#از_امشب
امروز همسر زودتر اومد خونه
ساعت ۱۸:۳۰ دقیقه حدودا
باورم نمیشد😅
انقدر که این مدت به خاطر انتخابات و این داستانا شبا یا خیلی خیلی دیر میومد یا گاهی اصلا نمیتونست بیاد خونه .
خلاصه کلی شوکه شدم و البته خوشحال:)
اومد تو گفت :
سلام
بدو اماده شین که بریم هیئت🚶♀
با اینکه دیشب خیلی قاطعانه گفته بودم من دیگه جایی مراسم نمیرم 😬
ولی امشب به اصرار همسر رفتیم
گفت من خودم بچه رو نگه میدارم
تو برو حال کن😂
و خب موفق شد گولم بزنه😅🚶♀
خلاصه رفتیم
جاتون خالی و دلتون نخواد ،رفتیم هیئت
رسیدیم و همسر گفت خب بده دخترمو ببرم ،گفتم نه نمیخواد خودم میبرمش ولی اگر اذیت شدم زنگ میزنم بیا ببر پیش خودت
گفت باشه و جدا شدیم از هم
داخل که رفتیم حقیقتا ذوق کردم
چون اولا مراسم تو فضای باز بود و دوما جاش خیلی بزرگ بود و برای من با وجود دخترم خیلی جای خوبی محسوب میشد
رفتم ته مجلس و خلوت ترین جا رو پیدا کردم و نشستم که دخترم راحت بتونه بره اینور اونور
خوبیش این بود هر جا مینشستی میتونستی به مجلس اشراف داشته باشی
هم صوت هم تصویر .
دخترم حسااابی حال کرد
هی از اینور به اونور
منم هی چشمم دنبالش بود
اقای همسر پیام داد اوضاع خوبه؟!
نمیخوای بیام ببرمش ؟!
گفتم نه ،رواله همه چی :)
و واقعا روال بود....
بازم نشد یه دل سیر اشک بریزم
ولی حالم خوب بود و بهتر هم شد اونجا
و در کل امشب رو دوست داشتم
دخترمم هم خیلی بهش خوش گذشت و همراهی کرد :)
الحمدالله 🖤
#تژمدیا_کرمان
📍https://eitaa.com/tezhmedia 🌱