eitaa logo
شمع
228 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
352 فایل
نكاتي از مهارت هاي زندكي ارتباط با ادمين👇 @Naderiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مسافر بهشت در این کتاب داستان ورود حضرت فاطمه معصومه (س) به شهر مقدس قم با نقاشی‌های زیبا برای کودکان تدوین شده است. ▫️نویسنده انسیه نوش آبادی ▫️ناشر جامعه القران کریم ▫️ابعاد: ۲۲٫۵ × ۲۲ سانتی‌متر ▫️تعداد صفحات: ۱۲ ▫️جنس کاغذ: گلاسه ✅مناسب سنین ۷ تا ۹ سال 🔴قیمت پشت جلد: 8,500 تومان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️آیا عقیده هر فردی محترم است؟ عقیده هر فردی محترم است معنایی جز این ندارد که هر فردی حق دارد هر چه را می‌خواهد باور کند. ولی آیا واقعاً این درست است؟ آیا حد و مرزی برای آنچه که باور داریم نیست یا مانند اعمال‌مان برخی باورها غیر اخلاقی‌اند؟ بسیاری استدلال کرده‌اند همان طور که ما وظیفه اخلاقی داریم برخی کارهای خاص را انجام ندهیم، وظیفه اخلاقی داریم که از برخی باورهای خاص نیز دوری گزینیم. ریاضی‌دانِ برجسته دبليو کلیفورد می‌گوید: "باور داشتنِ چیزی بدونِ مدرک کافی به هر رو در هر جا و برای هر فردی اشتباه است". زیست‌شناسِ معروف تامس هنری هاکسلی یکبار اظهار داشت: "اشتباه است اگر کسی بگوید که از حقیقتِ عینی چیزی یقین دارد ولی مدرکی ارائه نکند که منطقاً آن یقین را توجیه کند". پیش افتادنِ باور از مدرک اشتباه است، زیرا باورهای ما اعمال‌مان را هدایت می‌کنند و اگر باورهای ما اشتباه باشند اعمال‌مان به بیراهه می‌روند. باورهای ما بایست با مدارک، شواهد و دلایل کافی هم راستا باشند و اگر چنین نکنیم دست به جنایتی سنگین زده‌ایم. هرگاه به خود اجازه دهیم که بدونِ دلایل ارزشمند چیزی را باور کنیم، تواناییِ خویش را برای بررسی خویشتن‌دارانه، تردید آمیز، بی‌طرفانه و منصفانه مدرک تضعیف کرده‌ایم. هنگامی که عادتِ باور کردن با دلایل بی‌ارزش ترویج گردد و ریشه دواند، بلایی عظیم‌تر و گسترده‌تر به وقوع می‌پیوندد. در واقع باور کردنِ مسئولانه مهارتی است که فقط با تمرین مستمر می‌تواند کسب گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌹آبروی واقعی در دین چیست؟ 🔶آبرو بر دو نوع است: 1🌱آبروی بشر نزد خدا، 2🌱آبروی بشر در نزد بشر. ✍آبروی بشر در نزد خدا در صورت گناه، می‌ریزد و در این حالت است که اعتبار مخلوق در نزد خالق کم می‌شود و دعای او سخت مستجاب شده و رزق و روزی او کم می‌شود. که این گناه در صورت اجازه خدا مبنی بر آشکار شدنش در نزد مخلوق، باعث آبروریزی در نزد مخلوق هم می‌شود. 🔻مثال⇦ کسی رابطه نامشروعی دارد این گناه باعث آبروریزی او نزد خدا می‌شود و اگر خدا این گناه او را علنی کند، باعث مفتضح و رسوایی آن فرد در بین خلق می‌شود. اما بسیاری از ما آبرو را از دایره گناه خارج کرده‌ایم و آن را مربوط به عرف و چیزهای بی‌ارزش می‌دانیم. 🔻مثال⇦ مردی به علت ناتوانی مالی احساس می‌کند، اگر برای پسرش در تالار عروسی نگیرد، آبروی او خواهد رفت. درحالی‌که این موضوع اصلا ربطی به آبرو ندارد. و انسان، محبوب‌شدن در نزد مردم و پرهیز از حرف و حدیث آن‌ها را آبرو تلقی می‌کند؛ که هرگز چنین نیست. بلکه باید تبتل از مردم کند (از مردم ببرد و نظر مردم برای او اهمیتی نداشته باشد) و در اجرای فرمان خدا، حرف و حدیث مردم را وقع و ارزشی ننهد. چون این مرد، تعریف و مصداق آبرو را به درستی نمی‌داند. لذا از کسی قرض می‌کند و درحالی‌که می‌داند قدرت بازپرداخت قرض را ندارد، برای حفظ آبرو زیر بار بدهی می‌رود. در حالی که نمی‌داند، بزرگ‌ترین آبروریزی قرضی است که انسان از پرداخت آن عاجز باشد. معصیتی بزرگ‌تر از این نیست که انسان، با بدهی و دِین٬ از دنیا برود که بزرگ‌ترین آبروریزی است.
آرامش سهم کسانی است، که بی منت می بخشند بی کینه می خندند ودرنهایت باسخاوت محبتشان را اکرام می کنند
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸پشت پرده🔸 سال 1345، گرفتارِ زندان ساواک بودم. روزی به دلم افتاد که *از خدا بخواهم که چه کسی بر ما حکومت می‌کند؟!* ❌ انگلیس‌ها هستند؟ ❌آمریکایی‌ها هستند؟ ❌خود سلسلۀ پهلوی‌اند؟ ❌کمونیست‌ها هستند؟ ❌بهائی‌ها هستند؟ چی است؟ کشور دست کی است؟ این‌ها که من را بازجویی می‌کنند از کجا نشأت می‌گیرند؟ شب خواب دیدم در محلۀ کلیمی‌ها هستم. دیوارها بلند بود؛ کوچه‌ها تنگ بود؛ هرجا می‌رفتم به اینها ختم می‌شد! بیدار شدم و متوجه شدم آنچه خواستم را به من جواب داده‌اند؛ گفتند *« « یهودی » »* ها هستند. در صدر اسلام هم مشکل بزرگ اسلام، همین‌ها بودند. این‌ها «بطانۀ» (محرم راز و اسرار) بنی امیه بودند. بنی امیه، کارهایشان را با مشورت این‌ها می‌کردند. مروان در جنگ جمل مهدور الدم بود. یعنی هرکه پیدایش کند باید او را بکشد. امام حسن علیه السلام شفاعتش کرد. پدر، شفاعتش را قبول کرد. حضرت به پدرشان عرض کردند: اجازه بدهید با شما بیعت کند. حضرت تا دست مروان نزدیکش شد، دستش را کشید. گفت «کفٌ یهودیة». دست، دستِ یهودی است؛ اگر صد بار از پیش رو بیعت کند، از پشت سر لطمه می زند. دستش را نداد...