⚠️تلنگر
هیچ وقت فراموش نکنید
🔹 به تنهایی میمیرید
🍃 أَيْـنَـمَـا تَـڪُـونُـوا يُـدْرِكْـكُـمُ الْـمَـوْتُ
✍🏻هرکجا باشید مرگ شما را
درمی یابد.
⏪ سوره #نساء_آیه ۷۸ 👆
🔹به تنهایی #خداوند راملاقات میکنید
🍃 كَـدْحًـا فَـمُـلَاقِـيـہِ
✍🏻سرانجام او را ملاقات خواهی کرد.
⏪ سوره #انشقـاق_آیه ۶ 👆
🔹به تنهایی باز خواست میشوید
🍃وَلَـتُـسْـأَلُـنَّ عَـمَّـا كُـنْـتُـمْ تَـعْـمَـلُـونَ
✍🏻 وقطعا در برابر کارهایی کہ
میکنید از شما بازخواست خواهدشد.
⏪ سوره #نحل_آیه۹۳ 👆
🔹 به تنهایی وارد #قبر میشوید
🍃 ثُـمَّ أَمَـاتَـهُ فَأَقْـبـَرَهُ
✍🏻 بعد او را می میراند و وارد قبرش می گرداند.
⏪ سوره #عبس_آیه۲۱ 👆
💠 پس #بنابراین
⚜ اجازه ندهید فضای مجازی و سرگرمی ها و دوستانت
شما را از
❤️نماز و پرستش و بندگی الله
باز دارند ✨
✅ با 💥قرآن_و_چهارده معصوم علیهم السلام بیشتر مانوس شوید
تا عاقبت بخیر شوید ✨
✅ از فرامین ✨الله_اطاعت ڪنید
و از ممنوعیت های آن
دور بمانید ✨
💠
🔹امیرالمؤمنین على علیهالسلام ⇩
《إذا جَلَستَ إلى عالِمٍ فَكُن عَلى
أن تَسمَعَ أحرَصَ مِنکَ عَلى أن تَقولَ
وَتَعَلَّم حُسنَ الاِستِماعِ كَما تَعَلَّمُ حُسنَ القَولِ
وَلا تَقطَع عَلى أحَدٍ حَديثَهُ》
هنگامى ڪه نزد دانشمندے مینشينى
براے شنيدن حریصتر از گفتن باش
و خوب گوش دادن را
مانند خوب گفتن ياد بگير
و سخن ڪسى را قطع مڪن
↲المحاسن جلد۱، صفحه ۳۶۴ ➯
1_7184468293.mp3
3.67M
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
گاهی پدر و مادر ما،
علت اصلی بسیاری از گره های زندگیمان و عدم استجابت دعاهای ما هستند، حتی بعد از وفاتشان.
@ostad_shojae
4_5848209774415448902.mp3
2.02M
🔊مجموعه صوتی
#شناختامامزمان
👤استاد حسن محمودی
📝قسمت نهم
🔖راه رسیدن به شاخصهی اصلی شناخت #امام_زمان عجل الله...
👌کوتاه و شنیدنی
👈بشنوید و نشر دهید.
┈┉┅━❀💌
هدایت شده از یاعلی
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ #درس_اخـــلاق
🔻استاد عالی
🔻سخنان قابل توجه در مورد مهار شهوت
┈┉┅━❀💌❀━
روی موج صداقت 02.mp3
7.25M
#روی_موج_صداقت ۲
🎓 مطالعه کافی نیست!
شنیدنِ مباحثِ اخلاقی و انسانی کافی نیست!
تو باید، زندگی کردن رو تمرین کنی؛
تا بتونی یادِش بگیری!
محکم ایستادن؛ تمرین میخواد!
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈و
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋
بدون_تو_هرگز 66
"با پدرم حرف بزن"
💢 پشت سر هم زنگ می زد ...
توانِ جواب دادن نداشتم ...
🔹 اونقدر حالم بد بود که اصلاً مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... 📴
توی حالِ خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد...
–چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت...
👨⚕–در رو باز کن زینب ... من پشتِ درِ خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه...
🔷 –دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان....
یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمامِ وجود به مادرم احتیاج داشتم...😢 حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... 💕
تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم... 😭
–دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلاً کی بهت اجازه داده، من رو با اسمِ کوچیک صدا کنی؟...
اشک می ریختم و سرش داد می زدم...
🔺–واقعاً ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعاً بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟...
✳️ پریدم توی حرفش...
–باشه ... واقعاً بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسمِ ماست ...رضایتِ پدرم رو بگیری قبولت می کنم✔️
🔵 چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود...
–توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟...⁉️ 😳
🔸 آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توانِ حرف زدن نداشتم... 😞
👨⚕–باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت میتونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم....
🌷–پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ...
🔷 به زحمت، دوباره تمامِ قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو...
و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم.....
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
╰┅─────────┅╯