠🔅 🔅💠💠💠🔅 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: علـــے روِے پلــه ے اول منبــر ایستــاده و به مردم نگــاه مے ڪند. چــه تصمیمے گرفته است علـــے؟ نظر او درباره ے ادامه ے ڪار معاویـــه چیست؟ مردم منتظر بودنـد علــے با بیان سخنانــے، آنان را از موضـع خود آگاه سازد، درد را مشخــص و عــلاج آن را معیــــن ڪند؛ اما او چنین نمےڪند. هرگـــز دوست ندارد بدون با مردم، ڪارے انجام دهد؛ حتے اگر این مشورت ہه او باشد. عده اے از یــاران سخـــن مےگویند. هیچ ڪس حاضر نیســت از نتيجه ے حڪمیت دفـــاع ڪند؛ حتی آنهایے ڪه آن روز در صفیــن، علــے را مجبور به قبــول حڪمیت ڪرده بودند. اشعث بن قیــس یڪے از آنان است ڪه در آن مجلـــس سرش را به زیر افڪنده و سخن نمے گوید... علــے وقتــے سخنان مردم را مےشنود، لب به سخن مےگشاید. همه در سڪـــوت گوش مےدهند: سپـــاس خــداے را در همــه حال. اگرچه روزگــار، حوادث بسیار سنگیــن و پیشامد هاے گـران به بار آورد. اے مـــردم! بدانید ڪه از نظرات انسانــے نصیحــت گر و دلسـوز و باتجربـــه، و به بار مےآورد و پشیمانــے بر جاے مےگذارد. من از آن روز درباره ے حڪمیت با شما صحبت ڪردم و نظـــرم را گفتم ڪه اغلب شما گوش نڪردید و چون مخالفان ، با من مخالفت کردید و چون پیمان شڪنان به سرڪشــے پرداختید. آگـــــاه باشید ڪه دو نفرے ڪه به عنوان حڪم انتخــاب ڪردید، حڪم قـــرآن را پشت سر انداختند. آنچه را ڪتــب خــدا میرانده است زنده گردانیدند. هر یڪ از آن دو بدون هدایتــے از سوے خدا، از هواے خویش پیروے ڪردند، لذا بدون حجت و سنت گذشته حڪم ڪردند و در حڪم خود هم اختلاف داشتند. هیج یڪ در این اختلاف به راه راست نرفتند. پس آماده ے جهاد شوید و براے حرڪت به سوے شـــام مجهز گردیــد و تا چند روز دیگر در اردوگاه خــود درآیید ڪه باید این بار معاویه متمرد را سرجایش . ان شاءالله ✨ ... 🍃@chaharrah_majazi
••|🌸|•• ســــــاده بـودن زیبـــــاســت... امام علی (ع) به دخترش فرمود: تو به عنوان دختر علی باید در پوشی و‌ بی آلایشی الگو و سرمشق دیگران باشی. @chaharrah_majazi
🔅 🔅🔅 🔅💠🔅 🔅💠💠🔅 🔅💠💠💠🔅 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: ارودگاه یاران علی به صورت کندویی در آمده است. از جمعیت موج می‌زند. سربازان بسیج شده اند. صدای چکاچک سلاح ها بلند است. گام ها می خزند و سم ها می خرامند. انبوه آذوقه و سلاح های در پی هم رسند. دوباره روزهای پیش از جنگ صفین تداعی می شود. شور و و دیگری بر سپاه علی حاکم شده، على مصمم است که این بار در جنگ با معاویه تعجیل کند. مردانش کمتر از قبلند. آن هایی که در صفین با ادامه ی جنگ مخالفت ورزیده بودند و علی را به حکمیت مجبور ساختند، مردانی بودند مؤمن و اغلب قاری قرآن. پیشانی هایشان از فرط سجده پینه بسته بود. در دین، پیشکسوت و به تقوی و ایمان شهره بودند. اما چه باعث شده که آنان از حضور در کنار على طفره بروند؟ در حالی که آنها هنوز هم دشمن معاویه هستند و بیعت خود را با علی نشکسته اند. علی دلش می خواهد با آنها اتمام حجت کند. گمراهی شان را نمی تواند تحمل کند. آخرین تیر ترکش علی به سوی آنها نامه ای است محبت آمیز که دست از لجاجت بردارند و به سوی او بازگردند: بسم الله الرحمن الرحیم. از بنده ی خدا على امير المؤمنین به زید بن حصین و عبدالله بن وهب و مردانی که با آنان هستند. دو نفری که به عنوان حکم انتخاب کردید، کتاب خدا را پشت سر نهادند و بدون داشتن هدایتی از سوی خدا، هوا و هوس خود را پیروی کردند. نه به سنت عمل کردند و نه حکمی از قرآن را به اجرا در آوردند. در نتیجه خدا و پیامبرش و مؤمنان از آنان بیزار شدند. وقتی این نامه به شما رسید بیایید، زیرا قصد ما حرکت به سوی دشمنان و پیمان شکنان شام است و ما بر مهمان نخستین وضعیتی هستیم که بودیم. والسلام. می گویند چهارهزار قاری قرآن و عابد و مسلمان در منطقه ای به نام نهروان به هم پیوسته بودند. تعصب ذهنی همه را کور ساخته و تنگی افق دید،آنان را از تشخیص میان هدایت و گمراهی، عاجز ساخته است. طولانی و قرائت قرآن در طول شبانه روز، سودی به حالشان ندارد. آن ها بهره ای از مضمون و مفهوم قران نگرفته اند. وقتی نامه ی امام به دستشان می رسد، آن را می خوانند و به این نتیجه می رسند که با علی همکاری نکنند و به او پاسخ منفی می دهند. علی که از آنان ناامید شده است، آن ها را به حال خود رها می کند. او حاضر نیست هیچ کس را به زور و اجبار راهی جنگ و اطاعت از رای خود کند‌ به ابن عباس، فرماندارش در بصره نامه می نویسد تا از مردم بصره برای پیوستن به سپاه کوفه کمک بگیرد. ... اما بعد! ما به اردوگاه خود در نخيله رفته ایم. تصمیم داریم به جنگ دشمن خود و خدا برویم. پس با مردم بصره حرکت کن و به ما بپیوند. 🍃@chaharrah_majazi
🔅 🔅🔅 🔅💠🔅 🔅💠💠🔅 🔅💠💠💠🔅 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: اما مردم بصره که بیش از 60 هزار مرد جنگی دارند، از یاری علی سر باز می زنند و تنها سه هزار نفر از آنان راهی نخيله می شوند. على آن چنان که امیدوار بود، افراد یک نبرد تعیین کننده برایش فراهم نشده است. از سویی خوارج در نهروان اردو زده اند و حاضر به همراهی نیستند. تفرقه ای که در صفین حاصل شد، هنوز پا برجاست. چه باید می کرد على؟ چگونه باید مخالفان را به صف سیاهیان خود فرا می خواند؟ چه می گویند آنان؟ حرف حسابشان چیست و چرا دست از لجاجت پرسش را علی، روزی از عده ای از آنان می پرسد برنمی دارند؟ همين پرسش را على، روزی از عده ای از آنان می‌پرسد. می‌گوید: مگر شما آن روز در صفین مرا مجبور به قبول حکمیت نکردید؟ حالا چرا مرا به خاطر پذیرش حکمیت گناهکار می شناسید؟ آنان پاسخ می دهند: ما آن روز اشتباه و گناهی بزرگ انجام دادیم؛ نباید حکمیت را می پذیرفتیم و با معاویه می جنگیدیم، اما از گناه خود توبه کردیم و حال تو نیز باید توبه کنی. از آن پس آزار و اذیت های این قشر شروع می شود. هر روز به مسجد می آیند و شعار می دهند: لا حکم الا للله و امام پاسخ می دهد: سخن حقی را بر زبان می آورند اما هدف باطلی را دنبال می کنند. آنان درصدد هستند که نظم شهر و وحدت بین مردم را آسیب پذیر کنند. یک روز على خطاب به آنها می گوید: اعتراض و خواست های نابجایی دارید. هر روز به