eitaa logo
شمع
280 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
387 فایل
نكاتي از مهارت هاي زندكي ارتباط با ادمين👇 @Naderiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ چند عامل برای کشتن در کودک👇 ⭕️ امر و نهی کردن بیش از حد؛ اگر در امر و نهی زیاده روی کنیم ممکن است فرزندانمان دچار خود کم بینی شده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. ⭕️ یکی از اشتباهات والدین الگو دادن به کودک است که باعث می شود قدرت خلاقیت در او از بین برود. ⭕️ بی اهمیت جلوه دادن کارهای کودک ⭕️ قوانین خشک و لا متغیر بخاطر داشته باشیم که هرچه بیشتر سخت گیری کنیم نتیجه اش کاملا عکس آن چیزی است که انتظارش داریم. ⭕️ ترساندن کودک از شکست. ⭕️ ایجاد رقابت ناسالم
بچه ها دوست دارند یک قصه را بارها بشنوند تا تمام جزییات آن را بشناسند و احساس کنند که با آن آشنا هستند. هنگام خواندن قصه گه گاه کلام خود را قطع کنید و از فرزندانتان درباره قصه چیزهایی بپرسید؛ 👈 برای مثال سوال کنید: ” فکر می کنی حالا چه اتفاقی بیفتد؟” یا “تو کدام یک از حیوانات این قصه را دوست داری؟” اگر کودک نتوانست پاسخ درستی بدهد، اشکالی ندارد مهم این است که با این پرسش او را به فکر کردن و یافتن راه حل تشویق کنیم. 🌸 یاد خدا يه روز دلم گرفته بود كنج اتاق نشستم با دلی پر ز غصه زانو بغل گرفتم اشكای دونه دونه می ريخت به روی گونه دلم كه بي قرار بود هی می گرفت بهونه رفتم وضو گرفتم رو به خدا نشستم گفتم خدا ، مهربونی درد منو تو ميدونی از غصه ها بكن رها اين دل بی تاب  مرا دلم كه بيقرار بود ميون سينه لرزيد از اون بالا بالاها نوری به قلبم تابيد اندوه و بيقراری پا به فرار گذاشتند به جاش اميد و شادی تو قلبم پا گذاشتند ياد خدا به دلها اميد ميده با شادی با ياد اون مهربون از رنج و غم، آزادی 🔻بازی های تعادل و توازن راه رفتن روی چوب تعادل، لبه باغچه، لبه جوب و ... چه قدر به بچه ها گفته ايد كه "اونجا راه نرو! اين راه صاف را برای من و شما ساختند"؟!!! ✅ كودک به هدايت فطرت و سائق رشدش روی لبه ها راه می رود؛ ما به او می گوييم "بی تربيت" چون نه ادب بازی را بلديم و نه اخلاق بازی را 😶 بعد هم به او فرمان می دهيم كه "بيا پايين" 💕💕💕💕💕 ✔️ یک ماژیک را در نظر بگیرید، آن را مثلا برای اولین بار به یک فرد باهوش نشان می دهیم فکر می کنید اولین سؤالی که بپرسد چیست؟ این چیه! جواب: ماژیکه. به چه دردی می خوره؟ جواب: نوشتن. از این به بعد دیگر سؤال های فرد باهوش حول محور نوشتن خواهد بود و تمام اطلاعات در زمینه ی نوشتن و ماژیک را جمع آوری و طبقه بندی می کند و نگاه می دارد و هر لحظه به روزترین اطلاعات را درمورد آن می دهد ولی در این اطلاعات هیچ دخالتی نمی کند. ✅ حال یک فرد خلاق علاوه بر این یک سؤال دیگر می پرسد که این ماژیک غیر از نوشتن به چه کار دیگری می آید؟! 👈پرت کردن، اهرم، با دربش سوت بزنیم، اندازه گیری، خط کشیدن، اشاره کردن، لای درب پنجره گذاشتن تا بسته نشود، ضربه زدن، چای هم زدن و.... ⬅️ پس یعنی پیدا کردن چند مصرف برای یک شیء واحد. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
🌸 من بچه شیعه هستم (معرفی 14 معصوم علیهم السلام) من بچه شیعه هستم، خدا را می پرستم خدای پاک و دانا ، مهربان و توانا پیامبرم محّمد (ص) ، که با او قرآن آمد دین را به ما رسانده، او ما را شیعه خوانده دختر او زهرا (س) بود، فاطمه کبرا بود فدای دین شد جانش، لعنت به دشمنانش در روز عید غدیر، بر ما علی (ع) شد امیر امیر مومنین است، امام اوّلین است امام دوّم ما، بخشنده بود و تنها نام ایشان حسن (ع) بود، صبور خوش سخن بود حسین که شاه دین است، امام سوّمین است شهید کربلا شد، تربت او شفا شد وقتی که آب می خورم، بر او سلام می کنم چهارم امام سجّاد (ع)، به ما دعاها یاد داد هر