بحث کردن با کسی که به دلایل و استدلال اعتقادی ندارد بسیار شبیه خوراندن دارو به مرده است!
-توماسپین
[حـامـی]
ازش پرسیدم: دلت تنگ نمیشه؟ گفت: نه گفتم: داری دروغ میگی دوباره پرسیدم: واقعا دلت تنگ نمیشه؟ بازم گفت
-یه ذره دلت تنگ نشد ؟!
خونت آباد بی معرفت...
حکایت من و دل، داستان روغن و آب است
نه من قبول دلم میشوم، نه اوست پسندم
-محمدسهرابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-تا شب اول محرم نیاید،
آدم یادش نمیآید دلش چقدر مرده است...
-برشیازکتابکاشوب
-نفیسهمرشدزاده
اللهم لا تُسَلِّطْ عَلَينا مَنْ لا يَرحَمُنا
خدايا کسي را که به ما رحم نميکند بر ما مسلط نکن...
لاف عشق و عاشقی را وه چه آسان میزنیم
خود خزانیم و دم از شوق بهاران میزنیم
-مولانا
از بین جلیلی و پزشکیان میخواستیم انتخاب کنیم،
هرکاری از دستمون بر میومد کردیم تا گفتمان انقلاب بیاد روی کار،
خبر ها که میگن نشد،
داشتم فکر میکردم امیرالمؤمنین چی کشیدی وقتی خونه نشینت کردن؟
وقتی 25 سال ذوالفقار روی دیوار خونه موند و به جاش بیل دست گرفتی؟
حسین جان چی کشیدی وقتی از کل دنیا فقط 72 نفر رو داشتی؟
امروز هم گذشت و نتیجهی کارمون رو 4 سال میبینیم و این 4 سال رو وقت داریم برای زمینه سازی برای انتخابات بعدی،
ولی غربت خیلی سخته،
اینکه امام امّت باشی و خونه نشین بشی خیلی سخته.
[حـامـی]
از بین جلیلی و پزشکیان میخواستیم انتخاب کنیم، هرکاری از دستمون بر میومد کردیم تا گفتمان انقلاب بیاد
مهدی جان 1200 ساله از دست ما چی داری میکشی؟...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-الحمدالله که سایت روی سرمونه،
اگر نداشتیمت چیکار میکردیم آقا جان؟...
هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
ما همه تلاش خودمان را کردیم ابراهیم؛ ما شبها نخوابیدیم؛ تماس گرفتیم؛ پیامک زدیم؛ صحبت کردیم؛ نفر به نفر. چشم توی چشم. ما یک هفته مثل خودت شدیم. خستگی نشناختیم. از شمال شهر تا روستاهای دور. تا ارتفاعات ورزقان شاید. معلق میان خوف و رجا. مادرهامان، ختم صلوات گرفتند. پدرهامان حدیث کسا خواندند. دست همه را گرفتیم تا صندوق رأی. چهکار باید میکردیم. ما خواستیم که خون هنوز گرم تو، زیر پا نرود ابراهیم. تو حیف بودی. ما خواستیم جای آن برادر ایستادهقامتمان در وزارتخارجه، نا لایقان تکیه نکنند خب. خواستیم یکی مثل خودت_حداقل شبیه به خودت_ توی پاستور بنشیند. خواستیم که وجدانهای خفته را برانگیزیم. مردمان کمترآگاه را روشن کنیم. نظامفکری جامعه را نزدیک به حق کنیم. ما باختیم ابراهیم؟ نباختیم که. ما نباختیم ابراهیم. ما برای خدا دویدیم؛ در پی کسب قدرت و ثروت نه. ما حالا میلیونها فکر بلندیم. میلیونها مردم کمربسته بر پای ایران؛ بر پای انقلاب. ما میلیونها مردم «کارنامه»دیده و «برنامه»شنیده. ما ابراهیمدیدههای بهکم ناراضی. ما توقف ناپذیریم ابراهیم هنوز. ما داریم میرویم هنوز. نه آن هشتسال متوقفمان کرد، نه هیچ چهارسال دیگری. ما میرویم تا اهتزاز بیرق لاالهالااللّه بر بلندای عالم. ما منتظران یکدم از پایننشسته ظهور. ما نزدیکان به قلّه. و دست تو امروز بازتر است برای گذر «جمهورِ» خود، تا فتحی که همه بسوی آنیم. ناامیدی گناه کبیرهست. گوش کن؛ صدای اذان هنوز از گلدستهها بلند است...
«مهدی مولایی»
خاکستری که از تو
بر روی سینه من خفته است
داغ است هنوز، هنوز داغ است...
-رضابراهنی
سعدیا گفتی که مهرش میرود از دل ولی
مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد
-علیرضاجعفری