#داستان_اربعین🏴
✅1⃣
#فیلم
زائران عراقی: دل تنگتان هستیم
⭐️این روزها #زائران_عراقی از دلتنگی برای جاماندههای #ایرانی میگویند.
⚡️در میانه جنگی نابرابر کسی چه میدانست چهل سال بعد، این نبرد تن به تن به فراقی عمیق تبدیل خواهد شد. فراقی به سنگینی یک حسرت و حسرتی پیچیده در لفافه یک ویروس!
🌟چه دستی بر سر زمان کشیده شد که مهر دو ملت ناهمزبان را به جان هم ریخت؟ که چشمه جوشان «لن ننساکم» را بر زبانشان جاری کرد؟
💫هر چه بود در حد و قواره انسانی نبود. اگر به اندازه تمام ماههای این چهل سال هم کنفرانسها و نشستهای علمی_عقیدتی برگزار میشد، یک دهم و بلکه یکصدم این تفاهمات و محبتها میان ایران و عراق شکل نمیگرفت.
🔸فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین
برادران تنی را، عراق و ایران را
🔅دست حسین بن علی(علیهالسلام) بود که مخرج مشترک تمام تقسیمهای ملیتی شد. که نام زوار خارجی را به ما داد و آنها را زوار عراق نامید.
🔹اصلا وقتی پسربچه عراقی از انتظار یکساعتهاش برای زوار ایرانی میگوید، تمام معادلات ذهنیام را به هم میریزد.
🔰پذیرفتن ابراز دلتنگی آن مو سپیدکرده عراقی برایم حل شده است؛ چرا که او حداقل به اندازه نصف قرن از ایران و ایرانی شنیده و در کوچههای کربلا و نجف به آنها خوشامد گفته است. اما آن کودک مگر چند بار خادمی ایرانی جماعت را به جا آورده که برای تکرار آن انتظار میکشد؟
♻️️این روزها که نشستهایم و برای خودمان اشک دلتنگی و حسرت میریزیم؛ اصلاً به این فکر نمیکنیم که شاید کسی هم مثل ما دلتنگ باشد…
ای فرزند آدم ببین که فرشتههای ثبت اعمال برای تو که در خانهات نشستهای و پروتکلهای بهداشتی را دو دستی چسبیدهای، در شهادت کریم اهل بیت(ع) زیارتهای نیابتی مینویسند.
لطفاً فیلم زیر را ببینید👇
http://arbaeen.ir/%d9%88%db%8c%d8%af%db%8c%d9%88-%d8%af%d9%84-%d8%aa%d9%86%da%af%e2%80%8c%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%87%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%85-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%af%d9%84%d8%aa%d9%86%da%af%db%8c-%d8%a7/
#امام_حسینع
#اربعین
@thaghlain 🌹
#داستان_اربعین
🌟ماجرای خواندنی و جانسوز عکس معروف خادم بدون دست
🔸ساقی زوار حسین هستی یا روضه خوان علمدار سپاه؟👇
@thaghlain 🌹
#داستان_اربعین
✅2⃣
💠ماجرای خواندنی و جانسوز عکس معروف خادم بدون دست
🔸ساقی زوار حسین هستی یا روضه خوان علمدارِ سپاه؟
🔻هر جرعهی آب که به مشت زائری میریخت، سر به آسمان بلند میکرد و ناله میزد:
السلام علیک یا ساقی العطاشی…
🔻و چنان به سوز میگریست، که خود روضه خوان شده بود این جماعت را.
میز و خیمهای نداشت و موکبی مهیا نکردهبود. تنها یک شلنگِ آب داشت. آن را نیز به دو دست قطع شدهاش که میان دستمالی مخفیشان کردهبود، نگه داشتهبود و هر زائر را به التماس بفرما میزد.
حلقهی جماعتی که گِردش جمع شدهبودند، از تمام موکبها شلوغتر بود. هر که از حلقهاش جدا میشد، صورتی غرق اشک داشت و به حالی دگرگون مسیرش را ادامه میداد.
🌟مدتها بود خیرهی حال و روزش مانده بودم و نمیدانستم به این جماعت چه میگوید؛ که اینگونه انقلابی در دلهاشان برپا میکند. تنها صدایش را میشنیدم که مکرّر میپرسید: مقتل خواندهای؟ و آنگاه ادامه میداد سخن را…
⭐️قدری صبر کردم تا هوا تاریک شود و زوار به موکبها روند. مرد ساقی هم اطرافش خلوت شده بود و همچنان دنبال تشنهلبی میگشت تا سیرابش کند.
✨آرام به سویش رفتم. برق امید به چشمانش نشستهبود و به لهجهای شیرین خوشآمدم میگفت! دستم را دراز کردم تا آب بنوشم. دستان قطع شدهاش، دیگر از خستگی میلرزید و تاب نگاهداشتن شلنگ آب را نداشت.
در مقابل خادم بدون دست؛ بغض راه گلویم را بستهبود و آب را هرچه سوگند میدادم از گلو به زیر نمیرفت…
⚡️مرد همچنان آب در مشتم میریخت و میپرسید: مقتل خواندهای؟
بیفایده بود تلاشهایم. نمیتوانستم آب بنوشم. دست از آب کشیدم و نگاهم را به صورتش دوختم:
🍃ساقی زوار حسین هستی یا روضه خوان علمدارِ سپاه؟
صبح تا به غروب میخوانی و سوز جگرت تمامی ندارد!
🔸آب را زمین گذاشت و روی چهارپایه کوچکی که کنارش بود نشست. نفسی کشید و به آسمان خیره شد…
🔅فَوَقَف العَبّاس مُتحیّرا…
♻️تعریف میکرد؛ خادم موکب عظیمی بودم. دلخوشیام این بود یکسال روی زمین مردم زراعت کنم و آنچه سر سال برای مزد تلاشم میدهند را، بیاورم طبخ کنم و میان زوار تقسیم نمایم.
