مامور سرشماری:
سلام . مادر جان
ميشه لطفا بیای دم در ؟
سلام پسرم .. بفرما ؟
از سر شماری مزاحمت میشم .
مادر تو این خونه چند نفرید ؟
اگه ميشه برو شناسنامه هاتونو بیار بنویسمشون ..
مادر لای در رو بیشتر باز کرد
و
با سر گردنش
سر و ته کوچه رو
یه نگاهی انداخت .
چشماش پر شد ازاشک و گفت :
پسرم
قربونت برم
ميشه ما رو فردا بنویسی
مادر چرا ؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید ؟!!
برو لطفا شناسنامتو بیار
وقت ندارم .
آخه پسرم 31 سال پیش رفته جبهه
هنوز برنگشته
شاید فردا برگرده
بشیم دو نفر .
سر شمار
سری انداخت پایین و رفت .
مغازه دارميگفت
الان 29 ساله
هر وقت از خونه میره بیرون
کلید خونش رو میده به من
و میگه :
آقا مرتضی
اگه پسرم اومد
کلیدرو بده بهش بره تو ..
چایی هم رو سماور حاضره ..
آخه خسته س
باید استراحت کنه ..
شادي روح همه اونایی که
از جان خودشون گذشتند
و رفتند
تا ما باشیم😔😔
🌼 الــلــَّهُمــَّ صــَلــِّ عــَلــَى مــُحــَمــَّدٍ وآلــِ مــُحــَمــَّدٍ وعــَجــِّلــْ فــَرَجــَهُم ْ
روحــشــون شــاد ویــادشــون گــرامــیــ
#ایذه _تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-خوشبهحالِشهدا
-وایبهحالِمنوتو…💔
📎"ویدئو پخش شده توسط رفیق شهید آرمان علی وردی "
#شهید_آرمان_علی_وردی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایذه _تسلیت