eitaa logo
[حـامـی]
54 دنبال‌کننده
102 عکس
14 ویدیو
1 فایل
تو را نشد، میروم که خویش را فراموش کنم... حرفی چیزی: https://daigo.ir/secret/9132532895
مشاهده در ایتا
دانلود
"فَلَوْ أسْتطيعُ طِرْتُ إلَيك شَوْقاً وكيفَ يطيرُ مقصوصُ الجناحِ..." اگر می‌توانستم از دلتنگی به سویت پرواز می‌کردم اما بالِ بریده چگونه می‌تواند پر بکشد؟!
گر حالِ مرا حبیب پرسد، گویید: بیمارِ غمت را نفسی هست هنوز...
امروز که محتاج توام، جای تو خالیست فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست - جنابِ ابتهاج
‏بر من ببخش؛ گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا بُرده‌ای زِ یاد...
هرگزکسی‌هرآنچه‌که‌می‌گفت‌آن‌نبود...
𝙽𝚘 𝚘𝚗𝚎 𝚠𝚒𝚕𝚕 𝚎𝚟𝚎𝚛 𝚝𝚊𝚔𝚎 𝚑𝚒𝚜 𝚙𝚕𝚊𝚌𝚎 𝚗𝚘𝚝 𝚎𝚟𝚎𝚗 𝚑𝚒𝚖𝚜𝚎𝚕𝚏
بیمار:میدونی کی توی دریا غرق میشه؟! دکترهاوس:معلومه؛ اونی که شنا بلد نیست. بیمار:برعکس،اونی که شنا بلده غرق میشه؛اونی که شنا بلد نیست توی دریا‌ نمیره!
رنجِ او آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به آن عادت کردند و از یاد بردند که او سخت در عذاب است...
‌دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی با چو منی به غیر محبت روا نبود... - شهریار
- علی اکبر لطیفیان
من فقر را مانند فرزندم بغل کردم نفرین به من گر دست از این کار بردارم
هرطور باشی زندگی ما همانطور است ابرو گره کردی, گره افتاد در کارم
جز کنج این کوچه دگر جایى ندارم من جایى ندارم من ولی این کنج را دارم
من عرضه کردم خویش را, بی مشتری ماندم مانند جنس دور ریز بین بازارم
اشک مرا هر وقت میبینی تفضل کن هر وقت گریه میکنم یعنی گرفتارم
دیروز مجنون بودم و حالا زلیخایم من داستانم, قصه ی در حال تکرارم
درمان بیندازی نگاهش هم نخواهم کرد اما بجایش درد بفروشی خریدارم
تاصبح میخوابند و من تاصبح بیدارم تازه به غیر از درد و دل , من دردهم دارم
منم مجنونِ آن لیلا، که صد لیلاست مجنونش...
بگو به خواب که امشب میا به دیده‌ی من جزیره‌ای که مکان تو بود آب گرفت... - محمدسهرابی
کاری به کار عقل ندارم ، به قول عشق کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا ؟! گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست ای خواجه احتیاط کجا؟ عاشقی کجا ؟ - فاضل نظری
- باران را دوست ندارم بلاتکلیف می‌کند مرا؛ چون نمی‌دانم از سر شوق می‌بارد یا از سر دلتنگی...
کدام بیشتر سنگینی می‌کند بر کمر آدم، غم‌ها یا خاطرات؟
«دونكِ أنا في عبث» -‏بی تو، من در بیهودگی‌ام!
من هم از آدمیان غمگینم سهراب، قایقت جا دارد؟!
تو را نشد، میروم که خویش را فراموش کنم...
-بسم رب او