مسجد می آیید و اسباب تفرقه را فراهم می سازید؛ اما این را بدانید که شما را از ورود به مسجد باز نمی دارم، حقوق شما را از بیت المال قطع نمی کنم، از شهر بیرونتان نمی افکنم و تا وقتی بر علیه من، وارد جنگ نشده و سلاح به دست نگرفته اید، با شما نمیجنگم. اما آنان دست از علی بر نمی دارند؛ پیوسته آزارش می دهند، در خانه، در راه در مسجد و در هر جایی که علی را می بینند، با عیب جویی، با طعنه و دادن شعار با او مقابله می کنند. اما علی با خونسردی با آنان برخورد می کند. شکیبایی در پیش گرفته تا این که آن ها کم کم از شهر خارج می شوند. در نهروان تجمع می کنند. شمشیرهایشان را برای جنگ با علی مهیا می سازند. و اینک که على آماده ی جنگ با معاویه شده است و خوارج را به ، خود رها ساخته، پیکی را به نزدشان می فرستد تا برای آخرین بار را به سوی خود دعوت کند، اما آنان پیک امام را به قتل می رسانند. ✨ ... 🍃@chaharrah_majazi
شاید اگر #دولـت فعلی تنها همین یک جملـــه رو اجرا کند #کافــــے باشد. امیدوار باشیم؟ مطالب نــاب رو اینجا بخونید😊👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
هدایت شده از ترور رسانه
سلام چشم ....چشم به روی چشم لینک قسمت اول رمانم میزاریم خدمت شما https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955 جهت مراجع کثیر عزیزان برای لینک قسمت اول رمان زیبای
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: تــردید به جــان سپاه امـام مے افتد. مےگوینـد: اے علــــے! ما را بـه سوے خوارج ببر. چرا آنـان را به حال خود رها ساخته به جنگ معاویــه مےرویم تا در دورے ما سراغ اهــل و عیــال و امــوال ما رفته و به آنان رسانند؟ علـــے مےداند ڪه اگر به سوے شام حرڪت ڪند و خوارج را به حال خود بگذارد، عده اے از او جدا شده و نخواهند آمد. پس دستور مےدهد ڪه به سوے نهروان حرڪت ڪنند. سپاه علـــے به سوے نهروان حرڪت مےڪند. وقتــے دو سپــاه مقابل هم قرار مےگیرند، علــے رو به آنان می گوید: کشندگان فرستاده ے مرا بدهیـد تا دست از شما برداشته و ڪاری به ڪارتان نداشته باشم. شاید خدا دل هایتان را دگرگون و به راهے بهتر از آن ڪه در پیش گرفته اید، هدایت ڪند. اما آن ها پاسخ مےدهند: ما همه ڪشندگان فرستاده ے تو بودیم! و اینڪ ریختن خون شما را نیز مبـــاح مےدانیم مگر این ڪه توبه ڪنید. چه مےشود ڪسانــے را ڪه تا دیـــروز، علــے و رهبرشــــان بود؟ امروز او را ڪافرش مےخوانند و تهدیـــد به مرگش مےڪنند! قیــس بن سعــد از بــاران علــے رو به آنان مے گوید: اے بندگان خـــدا! این شمایید ڪه با آن سابقه ے درخشان در اسلام، در مقابل امامتــان اید و او را و ما را مےنامید و خون مسلمانان بے گنــــاه را می ریزید؟! به راه راست باز گردید ڪه بین ما و شما جدایــے و اختلافــے نیست. پس چرا اڪنون با ما قصــــد جنـــگ دارید در حالــے ڪه ما در ڪنار هم باید با معاویه بجنگیم ڪه بر خليفه ے مسلمين خروج ڪرده است. اما چنیـــن به نظر مےرسید ڪه آن ها جنگ را به عنوان پایان اختلافــے ڪه برانگیخته بودند برگزیده اند. شیوه هاے تفاهــم یڪے پس از دیگرے قطــع گردید. لحظــــه لحظـــه ے حساســے است. ✨ ... 🍃@chaharrah_majazi