یک از آن دعاها، پُر معنی است و زیبا پنجم امام باقر (ع)، که علم از او شد ظاهر شاگردها تربیت کرد، اسلام را تقویت کرد ششم امام جعفر(ع)، برای شیعه رهبر صادق و راستگو بود، خدا هم یار او بود هفتم امام کاظم(ع)، صبور بود و عالم اگر چه در زندان بود، معلّم جهان بود امام هشتم ما، امام رضای والا امید شیعیان است، چه قدر مهربان است نُهم امام جواد (ع)، رحمت حق بر او باد کریم و بخشنده بود، ماه درخشنده بود دهم امام نقی (ع)، پاک دل و متّـقی هادی راه دین بود، یاورِ مومنین بود یازدهم عسگری (ع)، از همه عیب ها بَری در خانه بود زندانی، شهید شد در جوانی یازده امام معصوم، شهید شدند چه مظلوم ولی به امر خدا، امام آخر ما از چشم مردم بد، غایب شد و نیامد هزار و چندین ساله، شیعه در انتظاره بالاخره یه روزی، می شه وقت پیروزی مهدی (ع) ظهورمی کنه، دشمن رو دور می کنه جهان می شه پُر از گُـل، نرگس و یاس و سُنبل ما بچّه های شیعه، دعا کنیم همیشه با هم بگیم خدایا، بیار امام ما را ❤️ مهربانی پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی الله عليه و آله و سلم روزی پیامبر با جمعی از مسلمین در نقطه ای نماز می گزارد. موقعی که آن حضرت  به سجده می رفت حسین عليه السلام که کودک خرد سالی بود پشت پیغمبر سوار می شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی میکرد. وقتی پیغمبر می خواست سر از سجده بردارد، او را می گرفت. پهلوی خود به زمین می گذارد. باز در سجده دیگر و تا پایان نماز طفل مکرر به پشت پیامبر سوار می شد. یک نفر یهودی ناظر این جریان بود. پس از نماز به حضرت عرض کرد: شما با کودکان خود طوری رفتار می کنید که ما هرگز چنین نمی کنیم. پیامبر در جواب فرمود: اگر شما به خدا و رسول خدا ایمان داشتید به کودکان خود عطوف و مهربان بودید. مهر و محبت پیامبر نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تاثیر قرار داد و صمیمانه آیین مقدس اسلام را پذیرفت.   🌷 🌷 یه روز تو ماه بهمن خنده نشست رو لب ها چون که اومد به میهن امام و رهبر ما میون کوچه هامون گلدون گل گذاشتیم پر می زدیم ز شادی درد و غمی نداشتیم بیا با هم بخونیم؛ بازم مثل همیشه شعار اون شهیدان؛ که رو دیوار نوشته تا خون در رگ ماست؛ خمینی رهبر ماست تا خون در رگ ماست؛ ایران میهن ماست ✅ فرزندانمان را کارآفرین بار بیاوریم نه کارمند. سیستم آموزشی ما به بچه ها میگه برید وکیل و مهندس و دکتر بشید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنن، تو خونه همه دنبال اینیم که بچه هامون درس بخونن و تحصیل کرده بشن و... 👈 کجای این و تربیت به بچه ها یاد میده کارآفرین باشن؟ برای خودشون کسب و کار داشته باشن؟ شرکت تاسیس کنن و صاحب کار باشن؟ تجارت کنن و تاجر بشن؟ تقریبا هیچ جا... کلا در حال آموزش به بچه هامون هستیم که توی زندگی اصلا نکنن و همیشه توی عافیت زندگی کنن. کارمند جاهای خوبی بشن و حقوق بگیر باشن. ❓چکار کنیم که کار آفرین بار بیاریم بچه هامون رو؟ ✅ ۱. دادن همیشگی به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاره. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاره. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کار آفرینیه. ⏪ مناسب به نظر میرسه این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنن و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنن. یاد بگیرن که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتونن پول توجیبی های متغیر بگیرن. هم پروش پیدا میکنه و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشن. ✅ ۲. هر شب براشون نخونید. چهار شب شما قصه بخونید و ۳ شب بخواهید اونا برای شما قصه بگن. کارآفرین باید بتونه سناریو ایجاد کنه و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده. ✅ ۳. بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستاشون راجع به اسباب بازیهاشون و بازی هایی که بلدن کنن. بهشون یاد بدید که روی بقیه تأثیر بزارن و دوستاشون رو با خودشون همراه و هم نظر کنن. ✅ ۴. اگه جایی مثلا توی رستورانی میرید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتونن کنن. ✅
