به وقت #کتابخوانی📚
کتاب ; زندگینامه شهید آرمان علی وردی
شوخ ترین طلبه✨
روزی با آرمان در حجره نشسته بودیم ،
مادرم با من تماس گرفت مشغول صحبت بودم که آرمان با صدای نازک و زنانه شروع کرد
بلند بلند حرف زدن🙂🙂
مادرم پرسید مگه توی حوزه خانم هاهم رفت و آمد دارن؟ گفتم نه مادر! آرمانه..
که داره اذیت میکنه و صدای زن درمیاره..
مادرم آرمان را می شناخت..
بعد آرمان با صدای خودش بلند گفت،
سلام حاج خانم یه کم این پسرتون رو نصیحت کنین, و شروع کرد به خندیدن..
فردای آن روز که پدر آرمان با او تماس گرفت، تلافی کردم البته نمیتوانستم صدایی را تقلید کنم به همین دلیل با صدای بلند گفتم..
آرمان یه کم درس بخون
چرا انقدر بازیگوشی می کنی؟
نمره هات رو ببین همه خراب شده
حاج آقا علی وردی یه کم آرمان نصیحت کن
آرمان گوشی را داد به من و گفت بیا هرچی میخوای به پدرم بگو👌👌
گوشی را گرفتم و با پدرش سلام و احوالپرسی کردم و گفتم حاج اقا ببخشید شوخی کردم..