مَرَنج اگر نشدم مضطرب ز آمدنت
چراغِ دیده نَمی داشت، دیر روشن شد...
- نظیری نیشابوری | شعر
سبز می پوشی، کویر لوت جنگل می شود
عاقبت جغرافیا را هم تو عاشق می کنی...!
- احسان پرسا | شـــعر
مرا همیشه و هر جا ورق ورق کردند
کتابِ زندگیِ من ، نداشت شیرازه
پُر از مهام، پُر از ابرم، پُر از برودتِ محض!
هوایِ حوصله اصلا نمی شود تازه :)
- وحیداشجع | شعر
منتی نیست تو را قد خدا میخواهم
تو مرا دوست فقط یک سر سوزن داری؟
- اسماعیل ساسانی | شعر
درد دارد كه خودت علتِ لبخند شوی
و دلت در همه حالات پُر از غم باشد...
- رسول احدی | شـــعر
شه نوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟
تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟
- شهریار | شعر
یک روز رسد غمی به اندازهی کوه
یک روز رسد نشاط اندازهی دشت
افسانهی زندگی همین است عزیز
در سایهی کوه باید از دشت گذشت!
- مجتبی کاشانی | شعر
گاه دلسوز است، گاهی سخت میسوزاندم
عشق،گاهی مادر است وگاه هم نامادری است
- حسین دهلوی | شـــعر
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را میطلبد، دیده تو را میجوید
- صائب تبریزی | شـــعر