قرار نیست این خفنا رو ببینیم از خودمون ناامید شیم ولی واقعا همین که بشناسیمشون هم کار بزرگی کردیم:)
هدایت شده از سبز نعنایی
:"ادی آپولو فکر می کنه استایلت قشنگه . ساده و منظم⭐".
:"منی که حس میکنم چون خیلی سادم بده 🌝🤌 مرسیییی ㅠㅠ".
پ.ن:راستی اون سبزه منم و اون مشکیه هیون اون یکی ادمینه
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
:"ادی آپولو فکر می کنه استایلت قشنگه . ساده و منظم⭐". :"منی که حس میکنم چون خیلی سادم بده 🌝🤌 مرسییی
متنفرم از اینکه جامعه استایل های معمولی، ساده و شیک رو پس میزنه و اکثر توجهش رو به استایل های سایکو و خاص تر میده. هیچکدومو نقد نمیکنم و اتفاقا بعنوان کسی که خیلی معمولی لباس میپوشم از کم توجهی شدن به خودم راضیم. اما بیایم عادی بودن رو فرهنگ سازی کنیم تا هم کسی دیگه از معمولی بودن خجالت نکشه و هم اونی که خاصه واقعا خاص بمونه...
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست...
از غیرتمان بود؛ نوشتند حسودیم!
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
#شعر
#حامدعسکری
و اما اینکه میگم به استاد مدیونم به این خاطره که روزی که من رفتم موزه ایشون باید پس فرداش ژوژمان طراحی کاراکتر میان ترمو تحویل میدادم و طراحی چهره سه رخو نمیتونستم بکشم. آقا نمیشد، اصن درنمیومد. رفتیم کاخ سعدآباد و همه موزه های هنریشو رفتم. موزه فرشچیان که محو رنگ هاش بودم هیچی نفهمیدم. موزه هنرش هم اکثرا رئال بود خیلی سخت بود. موند موزه آخر استاد بهزاد. و در نهایت این اسکچای مدادی استاد نمره ترم منو نجات دادن و کامل قاعده سه رخو فهمیدم🌚✌️
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
چالش:)
1 بردیا اسم قدیمی ایرانیه خیلی سنتی نیستم ولی اسم باحالیه و مستعاره خودم گذاشتم.
2 آم گمونم مداد، آدامس بادکنکی و دوستم
3 ینفر بهم گفت خفن طراحی میکنم
4 تغییر خاصی نکردم ولی علاقم به کارم کمتر بود و به زور انجام میدادم الان عاشقشم
5 آدمایی که سرشون به تنشون بیارزه و کتابخون باشن🌚
6 اینکه کارورزی چطور قراره پیش بره
7 خاله زنک بازی، دروغ و تظاهر
8 ساعاتی پیش سر اینکه «باری به هر جهت» درسته یا «بادی به هر جهت» 🤣
9 کتاب و کار کردن. کار کردن همیشه کتاب اکثرا
10 آممم حمل بر خود ستایی نشه ولی گاها جدیتم، توانایی مدیریت و تو حاشیه نرفتنم
11 امسال کلی چیز یاد گرفتم:)
12 ناپدید شدن
13 به گمانم کتابخانه نیمه شب
14 جبر و اختیار انسان و خدا
15 اوهوم تا حدودی. برای اینکه کار و هنر آدم دیده میشه
16 آره امیرعلی نبویان که از نویسنده ها و مجریای مورد علاقمه و عمو فیتیله ایا.
17 بله. ماجرای فکر آوینی
18 باهاشون شوخی میکنم و وقت میگذرونم
19 اونتوس کرید
20 مرگ اطرافیانم
21 فکر کردن و فرار از جو زدگی
22 اتاقم
23 بیشتر جزوه مینوشتم:)
24 🌚
25 آممممم بقیه باید بگن. ولی بنظر خودم «سخنور»
26 دوست دارم؟:) شوخی نکن:..) ولی ناشکری نباااشه رنگ بدی نیس
27 ناتوانی در برقراری ارتباط
28 خانواده
29 نمیدانم
30 وقتی بیرون از اتاقمم
هعی تموم شد بالاخرهههه
ای وروجک خدا بگم چیکارت کنه