ثُمَّ اسْتَقَامُوا
✨ فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْ
اینجا هم گفت اون نوجوون بی گناه رو کشتی کار زشتی انجام دادی! و کلمه #نُکرا را به کار برد.
هر دو کار، بد بوده از نظر پیامبری مثل حضرت موسی که باید حافظ جان ملت میبود، اما چرا دو کلمهی متفاوت به کار برده ؟؟
یکی از زیبایی های قرآن ، این ظرافت هاشه😍
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
اینجا هم گفت اون نوجوون بی گناه رو کشتی کار زشتی انجام دادی! و کلمه #نُکرا را به کار برد. هر دو کار
#جواب
#نُکْر به معنى زشت و منکره، و بازتابش قوىتر از کلمه #إمر هست، که در ماجراى سوراخ کردن کشتى بود.
دلیل هم روشنه چون کار اول او زمینه خطرى براى جمعى فراهم کرد که به زودى متوجه شدند و خطر رو دفع کردند،
ولى در اقدام دوم که کشتن اون نوجوون بود ظاهراً اون معلم بزرگ، مرتکب جنایتى شده بود 😱و ظاهر زشت تری داشت.
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
✨ فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْ
✨
باز اون عالم بزرگوار، با همان خونسردى مخصوص به خود، جمله سابق را تکرار کرد و گفت:
به #تو نگفتم! تو هرگز توانائى ندارى با من صبر کنى ...😐
قالَ أَ لَمْ أَقُلْ #لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً
✨تنها تفاوتى که با جمله گذشته داره، اضافه کردن کلمه #لَکَ هست که براى تأکید بیشتره، یعنى من این سخن را به #شخص_تو گفتم!
😔موسى علیه السلام به یاد پیمان خودش افتاد و توجهى توأم با شرمسارى...
چرا که دو بار پیمان خودش روـ هر چند از روى فراموشى ـ شکسته بود، و کم کم احساس مى کرد: گفته استاد ممکنه راست باشه و کارهاى او براى موسى علیه السلام در آغاز غیر قابل تحمله.
به همین خاطر ، دوباره زبان به عذرخواهى باز کرد و گفت:
این بار هم از من صرف نظر کن، و فراموشى من رو نادیده بگیر، اما اگر بعد از این، از تو تقاضاى توضیحى در کارهایت کردم (و بر تو ایراد گرفتم) دیگر با من مصاحبت نکن؛
چرا که تو از ناحیه من دیگر معذور خواهى بود
قالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْء بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً.
✨✨این جمله، حکایت از نهایت انصاف و دورنگرى موسى علیه السلام مى کنه. و نشون مى ده: او در برابر یک واقعیت، هر چند تلخ، تسلیم بود.
✅و یا به تعبیر دیگه:
بعد از سه بار آزمایش، براى حضرت موسی روشن مى شه که: مأموریت خودش و اون مرد بزرگ از هم جداست، و به اصطلاح آبشون در یک جوب نمى ره!
آیات ۷۵ و ۷۶ ، سوره مبارکه #کهف
#قرآن #شگفتی #داستان #صبر
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
55.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظات شکفتن غنچههای داستان نزدیکه...
چند دقیقه ببینید عظمت و زیبایی خدا رو ،
داستان ما هم مثل این گلها داره به لحظات شکفتن و سرنوشت ساز خودش میرسه...
لحظاتی که شاید تا آخر عمر از یاد حضرت موسی علیه السلام نرفت...
#قرآن #استقامت
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
✨ باز اون عالم بزرگوار، با همان خونسردى مخصوص به خود، جمله سابق را تکرار کرد و گفت: به #تو نگفتم!
من اهل پست طولانی نبودم ، خودتون دوست داشتید سریعتر ببینید چی میشه!😶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرآن زنده است...
هر آیهاش مثل یک غنچه است که در باغی زیبا و پاکیزه و نورانی به بار نشسته و چه زیباییها و عطرهای شورانگیزی در آن نهفته است.