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: گوهے هیچ راهـــے جز جنــــڱ وجــود ندارد. گفتگوها نتیجه اے نمےدهد. براے علـــے، سخت و ناگوار است که تیــــغ بر صورت دوستان و یـــاران دیروزش بڪشد. او در ڪنار این مردان به برادرے زیسته بود. دوست نداشت ڪه به ضلالـت در افتادن آنان را ببیند. این بار با صداے محڪم و قاطع فریــــاد مےزند: اے گروهـــے ڪه لجاجت در عـــداوت، شما را از حق باز داشته است. در مصیبـــت عظیمـــے گرفتار شده اید! مرگــــــے را براے خود برگزیده اید ڪه پایانش جز در افتادن در نیست. من به شما اخطـــــار مےڪنم؛ مبــــادا از افراد پست این امــــت باشید ڪه فردا میان این همه، ڪشته تان افتاده باشد. سپس به برخــــے از سران خوارج ڪه در صف جلو ایستاده اند، نگاه مےڪند و مےگوید: شما را چه مےشود؟ مگر آن روز شما را از حڪمیت باز نداشتم؟! مگر نگفتم ڪه این است از سوے معاویه؟ مگر نگفتم اسیـــــر این مرد فریب ڪار نشوید مگر من شما را با خبر نساختم ڪه آنان اهل دین و قرآن نیستند و مےگویند و قصد فریـــب شما را دارند؟! حال ڪه پی برده اید فریـــــب معاویه را خورده اید، چرا به عهـــــد و پیمـــــان خود باز نمےگردید و ما را در جنــــگ با آن ها یارے نمےڪنید؟ گروه خوارج ڪه جوابـــے بر این سخنان قاطع و محڪم امام ندارند، شعار «لا حڪم الا الله» سر مےدهند تا بدین وسیله اعـــلام ڪنند در میان امـــت اســـلام فقط آنان به چنگ زده اند و پس از گمراهـــــے، به راه راست برگشته اند. صداے فریـــاد لا حكم الا الله آنها دشت را پر ڪرده است. علـــے با صدایــے ڪوبنده خطاب به یارانش فریاد مےزند: هــــان! به هوش باشید ڪه حجت برایتان تمام شده است. هر ڪس این شعار را مےخواند او را بڪشید؛ اگرچــــه سرش زیر این باشد. علـــــے با این گفته، دستش را بالا برده روِ دستارش مےگذارد. ☘@chaharrah_majazi
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: سپس بار دیگر، به امیـــــد هدایتــــے، رو به آن ها مےگوید: سوگند ڪه هرگز دوست ندارم خونــــے از شما بر زمین بریـــزم. قاتل فرستــــاده تحویـــــل بدهیـــد و این غائله را ڪنید. اما تعداد زیادے از آن ها یڪ صدا پاسخ مے دهند: ما او را ڪشتیم! تـــــــــو را نیز خواهیــم ! علـــے به عده اے ڪه سڪوت ڪرده اند و با دیگران همصـــدا نشده اند، نگاه مےڪند؛ ڪورسوے امیدے براے هدایت آنان به چشم مے آید. علــــے تیر ترڪش مدارا و درنگ و مهـــلت را رهـــا مےڪند. پرچــــم امان را به دســـت ابو ایوب انصارے مے دهد و به او مےگوید این پرچــم را به اهتراز در آور و از آنان بخواه هرڪس ڪه مایل است، بدان پرچــــم پناه جوید و راه خود را جدا نمایـــد. ابو ایـــوب بانگ مےزند: اے بندگان خــــدا! هر ڪس از شما نه قتلــے ڪرده و نه معتـــرض ڪسے شده، زیر این پرچــــم در آید تا در باشد و هر ڪس از شما به ڪوفــــه برگردد و از این جماعـــت بیرون رود، در امـــان است. درست بیندیشید و با لجاجـــت و براے هیچ، فرزندان خود را