🌸 احترام به والدین خدای مهربونم نوشته تو کلامش هر پدر و مادری واجبه احترامش باید باشه رفتارت همیشه با محبّت بالا نبر صداتو پیش اونا تو صحبت بابا و مامان ما مثل چراغ خونن نشونه ی رحمتِ خدای مهربونن ✅ امانت داری اتل متل توتوله امانت‌دار چه جوره؟ همیشه از امانت می‌کنه او حمایت امینِ در امانت نمی‌کنه خیانت هر چیزی پیشش بردن وقتی به او سپردن خوب نگهش می‌داره بیداره و هوشیاره کار امانتداری یعنی دوستی و یاری مشکل‌گشایی کردن کار خدایی کردن خوشا به آن امینی امین نازنینی که شاده از امانت پابنده در صداقت وظیفه‌اش شیرینه شیرین ولی سنگینه ⚠️ چند عامل برای کشتن در کودک👇 ⭕️ امر و نهی کردن بیش از حد؛ اگر در امر و نهی زیاده روی کنیم ممکن است فرزندانمان دچار خود کم بینی شده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. ⭕️ یکی از اشتباهات والدین الگو دادن به کودک است که باعث می شود قدرت خلاقیت در او از بین برود. ⭕️ بی اهمیت جلوه دادن کارهای کودک ⭕️ قوانین خشک و لا متغیر بخاطر داشته باشیم که هرچه بیشتر سخت گیری کنیم نتیجه اش کاملا عکس آن چیزی است که انتظارش داریم. ⭕️ ترساندن کودک از شکست. ⭕️ ایجاد رقابت ناسالم 🐠🐸 پولک طلا در یک برکه پر از آب، یه ماهی کوچولو بود به اسم پولک طلا که همراه خانواده اش زندگی می کرد. او، دوستان زیادی داشت و هر روز در برکه، با آن ها بازی می کرد. یک روز که پولک طلا، برای بازی راهی شد، صدای دوستش، قورقوری را از بیرون آب شنید و با تعجب رفت روی آب. او، تا به حال، قورقوری را بیرون آب ندیده بود. با تعجب از او پرسید: «اون جا چه کار می کنی؟ مواظب باش بیرون آب خفه نشی!» قورقوری با لبخند گفت: «نگران من نباش. من بیرون آب هم می تونم نفس بکشم.» پولک طلا با تعجب گفت: «مگه می شه؟ پس حتما دیگه نمی تونی بیای درون برکه.» پولک طلا ناراحت شد و با غصه ادامه داد: «اگه دیگه نتونی بیای، من دلم برات تنگ می شه. آخه دیگه نمی تونیم با هم بازی کنیم.» قورقوری گفت: «نه، این طوری نیست. من باز هم می تونم بیام توی برکه و بازی کنیم. امروز می خواستم کمی آفتاب بخورم و دوستان خارج از برکه رو هم ببینم. این جا هم می تونم نفس بکشم، چون ما قورباغه ها، می تونیم هم در آب نفس بکشیم، هم بیرون آب؛ یعنی دو جا زندگی می کنیم.» پولک طلا کمی فکر کرد و با خوشحالی به قورقوری گفت: «من این رو نمی دونستم. ممنونم که به من گفتی. من، امروز، از تو یه چیز جدید یاد گرفتم.» پولک طلا و قورقوری شروع کردند به خندیدن 💠 شعر فراق امام زمان(عج)🌹💚🌹 🌺 تو حجتی بر جهان 🦋 مهدی صاحب زمان 🌸 کجای این جهانی؟ 🦋 بده به ما نشانی 🌺 مکه یا کربلایی؟ 🦋 به ما بکن نگاهی 🌸 تو حجت خدایی 🦋 از ما چرا جدایی؟! 🌺 اگر چه نالایقیم 🦋 دلتنگ از این فراقیم 🌸 دعائی کن ای دلدار 🦋 شویم لایق دیدار 🌺 زندگی بی عشق تو 🦋 نمی ارزد به یک جو 🌸 تو نور و آفتابی 🦋 کی می شود بتابی؟ 🌺 بیا و بر این جهان 🦋 نور هدایت فشان 🌸 تا رسد وقت دیدار 🦋 خدا تو را نگهدار...