و هزاران غنچه در این باغ هر لحظه میشکفد و هزاران پنجره رو به خورشید باز میشود...😍
شب بخیر گُل بیخار من...
good night my thornless flower
#Quran #truth
#قرآن #حقیقت
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
✨ باز اون عالم بزرگوار، با همان خونسردى مخصوص به خود، جمله سابق را تکرار کرد و گفت: به #تو نگفتم!
🤝#درخواستمهمانی
بعد از این گفتگو و تعهد دوباره موسى علیه السلام با استاد به راه افتاد، تا به شهری رسیدند، از اهالى اون شهر غذا خواستند، ولى اونها از میهمان کردن این دو مسافر، خوددارى کردند😐 (فَانْطَلَقا حَتّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَة اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما).
بدون شک، موسى علیه السلام و خضر از کسانى نبودند که بخوان سربار مردم اون شهر بشن، ولى معلوم مى شه، زاد و توشه و خرج سفر خودشون رو بین راه از دست دادن یا شایدم تموم کرده بودن، و به همین علت، مایل بودند میهمان اهالى اون محل باشن.
✨ (این احتمال هم وجود داره که: مرد عالم عمداً چنین پیشنهادى به اونها کرد تا درس جدیدى به موسى علیه السلام یاد بده.)😏
#قرآن #حقیقت
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
✨
کم کم داریم به سختترین لحظهی زندگی پیامبر بزرگ خدا حضرت موسی علیه السلام میرسیم... لحظه ای که هیچ وقت فراموش نکرد.!
#قرآن #صبر #استقامت
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
✨ باز اون عالم بزرگوار، با همان خونسردى مخصوص به خود، جمله سابق را تکرار کرد و گفت: به #تو نگفتم!
#آخرینکارشگفتاستاد
فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا
باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریهای رسیدند؛ از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند؛ ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که میخواست فروریزد؛ و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لااقل) میخواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!»
سوره مبارکه #کهف، آیه ۷۷
So they went on until they came to the people of a town. They asked its people for food, but they refused to extend them any hospitality. There they found a wall which was about to collapse, so he erected it. He said, ‘Had you wished, you could have taken a wage for it.’
#Quran
#truth
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
ثُمَّ اسْتَقَامُوا
🤝#درخواستمهمانی بعد از این گفتگو و تعهد دوباره موسى علیه السلام با استاد به راه افتاد، تا به شهری
👇👇👇👇 ادامه
منظور از قریه در اینجا شهر هست اما این شهر کجای این عالَم بوده که این اتفاق افتاده توش؟!
با توجه به اینکه مجمع البحرین رو گفتیم منظور محل پیوند خلیج عقبه و خلیج سوئز هست، روشن میشه که شهر ناصره و بندر ایله به این منطقه نزدیک تره... و احتمال بیشتر همین محل بوده این شهر
#قرآن #داستان
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
👇👇 ادامه
در هر صورت، از اتفاقاتی که بر سر موسى علیه السلام و استادش در این شهر اومد،مىفهمیم اهالى اونجا خسیس و دون همت بودند.
در روایتى از پیامبر صلى الله علیه وآله هم داریم که درباره اینها فرمودند: آنها مردم لئیم و پستى بودند .
اما با این حال، حضرت استاد دست به کار شد و دیواری رو در اون شهر که در حال فروریختن بود برپا کرد و نگذاشت که کامل ویران بشه.
#قرآن #کلام_معشوق
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d
👇👇👇 ادامه
موسى علیه السلام که قاعدتاً اون موقع خسته، کوفته و گرسنه بود، و از همه مهمتر احساس مى کرد، شخصیت والاى او و استادش به خاطر عمل بى رویه اهل آبادى سخت جریحه دار شده، و از سوى دیگه، دید: خضر در برابر این بى حرمتى، به تعمیر دیوارى که در حال سقوط بود هم پرداخته😐...
مثل این که مى خواد مزد کار بد اونها رو بهشون بده😶
و فکر مى کرد با خودش که:
حداقل خوب بود استاد این کار رو در برابر مزدی انجام مى داد، تا بلکه غذایی گیر بیاد!!...
#قرآن #حقیقت #داستان
https://eitaa.com/joinchat/2836661185C79fa8b5a4d