يتيـــم و همسرانتان را بےشوے نگردانید. سڪوت سنگین بر سپاه خوارج سایه مےاندازد. لحظــــه، لحظــه ے تصمیم گیرے است. ناگهـــان پیرمردے از میان جمعیت راه باز مےڪند، جلو مے آید و مےگوید: به خــدا قسم نمےدانم به چه باید با علــــے بجنگــم. مــن و قبیلـــه ام اعلام بےطرفــے مےڪنیم و از این جنـــگ ڪنار مےڪشیم و به ڪوفه باز مے گردیم. ناگهــــان حدود پانصـــد نفر از خوارج جدا مے شوند و بدون اینڪه حرفی بزنند یا به ڪسے نگاه ڪنند، راه ڪوفه را در پیش مےگیرند. ✨ ... ☘@chaharrah_majazi
⚪️❤️ ⚫️سلام ⚪️اعضای جدید و عزیز💐💐 🔴این که بخاطرش اومدید .... 🔵لینک قسمت اول زیبای (روحانی)👇 https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127 ⚪️لینک قسمت اول رمان فوق العاده ی 👇 https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
جــاے مردانِ سیــاست،بنشانیــــد 🌴 تا هوا تـــــــازه شود ..! ـــــــــــــ تا ۱۴۰۰ هوا خفـــــه است😶 ـــــــــــــــــــ👇ــــ http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
🔹 🔹🔹 🔹🍁🔹 🔹🍁🍁🔹 🔹🍁🍁🍁🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: امــا آن هایے ڪه مانده انـد، تسلیــم عنــاد و نجابــت مےشونــد و چـون تنـدر فریـــاد مےزنند: لا حڪـم الا الله، و با شمشیرهاے رو به آسمــان گرفتــه به طرف سپــاه علــے حرڪت مےڪنند. فاصلــه ے دو گروه به تدریــج ڪم مےشود تا جایـے ڪه در هم مےآمیزند. نعــره هاے خوارج یڪے پس از دیگرے خامـوش مےشود، آسیـــاب مرگ هرلحظــه بر سرعـــت گردش خود مےافزاید. در ڪمتر از یڪ ساعــت، جنــگ مغلوبــه مےشود. علــے به ســـوے ڪشتـــه شدگان آن ها مےرود، با تأسف و اندوه نگاهشان مےڪند و با صداے آرامــــے زمزمــه مےڪند: واے بر شما ڪه در دام شیطـــان در افتادید و دین خدا را غلط فهمیدیـــد و به اشتباه خود پاے فشردید. علــــے دستــور مےدهد زخمےها را مـــداوا ڪنند و به ڪوفه ببرند. سپس مےگوید: امشب را در ڪنار فرات اطراق مےڪنیم تا فردا به سوے شـــــام ڪه مقصد نهایــے ماست حرڪت ڪنیم. ڪســے شڪ ندارد ڪه قصـــد آن ها شــام بوده است و با این پیروزے اے ڪه به دست آورده اند. سرمســـت از شڪست دشمن، باید به سوے شام بروند و به پیمــــان خود با علـــے ڪنند. اما اشعــث بن قیـــس، بــــــذر را مےباشد و مےگوید: یا امیــــــر المؤمنیـــــــن! تیرهایمــــان تمام شده، شمشیرهایمان ڪند گردیده و برخـــے نیزه هایمان خم شده و عده اے نیز خسته و مجروحند. بهتــــر است به ڪوفه برویم، نیروهایمان را ڪنیم، چند روزے هم نزد همســـر و فرزندانمان باشیــم و خستگــے از تن بیرون ڪنیم. سخنـــان اشعث، بیـــن سپـــــــاه علـــے طرفدارانے پیدا مےڪند. آن ها بدشان نمےآید چند روزے دیگر نزد خانواده شان باشند و استراحتــے ڪنند، زیرا راه شام طولانــے است. علــے پاســــخ مےدهد: قصـــــد ما از نخست، رفتن به شــــــام بود. اگر خسته اید، استراحتے مےڪنیم و فردا به راه مےافتیم. ♦️رمان قدیس 👈 شرح اتفاقات حکومت علی (ع) با رویکرد کشیش مسیحے♦️ ✨ ... ☘@chaharrah_majazi