🔹امسال نزدیک اربعین شده بود و من دستانم را به واقعهی انفجاری از دست دادهبودم. نه دستی برای کار کردن و نه آذوقهای برای طبخ کردن داشتم.
🔻دلشکسته کنار خانه حسرت توفیقهای از کف داده را میخوردم. مقتل کنج کتابخانه را ورق میزدم. نگاهم به جملهای رسید که دلم به آتش کشیده شد. سر بر دیوار میکوبیدم. علقمه را برایم تداعی کردهبود و آه میکشیدم…
🔺مصیبت خود را فراموش کرده بودم و به صد اشک و آه تنها همین یک جمله را ورد زبان کردهبودم؛
فَوَقَف العَبّاس مُتحیّرا...
به گوشهی دست بر سر و سینه میکوبیدم و تکرار میکردم؛
فوقف العباس متحیّرا…
از سویدای دل ناله میکردم؛
فوقف العباس متحیّرا…
⚡️روزنههای امید در دلم تابید و دانستم خریدار بیچارگیام کیست… یقین کردم سرگردانیام را کسی پاسخگوست که خود طعم تحیّر را چشیدهباشد. چون متوسل کویش شدم، نهیبی در دلم آمد:
🌟دستی نداری تا خدمت کنی، اما دستی داری که بدان ذکر مصیبت کنی زوار را…
آذوقهای نداری تا طبخ کنی، اما آبی داری تا بدان سیراب کنی تشنهلبان را…
🌟و سرخوش از تواناییهایم، با خود عهد کردم تا اربعین دل هر زائری که به دیدن دستانم منقلب میشود را، روانهی کوی عباس کنم. نیت کردم اشکهاشان را به یاد تحیّر عباس سرازیر کنم. میخواهم آتش ناامیدی سقا را به جگرهایشان بکشم.
🔅چندی نگذشت که آسمان تاریک تاریک شده بود و من و خادم بدون دست کنار هم نشستهبودیم. او مقتل میخواند و من با دستانی مشتشده، و او با دستانی قطع شده، بر سینه میکوبیدیم و اشک میریختیم تحیّر عباس را…
🌼یا کاشف الکرب عن وجه الحسین(علیهالسلام)، اکشف کربی بحق اخیک الحسین(علیهالسلام)، بظهوره الحجه…
نویسنده
سجاد بهرامی از طاقانک( شهر کرد )
#امام_حسینع
#اربعین
@thaghlain 🌹
#داستان_اربعین
✅3⃣
بیقرار
تمام سال بیقرارم برای اربعینت آقای من…
آن کتری سیاه شده از زغال چه زیباست. وقتی با دستی مهربان چای تیرهی عراقی در استکان پر از شکر میریزد و با ادب به دستت میدهد که با خوردنش جانی دوباره میگیری و از آن زیباتر سحرهای پیاده روی است. زمانی که در موکبی خوابیدی و با صدای کش کش دمپایی زوار از خواب بیدار میشوی. انگار این صدای ساعت است که در آن تاریکی تو را برای نماز شب بلند میکند و باز از آن زیباتر زمانی است که چشمت به بارگاه عباس بن علی(علیهماالسلام) میافتد و بیاختیار دست بر سینه گذاشته، توقف میکنی و میگویی با اجازهی شما ای یار باوفای حسین بن علی(علیهماالسلام) قدم زنان میآیم تا به مقصود اصلی برسم و زمانی که به هدف رسیدی، انگار مغزت قفل میکند؛ که راستی چه میخواستی به ارباب بگویی بگو..
لبیک یا حسین
امید که مولای غریبمان امسال از طرف ما هم قدمی در پیادهروی بردارند انشاءالله
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_حسینع
#اربعین
@thaghlain 🌹
#داستان_اربعین
✅4⃣
زیارت اربعین جزء سبک زندگی مؤمن است و با یک بار رفتن تمام نمیشود.
شرح خواندنی بر حدیث زیارت اربعین امام حسن عسکری (علیه السلام):
🔅امام حسن عسکری(علیه السلام) در آن حدیث شریف زیارت اربعین را بهگونهای اعلام فرمودهاند که در کنار نماز نافلۀ روزانه خواندن و انگشتر به دست کردن، سر به خاک گذاشتن، و بلند گفتن بسمالله الرحمن الرحیم، بیان شده است. (عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاهُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَهُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم؛ تهذیبالاحکام/۶/۵۲)
⭐️وقتی زیارت اربعین را در کنار سایر اعمال یومیه بیان میکنند، معلوم میشود که این هم جزء سبک زندگی مؤمن است. نه اینکه یکبار برود زیارت اربعین و تمام شود.
♻️تعبیر جدید از فرمایش امام حسن عسکری (ع) این است؛ که در واقع سبک زندگی مؤمن این است که در ایام اربعین ،بهطور معمول، به زیارت کربلا میرود. همانطور که ،بهطور معمول، انگشتر در دست میکند و همانطور که همیشه در نمازهایش بسمالله الرحمن الرحیم را بلند میگوید و همانطور که بر خواندن نوافل یومیه مداومت دارد.
بخشی از سخنرانی استاد پناهیان
#اربعین
#امام_حسینع
@thaghlain 🌹
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_اربعین
✅5⃣
🌹اربعین دلمون می خواست بیاییم #پیاده_روی ولی ...
🌷🔶خدمت کودکان به زوار امام حسین (ع) در پیاده روی اربعین حسینی در سالهای گذشته👆👆
#امام_حسینع
#اربعین
@thaghlain 🌹