✍به دنیا نیامده ایم که چوب قضاوت به دست بگیریم و سر هر راه و بیراهی مردم را قضاوت کنیم. ما مرکز دنیا نیستیم, حتی اگر این به نظرمان برسد. ما لبریز از اشتباهات و کمبود هایی هستیم که دیگران را به خاطرش تحقیر می کنیم...! از بچگی به ما ياد دادند كه به دروغ از ديگران تعريف كنيم و نظر واقعيمون رو نديم٬ همين طور كه تحمل شنيدن حقيقت رو نداريم...! ... فقط خودمان را مي بينيم٬ خواسته های خودمان. اگر روزی قدرت اين را داشته باشيم كه جای ديگری قرار بگيريم٬ همه چيز تغيير خواهد كرد...!

ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخیز که صاحب نفسانند آنانکه به عطر نفس و ذکر مناجات خورشید جهان تاب به شام دگرانند یارب تو به خوبان جهان رحم بما کن از ظلمت فردای قیامت تو رها کن  

قضاوت    مکن ای   برادر    خواهرم     بیدار  باش گر   قضاوت  می کنی هشیار باش هر  چه   می بینی  نمی باشد سند هر چه  می گویی  بگویش  مستند هر کسی خندان بود  بی درد نیست تو     ندانی   آدم     بی درد  کیست هر کسی   مکتب  نرفته  کور نیست او  ز  علم و معرفت پس دور نیست آنکه  بیکار   است او   بیعار   نیست گر   دهی  کارش  دگر   بیکار  نیست بد حجابی  خود   دلیل  کُفر  نیست خود  نداند  معنی  این  کار  چیست هر که  دارد سیم  و زر او دزد نیست حاصل  رنجش  بود  کنکاش  چیست هر کسی کرده  سکوت  او لال نیست زندگی   هرگز   بدین   مِنوال  نیست هر کسی  گریان شود  افسرده نیست او   بود   غمگین  ولی  دلمرده نیست هرکه میخندد مگو  او دلخوش است درد برجانش بود   او سرخوش است هر که گوید عیب ما دشمن که نیست گو   برادر   جُرم  او   آخر   ز  چیست هر که را  دیدی فقیر  او  کی  گداست بِینِ   مسکین   و   گدا   دانی جداست ساد ه     پوشی   هم     نباشد    اُملی گر    تمیزی   ای   برادر    چون    گُلی شیک   پوشی  هم   دلیل  مال  نیست جیب شاید خالی و  خوشحال  نیست هر   که    گوید   عاشقم  دلداه  نیست او  به  پایت  گویمت   اِستاده  نیست هر کسی  دستت  گرفت  او  یار نیست تو  ندانی  دشمنت  یا   دوست  کیست بر    تو   گویم   مُتهِم   محکوم   نیست گویا    ظلمی     شده     معلوم   نیست الغرض   این  قصه   باشد   بس   دراز گر   ندانی   گویمت  درد  است  و  راز زندگی  بر   ما  دو   روزی   بیش نیست این  دو  روزه حاصلش  تشویش نیست پس    بدان   کار   قضاوت   با  خداست تو ندانی   حق  و  این    قصه   جداست (بیقرارا)    چشم     خود    را   باز    کن بعد     از    آن    شعر     دگر    آغاز   کن.🙏🙏🙏

❓ آیا درست است, بعد از ظهور امام زمان عجل الله فرجه‌‌‌،عمر ها به صورت عجیب طولانی می شود؟؟ 🔰 پاسخ: 🍃 از برخی روایات استفاده می‏ شود که شکوفایی شگفت ‏انگیز علم و دانش به ویژه علم بهداشت و درمان، در عصر حکومت حضرت مهدی باعث می‏ شود تا وضعیت جسمی مردم دگرگون شود و عمر آنان طولانی گردد به گونه ای که یک شخص هزار فرزند، نوه و... خود را می ‏بیند و آنگاه چشم از جهان فرو می‏ بندد؛ چنان که در روایتی امام صادق علیه ‏السلام می ‏فرماید: «هنگامی که قائم ما قیام کند... مردم عمری دراز خواهند داشت؛ به گونه‏ای که برای هر شخص هزار فرزند متولد می ‏شود.» این مطلب را شاید از برخی آیات قرآن نیز بتوان استفاده کرد، چنان که می‏خوانیم: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّـالِحات...؛(نور، ۵۵) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند وعده می‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد،... و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه‏ دار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدل می‏کند، آن‏چنان که تنها مرا می‏ پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت.» ✅ براساس روایتی که از پیشوایان معصوم علیهم‏ السلام نقل شده، این وعده الهی به طور کامل در هنگام ظهور حضرت مهدی محقق خواهد شد. و طبیعی است وقتی در جامعه به جای ترس و ناامنی، آرامش و امنیت حاکم شد و مردم از آیین حق الهی پیروی نمودند، آن جامعه به رشد و شکوفایی خواهد رسید و مردم از جهت جسمی و روحی سالم‏تر خواهند بود، در نتیجه عمرها طولانی‏تر و نسل‏ها زیادتر خواهد شد. ---------------------- چشم‏اندازی به حکومت مهدی عج ص ۲۱۱ ـ ۲۱۳ بحار الانوار ج ۵۲، ص ۳۳۵ و ۳۳

🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 نسبت بین «عمل» و «ولایت»/ مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود🔸 خروج از ظلمات و رسیدن به نور، بوسیلۀ #ولایت محقق می شود؛ می گوییم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور». اول می گوییم «الله ولی الذین آمنوا»، بعد از آن: «یخرجهم من الظلمات الی النور»؛ یعنی اوّل «تحقق ولایت الله» و سپس «خروج از ظلمت به سوی نور». ولایت کشتی ای است که انسان باید سوار شود و این کشتی حرکت کند و بعد از آن، حرکت از ظلمت به نور انجام می شود. میزان خروج از ظلمت به سوی نور، به اندازۀ مقدار مسیری است که انسان به وسیلة کشتی طی می کند، نه آن مقداری که با پای خودش حرکت می‏کند. اوّلین کار، مستقر شدن در کشتی ولایت است، بعد خود کشتی انسان را از ظلمت به سوی نور می برد. مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود. بلکه با «ولایتی» که انسان در آن قرار دارد، طی می شود؛ به #کاروان ولایتش بستگی دارد. پس نقش این اعمال و رفتار و نماز و اینها چیست؟! اینها جزء دستورات حضور در کشتی است. می‎گویند تو اگر نماز نخواندی، اِخراجت می‎کنیم. پس نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، جزء مقدمات و #ادب_حضور_در_کشتی است؛ نه راهی برای طی مسیر ظلمت به نور. طی مسافت، فقط به وسیله ولایت است. یعنی این طور نیست که هر کسی بیشتر نماز خواند، مسافت بیشتری را از ظلمت به سوی نور طی می کند. اصلاً طی مسافت به وسیله عمل انسان انجام نمی‏شود. اصلاً خود انسان، خودش را خارج نمی کند از ظلمات به سوی نور. آیه می‏گوید: «الله»، خارجت می‏کند. «تو» مُخرِج نیستی؛ «خدا» مُخرِج است. خدا با «سازمان ولایت»، این مسأله اخراج را صورت می‎دهد.