🎈توجه ❇️برای نظم و استفاده بیشتر شما سروران دوست داشتنی،، برنامه کانال به این صورت تغییر میکند : ⭕️ظهر تا ساعت ۲۲شب 👈 تحلیل های سیاسی اجتماعی تصویری کوتاه ⭕️ساعت ۲۲ 👈 ۳قسمت رمان محبوب شما و تبادلات 💟ممنون از توجه و پیام های قشنگتون به ادمین
🌀گره ها پدیده ای نیستند که باد آنهارا با خود آورده باشد... 💠 گره ها نقطه های کورے هستند که در اثر ندیدنِ "خدا" در زندگے حاصل میشوند جایی که خدا را در آن نبینی گره ایجاد می شود 💭اندیشه کن... 📣 بخشی از گره ها درنتیجه ی گفتار و کلام حاصل میشه باید گفتارو اصلاح کرد.. و برخی درنتیجه کردارِ غلط... بایستی کردار اصلاح بشه ☑️ وگره های اقتصادی هم بخشی خودمان مسبب ش هستیم 🔴 (هرکه بی روزے است روزش دیرشد) 🔺 @chaharrah_majazi
••|❣|•• گــره ها نقطه های ڪـورے هستند ڪه در اثر ندیدنِ "خـــدا" در زندگــے حاصـل مےشوند. ✍ #فروغ_ربیعـــے با ما همراه شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: اینڪ آشڪارتر مےشود و سپـــاه دو دستـــه مےشود؛ عـــده اے راه ڪـوفــه را نشان مےدهند و عده اے راه شــام را. علـــے نمےتواند با نیمــے از سپاه به سوے شام حرڪت ڪند؛ لذا مےپذیرد ڪه به ڪوفه باز گردند، اما وارد شهــر نشونــد و در اردوگاه نخيلــه در حوالــے ڪوفه اسڪان ڪنند. آن ها مےپذیرند و در اردوگاه نخيله فرود مےآیند. علــے ڪه نگـــران بد مردم ڪوفه است، رو به آن ها مےگوید: یڪ هفته اے در اردوگاه خود بمانید و زندگے نظامــے پیشه سازیــد. زیــاد به دیــدن زنــان و فرزندان خود نروید، زیرا جنگ آوران راستیــن ڪسانے هستند ڪه توانایــے ها و ها را داشتــه باشند. ڪسانــے مےتوانند به هنگام نبرد، باشند ڪه از شب، سوز ، تهے بودن شڪم، و و بدن هاے خود، نداشتــه باشند. اما آنــــان باز پیشه مےڪنند. به بهانــه هاے مختلف به ڪوفه مےروند و باز نمےگردند و تنهــا ۵۰ تــن در اردوگــاه مےمانند. علــے دیگـــر از بدقولــے هاے ڪوفیان به تنگ آمده است. سپــاه ڪاملا از هم پاشیــده است. بعــــدها علـــــے در سرزنــش آنــان مےگوید: اے مـــردم ڪوفه! نفریــن بر شمـا ڪه از فراوانـــے سرزنش شما خستــه شده ام. آیا به جاے زندگــے جاویــدان، به زندگــے زودگذر دنیــا رضایــت داده ایــد؟ و به جاے عــزت و سربلندے بدبختــے و ذلـــت را انتخاب ڪرده اید؟ هر گاه شما را به جهــاد با دشمنان خــدا فرا مے خوانم، چشم هایتان را از ترس در ڪاسه مے گردانید. گویــا تــرس از مــــرگ، عقل شما را ربوده است و چون انسان های مســـت، از خــود بیگانــه شده اید و حیـــران و سرگردانید. گویا عقـــل هاے خود را از دست و درڪ نمےڪنید. من دیگــر هیــچ گاه به شما ندارم و شمــا را پشتوانــه ے خود نمے پندارم. شما یـــاران نیستید ڪه ڪسے به سوے شما دست دراز ڪند. ☘@chaharrah_majazi
