ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...
زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند ...
#حجاب
.:
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
🔴 #مهارت_زیبانگری
💠 زیبانگری به #مشکلات از اسباب تحمّل آنهاست. یکی از مصادیق زیبانگری، زیبانگاه کردن به اطرافیان از جمله #همسر است.
💠 همسر ما نیز انسانی است که ممکن است #عاقبت به خیر شده امّا من عاقبتم به خیر نشود. شاید در نسل همسرم، سرباز امام زمان عج یا یکی از اولیای خدا وجود داشته باشد. شاید او روزی به #شهادت برسد، شاید در نزد خدا جایگاه والایی دارد که من مطلّع نیستم، شاید او روزی توبهی حقیقی کند و #رحمت خاص خدا شامل او شود و دهها شایدی که دور از ذهن نیست چرا که انسان، صاحب اختیار است و ممکن است مانند برخی از شهدای #کربلا در لحظهی آخر عمر، از گمراهی نجات پیدا کرده و به اوج سعادت برسد.
💠 با این نگاه، کینهها، نفرتها و ناراحتیهای ما #تعدیل شده و عامل خوبی برای ایجاد ارتباط صمیمانه و گرم با همسر میشود.
.:
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
🔴امام رضا عليه السلام فرمودند: هر كس مرا در اين فاصله دورى كه دارم - زيارت كند روز قيامت سه جا به دادش مى رسم و او را از شدت آن سه مورد آسوده مى كنم :
♦️1- هنگامى كه نامه هاى اعمال به دست راست يا چپ تحويل داده مى شود
♦️2- هنگام عبور از صراط
♦️3- هنگام سنجش اعمال
📚عیون اخبار الرضا ج2 ، ص 255 - خصال ص 168
#شهادت_امام_رضا
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱در این سردرگمی وقتی پناهی نیست، میبینم درِ درگاه تو آغوش وا کردهاست روی من.../دلنوشته
#شهادت_امام_رضا
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
مؤمن، گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگى بر بالاى سرش مى بيند كه مى ترسد به روى او بيفتد
و كافر، گناه خويش را مانند مگسى مى بيند كه از جلوى بينى اش رد مى شود
إنّ المؤمنَ لَيَرى ذَنبَهُ كَأَ نَّهُ تحتَ صَخرَةٍ يَخافُ أن تَقَعَ علَيهِ، والكافِرَ يَرى ذَنبَهُ كأنّهُ ذُبابٌ مَرَّ على أنفِهِ
بحارالأنوار جلد77 صفحه77
.:
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
#قطره_قطره_نو_شدن
-اگر با خدا باشی تو را از ته چاه به اعلی درجه عزت میرساند. یوسف شدن افسانه نیست.
📚سوره#یوسف
.:
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اکراه به بیعفتی🔸
سؤال: چرا حجاب در ایران اجباری است؟ اگر واقعاً کسی اعتقاد نداشته باشد به احکام اسلامی و حجاب، چرا مجبور به اجرای آن باشد؟ مگر اسلام نمی گوید «لا اکراه فی الدین»؟
آیت الله حائری: در اسلام اکراه نیست؛ اما آیا اکراه به بیعفتی خوب است یا بد است؟ مثلاً زنی، زیبایی هایی دارد. وقتی آرایشکرده بیرون می آید و مرد او را میبیند، این مرد وقتی که به این زن دل بست، آیا به خانمش که در خانه هست صدمه وارد نمیشود؟ آن زن آدم نیست؟! آن زن، امنیت نمی خواهد؟! این زن بیحجاب، با این کارش، امنیت خانۀ او را تهدید نمی کند؟!
بله، قرآن گفته «لا اکراه فی الدین» و تا آخر هم پایش ایستاده. اما این مواردی که ذکر کردید، اِکراه به بیعفتی است. بنیان خانوادهها را به هم می ریزد. چقدر پیش آمده که زندگی یک زن در خانه آشفته شده به خاطر رویِ بازِ یک زن دیگر، یک لبخند از یک زن دیگر، آرایش یک زن! همین خانمی که آرایش میکند و بیرون میآید، اگر یک کسی از او زیباتر باشد و شوهرش را جذب خودش کند، او دو دستی به سر خودش نمی زند؟! آن چیزی که برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.
#حجاب
.:
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️کلیپ جنگ شناختی
💥 تکرار پروژهی سوریه در ایران ❗️
روند شروع پروژهی اخیر (مهسا امینی) در ایران،
دقیقاً منطبق با پروژهی تجزیه سوریه، آغاز شده و در حال پیشرفت است!
منبع: مستند تهران دمشق
#حجاب
☆━🍂🖤🍂━☆
@thaqaleyn110
4_5918199723952440906.mp3
6.91M
ای سیاهیا، خداحافظ...
#ربیع_الاول
☆━🍂🌺🍂━☆
@thaqaleyn110
🌱دلنوشته های یک جا مانده بعد از اتمام ماه صفر...🥺
میخواهم سلام کنم..
اما صدایم درمیان قطرات بغض غرق میشود...
میشناسیم آقا؟...
من همانم....بالو پر شکسته ای که حرمت را از پشت قاب عکس زیارت میکند....
همان که از پس هزاران متر...دستش را به شبکه های ضریحت میرساند...
من همان مانده در راهم آقا.....همانی که با کمر خمیده اش...هنوز ایستاده به تو سلام میدهد...
همانی که هنوز نمیتواند ساعتی خیره به کربلای کاغذ اتاقش بماند...بغض میکند...زانو میزند....شاید هم میمیرد....
نمیدانم میان شلوغی جاده های منتهی به تو کسی هست که صدای ضعیف مرا که از قعر کنج اتاقم می اید به تو برساند؟...
تا کجای این دفتر بنویسم آقا نقطه سر کدام خط بگذارم ؟...
نکند قصه من به سر برسد و کلاغ به خانه اش نرسد؟......
خسته ام آقا...به وسعت قدم قدم تا ستون یک هزارو چهارصد خسته ام...
اما هنوز شبکه های ضریحت پشت ان قاب خاک میخورد...
القصه آقای من ...بیخیال قیلو قال ها.....
قصه جاماندگی من ماجراییست که هر سال فقط حرف هایش فرق میکند...وگرنه همان تکرا مکرراتیست که برای اینکه سرت را به درد نیاورم واژگانش را عوض میکنم...
ولی بازهم همچنان با ناله های رقیه گونه خویش از پس خرابه های اتاقم....زمزمه میکنم...
به تو از دور سلام..
✍️قتیل العبرات
#ربیع_الاول
☆━🍂🌺🍂━☆
@thaqaleyn110