✅کوچ شبهات و پرسشها؛ 1️⃣ هرکسی که این چند ساله تجربۀ پاسخگویی و سر و کله زدن با جوانان را حتی برای مدت کوتاهی داشته باشه به این نتیجه رسیده که پاسخهای مرسوم و رایج، برای نسل امروزی چندان اقناع گرانه نبوده و کمتر مخاطبی را مُجاب می‌کند . 2️⃣ پرسش: چرا باید حجاب داشته باشم؟. پاسخ : چون در قرآن آمده است، چون سنت مسلمین بوده، چون کارکردهای مثبتی دارد، و .... دو پاسخ اول؛ بر مبنای تعبّدی بودن و مکلّف بودن انسان شکل گرفته، و پاسخ سوّم بر مبنای توجه دادن مخاطب به سودی که خودش از حجاب خواهد برد و البته ناظر به بخشی از فلسفه حجاب. اما به نظر شما، همه مخاطبین ما صرفا تعبّدی به مسائل نگاه می کنند، و یا از سودی که حجاب برای آنها دارد، بی اطلاع هستند؟ 3️⃣ ممکن است مخاطب جوان به محض شنیدن پاسخ ما( که معمولا آنرا هم پیش بینی می‌کند)،فرمان بحث را به این سمت بچرخاند؛ چرایی اجباری بودن حجاب؟، می‌خواهید مردان هوس‌ران را مهار کنید، حجاب را برای خانمها واجب می کنید؟، تعارض حجاب با حق انتخاب پوشش و... 4️⃣ بد نیست از این زاویه به پرسشها نگاهی داشته باشیم؛ مبانی موجود در پاسخ ما چه بود؟، وجود خدا و مکلف کردن انسان به تکالیف، لزوم تعبد و اطاعت پذیری در احکام؟، صدور احکام بر اساس رعایت مصالح و مفاسد( علل الشرایع، فلسفۀ احکام) و ... پرسشهای مخاطب بر اساس چه مبانی شکل گرفته بودند؟، نگاه انسان محورانه به حقوق انسان( اومانیسم)، داشتن حق انتخاب و مجبور نبودن به پذیرش حکم دیگری، داشتن حق مالکیت بر بدن( مباحث ترویجی فمنیسم برای زنان و دختران)، نگاه درجۀ دوم به زنان، به دلیل واجب شدن حجاب برای زنان، با هدف مصونیت ایمان مردان(جنس دوم محسوب کردن زنان در احکام یا همان وجود بالذات و وجود بالعرض فلیسوفان خودمان) و...انگار پرسش ازحجاب، فقط درگاه شروع مناظره بود تا سفرۀ بحث دیگری را پهن کند. 5️⃣ این وسط اتفاقی افتاده که باید آنرا فهمید و برایش چاره جویی کرد؛ مبانی و اساس شکل گیری پرسشها از یک جغرافیای عقیدتی( که روحانیت با آن آشنا بود)، به جغرافیای باور دیگری کوچ کرده‌اند، اما پاسخها هنوز در جغرافیای اول شکل میگیرند. در واقع یک گسست و شکافی بین پاسخگو و پرسشگر در حوزۀ هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی اتفاق افتاده و انگارهرکدام به دنیای متفاوتی از یکدیگر تعلق دارند، و یا با زبانی سخن می گویند که دیگری زبانشان را نمی فهمد. بهمین خاطر ساعتها با هم گفتگو کرده و کلنجار می روند، اما نتیجه نمی‌گیرند. ( به قول امروزی‌ها، به درک متقابلی از همدیگر نمی‌رسند). 🔵 در مورد کوچ شبهات و ایدئولوژیهایِ نوظهوری که دگرگونی اساسی در مبنا و هویت شبهات و پرسشهای دینی ایجاد کرده اند، بازهم خواهم نوشت.(انشاءالله) تذکر: این نوشته درپی گزارش فضای شکل گیری شبهات می باشد، درد را بشناسیم، درمان را هم خواهیم یافت. ✍️ سیدحسن هاشمی جزی 🌺

💠پرسش: چرا مسلمانان در حج و عید قربان، گوسفندان را از دم تیغ رد می کنند؟ ✍️ پاسخ: نکته‌ی اول: همه انسان‌ها از مسيحي گرفته تا مسلمان و يهودي و غير این‌ها، هم گوسفند می‌کشند و هم از گوشت آن استفاده می‌کنند و اين امر اختصاص به مسلمين ندارد. اگر مدافعين حقوق گوسفند در دلسوزي خود صادق‌اند، اقدامي در جهت تعطيلي تمام کشتارگاه‌های كشورهاي دنيا كنند. نکته‌ی دوم: اگر مسلمان گوسفند می‌کشد؛ مدعیان حقوق حیوانات و مدعیان محبت و دوستی، انسان‌ها را می‌کشند تا به‌وسیله آن‌ها كشورهاي خود را آبادتر و نفس خود را فربه‌تر سازند و اداي موجودات ناز و مهربان را بازي كنند. جنگ جهانی اول و دوم بهترین شاهد بر این ادعاست. نکته‌ی سوم: براي قرباني حج، به‌صورت كلي دو نوع حكمت می‌توان در نظر گرفت:‌ 1- هدف مادي و رفع نيازهاي مادي و اقتصادي جامعه اسلامي 2- هدف معنوي كه عبارت است از نماد بودن اين عمل براي ايثار و قرباني كردن تمام خواهش‌های نفساني در برابر خواست و اراده حق متعال. پس قربانی کردن گوسفندان، جهت تأمین نیازهای مادی فقراء و نیازمندان است و راهی برای تقرب به خدا اما غیرمسلمانان در جهان جشن‌ها و مراسم متعددی دارند که هیچ هدف عقلانی و عقلائی ندارد.