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: به شتــران بے ســاربات مےمانید ڪه هرگـاه از یڪ طرف جمــع آورے گردید، از سوے دیگر پراڪنده مےشوید. آن ها شما را فریـــب مےدهند، اما شما فریب دادن نمےدانید. دشمــن براے حمــله به شما خـــــــواب ندارد، ولے شما در به سر می برید. به خدا سوگنــد و خوارے براے ڪسانے است ڪه از یڪدیگر دست مےڪشند. به خدا سوگنــد اگر جنگ سختــے درگیر شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در بر گیرد، از اطراف فرزند ابوطالـــب همانند جدا شدن سر از تـــن جدا و پراڪنده مےشوید. اے مــردم ڪوفــــه! مرا بر شما و شما را بر من حقــے واجب شده است. شما بر من، آن است ڪه از خیر خواهے شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما تقسیم ڪنم و شما را آموزش دهم تا بےسواد و نباشید و شما را بیاموزم تا راه و رســــم زندگــے را بدانید. و اما حــق من بر شما، این است ڪه به بیعت با من باشید و در آشڪار و پنهان برایم خیرخواهــے ڪنید. هرگاه شمـــا را خوانــدم، نماییــد و هرگـــاه فرمـــان دادم، ڪنید. آگاه باشید به خدایــے ڪه جانم در دست اوست، ڪه شامیان بر شما پیروز خواهند شد؛ نه از آن روے ڪه شما به حـــق سزاوارتریــــد، بلڪه در راه باطلے ڪه زمامدارشان مےرود، و شما در گرفتن حق مےورزید. هر آینه ملـت هاے جهان صبــح ڪننـد در حالــے ڪه از ستم زمامدارانشان، در ترس و وحشتند و من شب را صبح مےڪنم در حالےڪه از ستمگری پیروان خــود وحشت دارم. من شما را براے جهــاد با دشمــن برانگیختم، اما ڪوچ نڪردیــد. حــق را به گوش شما خوانــدم، ولــے نشنیدید و در آشڪار و نهــان شما را دعوت ڪردم، اما اجابت نڪردید. پند و اندرزتان دادم، قبول نڪردید. اے مـــردم ڪه بدن هاے شما حاضـــر و عقل هاے شما پنهــان و افڪار و آراے شما گوناگون است! رهبـــر شمــا از خــدا اطاعــت مےڪند، شما با او مخالفــت مےڪنید، اما رهبر شامیان خداے را معصیــت مےڪند، مـردم از او فرمانبر دارند. شمـا را چـه مے شــود اے مــردم ڪــوفه؟ ✨ ... لینک قسمت اول ❤️رمان قدیس❤️ https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955@chaharrah_majazi
-.-|🍀|-.- سلیمان صــرد خزایــی خطــاب به حاکـم زبیری: این مسکوکات را خرج مستمندان کــوفه کنید بعد از علی (ع) گرسنگان و مستمندان زیادی در کوفه بی پناه ماندند... مطالب ناب را اینجا بخوانید👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
اورانوس درمداری بیضی شکل بدور خورشید میچرخد. هر دور کامل این سیاره در مدار30685 روز زمینی معادل تقریبا 84سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس هم گردش انتقالی و هم وضعی دارد. #نجوم 🌍 @chaharrah_majazi
چــڪ هاے خداونــد سر وقــت ⚜ می شود... ❣ اینجا ببینید👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
•••🌸••• گمان می کنم اگر چارلی چاپین مسلمان بود و به #معـــاد هم آگــاه بـود بیشتر از این جملـه ی خـود لـذت می برد. جملات نــاب👇 http://eitaa.com/joinchat/3815768065C75d9aa54b8
ترور رسانه
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ #قـدیـــــــس✨ #قسمت_
به قسمت قبلے☝️ ⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: ڪشیش انگشتش را لاے ڪتاب گذاشت، آن را بسته عینڪش را برداشت و سرش را بلند ڪرد. هنوز فڪرش در ڪوفه بود و سخنان علــے ڪه صداے زنانــه اے او را به خود آورد. ســلام پر ایوانف! این شما هستیــد؟ ڪشیــش به پیرزن نگاه ڪرد. بلوزے سرمه اے و دامــن گل گلــے بلندے پوشیده بود و روسرے سفیدے بر سر داشت. پیـــرزن، بند ڪیف سفید رنگش را در دستــے چسبیده بود و با هیجــان به ڪشیش نگاه مےڪرد: باورم نمےشود شما پــدر ایوانـف باشید! اینجـا چه مےڪنید پدر؟ مگر به مسڪو نرفته بودیــد؟ ڪشیش پیــرزن را به خاطر نیاورد، اما حدس زد ڪه باید یڪے از صدها پیرزنــے باشد ڪه به ڪلیسایش مےآمدند و او برایشان موعظــه مےڪرد. با وجـود این، لبخندے زد و وانمــود ڪرد او را به خاطــر آورده است. -پــدر من از دیدنتان خوشحــال شدم. دلمان برایتــان تنگ شده بود.، ڪشیش گفت: من هم از دیدن شما خوشحال شدم خواهر پیرزن پرسید: آمده اید ڪه در بیــروت بمانید؟ ڪشیش پاسخ داد: خيــر! آمده ام به دیــدن پسرم. بایـــد برگردم به مسڪو پیرزن با تأسف سرش را تڪان داد و گفت: چه قــدر بد شد پــدر! ڪاش مےماندید. دعاهاے شما در حق ما همیشه مستجاب مےشد. ڪشیــش گفت: خدا صداے قلب هاے شڪسته را مےشنود و پاســخ مےدهد؛ با او حرف بزنید خواهر، بدون واسطه بهتــر شنیده مےشود. پیـــرزن با چشمانــے به شوق نشسته، به ڪشیش نگاه مےڪرد. بر سه صلیـــب ڪشیده و گفت: شما داشتید مطالعه مےڪردید پدر؛ مزاحمتان نمےشوم، بایــد برگردم. چه خــوب شد دیدمتـان. 🍃@chaharrah_majazi
⚡️ ⚡️⚡️ ⚡️☄⚡️ ⚡️☄☄⚡️ ⚡️☄☄☄⚡️ ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: ڪشیش با تبسـم گفت: من هم از دیدنتان خوشحال شدم خواهــر. دست خـدا به همراهتـان. پیـرزن ڪه رفت، ڪشیش به دوردست ها نگاه ڪرد. در افــق دیـد او، در قلـب دریایـے آبــے و آرام، چند ڪشتــے شنــاور بودنـد. ڪشیــش ڪتاب را ڪه هنوز انگشتش در بین صفحـات آن بود، بالا آورد و به جلد آن نگاه ڪرد؛ ڪلمــه ے علــے در زمینه ے ڪرم و مشڪے جلـد، ڪمے برجسته به چاپ رسیده بود. با انگشت روے این برجستگــے دست ڪشید و فڪر ڪرد علــے نیز چون عیســے و موســے و نــوح، از امـت خویش چه زخم ها خورده است! بےمهرے مــردم نسبت به رهبرے ڪه پرچم هدایتشان را به دست گرفته ب ود و آن ها را به بهشـت خداونـد دعـوت مےڪرد، نهایت جهل و عنــاد بـود. چــراغ در دست هاے علــے بـود و آن ها تاریڪے را جستجو مےڪردند. چون موش هاے ڪور، از آفتاب و روشنایے مےگریختند و در دالان هاے تاریڪ زمین، آرام مےگرفتند. ڪشیش عینڪش را به چشم زد و ڪتاب را گشود تا سرنوشت علــے و امتش را از لابه لاے سطور سیــاه خطوط ڪتاب، جستجو ڪند: معاویــه با آرامــش خاطر نفس مےڪشد. از خطر بزرگــے به سلامت جسته است. نزدیـڪ است سپیده ے دولتش بدمد. آرزویــے ڪه شب هاے ڪے فڪرش را مشغول ڪرده بود، اڪنون رشد یافته، شاخ و برگ رویانده، شڪـوفا شده، جوانه ها زده و بالاخره به ثمر نشسته است. ڪے خوش، یڪے پس از دیگرے به او مےرسد. در اردوگــاه علــے ڪرده است. نبرد نهــروان، نبــرد دشمنان معاویــه با یڪدیگر، از برف ڪشندگان زیادے برجا گذاشته است. بسیارے، خویشان و دوستــان و اقـوام خود را از دست داده اند، عزادارنـد و تخــم اختـلاف بیـن آن ها جوانــه زده است. 🍃@chaharrah_majazi