🤲💚 🧓 مخترع کوچولو مادر علی گفت: "زود باش پسرم، دیر میشه". قرار بود علی با مادرش به خانه ی وحید که همسایه ی جدیدشان بود، بروند. چند هفته ای بود که به آن آپارتمان آمده بودند. مادر علی داخل یک ظرف کمی شیرینی گذاشت و به خانه ی وحید رفتند. علی کنار مادرش نشست، علی و وحید خیلی دوست داشتند هر چه زودتر با هم بازی کند اما کمی خجالت می کشیدند. چند دقیقه بعد، مادر علی گفت:"علی جان، برو با آقا وحید بازی کن دیگه". علی و وحید از جایشان بلند شدند و با همدیگر به اتاق وحید رفتند. اتاق وحید پر از اسباب بازی های جورواجور بود. علی نمی دانست به کدام نگاه کند و با کدام بازی کنند. بالاخره تصمیم گرفتند با ماشین ها و خانه سازی یک پارکینگ بزرگ بچینند. وقتی پارکینگ را چیدند، وحید گفت: " چقدر گرمم شده، بذار پنکه بیارم خنک شیم". بعد یک پنکه ی اسباب بازی که رنگش آبی و زرد بود را آورد. دکمه اش را زد و آن را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست و گفت:" آخیش خنک شدم". بعد وحید پنکه را جلوی صورت علی گرفت و گفت:" بیا تو هم خنک شو." علی که خیلی از پنکه خوشش آمده بود، گفت: " چقدر خوب خنک می کنه، می دونی با چند تا باتری کار می کنه؟" وحید گفت:" نمی دونم، مامان بزرگم خریده". یکدفعه مادر، علی را صدا کرد:" علی، باید بریم خونه، بعدا باز باهم بازی می کنید". علی از وحید خداحافظی کرد. علی وقتی به خانه شان رسید به مادرش گفت: " مامان ، وحید یه پنکه قشنگ داشت، میشه یکی هم برای من بخرید؟" مادر گفت:" پسرم نمیشه که هر کی هر چی داره، شما هم داشته باشی". علی دیگر چیزی نگفت. چند دقیقه بعد علی از مادرش پرسید:" مامان اون ماشین شارژیم که خراب شده بود کجاست؟" مادر گفت: " با هواپیمات که ش
⚠️ چند عامل برای کشتن در کودک👇 ⭕️ امر و نهی کردن بیش از حد؛ اگر در امر و نهی زیاده روی کنیم ممکن است فرزندانمان دچار خود کم بینی شده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. ⭕️ یکی از اشتباهات والدین الگو دادن به کودک است که باعث می شود قدرت خلاقیت در او از بین برود. ⭕️ بی اهمیت جلوه دادن کارهای کودک ⭕️ قوانین خشک و لا متغیر بخاطر داشته باشیم که هرچه بیشتر سخت گیری کنیم نتیجه اش کاملا عکس آن چیزی است که انتظارش داریم. ⭕️ ترساندن کودک از شکست. ⭕️ ایجاد رقابت ناسالم
✅ فرزندانمان را کارآفرین بار بیاوریم نه کارمند. سیستم آموزشی ما به بچه ها میگه برید وکیل و مهندس و دکتر بشید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنن، تو خونه همه دنبال اینیم که بچه هامون درس بخونن و تحصیل کرده بشن و... 👈 کجای این و تربیت به بچه ها یاد میده کارآفرین باشن؟ برای خودشون کسب و کار داشته باشن؟ شرکت تاسیس کنن و صاحب کار باشن؟ تجارت کنن و تاجر بشن؟ تقریبا هیچ جا... کلا در حال آموزش به بچه هامون هستیم که توی زندگی اصلا نکنن و همیشه توی عافیت زندگی کنن. کارمند جاهای خوبی بشن و حقوق بگیر باشن. ❓چکار کنیم که کار آفرین بار بیاریم بچه هامون رو؟ ✅ ۱. دادن همیشگی به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاره. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاره. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کار آفرینیه. ⏪ مناسب به نظر میرسه این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنن و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنن. یاد بگیرن که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتونن پول توجیبی های متغیر بگیرن. هم پروش پیدا میکنه و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشن. ✅ ۲. هر شب براشون نخونید. چهار شب شما قصه بخونید و ۳ شب بخواهید اونا برای شما قصه بگن. کارآفرین باید بتونه سناریو ایجاد کنه و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده. ✅ ۳. بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستاشون راجع به اسباب بازیهاشون و بازی هایی که بلدن کنن. بهشون یاد بدید که روی بقیه تأثیر بزارن و دوستاشون رو با خودشون همراه و هم نظر کنن. ✅ ۴. اگه جایی مثلا توی رستورانی میرید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتونن کنن. ✅ ۵. بعضی از ویژگی های که باید در بچه ها تقویت بشن اینها هستند: نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن
✅ فرزندانمان را کارآفرین بار بیاوریم نه کارمند. سیستم آموزشی ما به بچه ها میگه برید وکیل و مهندس و دکتر بشید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنن، تو خونه همه دنبال اینیم که بچه هامون درس بخونن و تحصیل کرده بشن و... 👈 کجای این و تربیت به بچه ها یاد میده کارآفرین باشن؟ برای خودشون کسب و کار داشته باشن؟ شرکت تاسیس کنن و صاحب کار باشن؟ تجارت کنن و تاجر بشن؟ تقریبا هیچ جا... کلا در حال آموزش به بچه هامون هستیم که توی زندگی اصلا نکنن و همیشه توی عافیت زندگی کنن. کارمند جاهای خوبی بشن و حقوق بگیر باشن. ❓چکار کنیم که کار آفرین بار بیاریم بچه هامون رو؟ ✅ ۱. دادن همیشگی به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاره. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاره. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کار آفرینیه. ⏪ مناسب به نظر میرسه این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنن و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنن. یاد بگیرن که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتونن پول توجیبی های متغیر بگیرن. هم پروش پیدا میکنه و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشن. ✅ ۲. هر شب براشون نخونید. چهار شب شما قصه بخونید و ۳ شب بخواهید اونا برای شما قصه بگن. کارآفرین باید بتونه سناریو ایجاد کنه و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده. ✅ ۳. بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستاشون راجع به اسباب بازیهاشون و بازی هایی که بلدن کنن. بهشون یاد بدید که روی بقیه تأثیر بزارن و دوستاشون رو با خودشون همراه و هم نظر کنن. ✅ ۴. اگه جایی مثلا توی رستورانی میرید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتونن کنن. ✅ ۵. بعضی از ویژگی های که باید در بچه ها تقویت بشن اینها هستند: نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن
✅ فرزندانمان را کارآفرین بار بیاوریم نه کارمند. سیستم آموزشی ما به بچه ها میگه برید وکیل و مهندس و دکتر بشید، رسانه ها فوتبالیست شدن و هنرمند شدن رو تبلیغ میکنن، تو خونه همه دنبال اینیم که بچه هامون درس بخونن و تحصیل کرده بشن و... 👈 کجای این و تربیت به بچه ها یاد میده کارآفرین باشن؟ برای خودشون کسب و کار داشته باشن؟ شرکت تاسیس کنن و صاحب کار باشن؟ تجارت کنن و تاجر بشن؟ تقریبا هیچ جا... کلا در حال آموزش به بچه هامون هستیم که توی زندگی اصلا نکنن و همیشه توی عافیت زندگی کنن. کارمند جاهای خوبی بشن و حقوق بگیر باشن. ❓چکار کنیم که کار آفرین بار بیاریم بچه هامون رو؟ ✅ ۱. دادن همیشگی به بچه ها عادتیه که ذاتا بچه ها رو غیر مستقل و حقوق بگیر بار میاره. بچه ها رو منتظر پرداخت منظم بار میاره. مواجب بگیر و این دقیقا مخالف روحیه کار آفرینیه. ⏪ مناسب به نظر میرسه این باشه که پول تو جیبی بچه ها مشروط بشه به کمکی که به خانواده میکنن و ارزشی که برای خانواده ایجاد میکنن. یاد بگیرن که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب میتونن پول توجیبی های متغیر بگیرن. هم پروش پیدا میکنه و هم حقوق بگیر و مواجب بگیر نمیشن. ✅ ۲. هر شب براشون نخونید. چهار شب شما قصه بخونید و ۳ شب بخواهید اونا برای شما قصه بگن. کارآفرین باید بتونه سناریو ایجاد کنه و دیگران رو تحت تاثیر قرار بده. ✅ ۳. بچه ها رو تشویق کنید جلوی دوستاشون راجع به اسباب بازیهاشون و بازی هایی که بلدن کنن. بهشون یاد بدید که روی بقیه تأثیر بزارن و دوستاشون رو با خودشون همراه و هم نظر کنن. ✅ ۴. اگه جایی مثلا توی رستورانی میرید و خدمات نامناسبی میگیرید، به بچه ها یاد بدید که خدمات نامناسب رو تشخیص بدن و بتونن کنن. ✅ ۵. بعضی از ویژگی های که باید در بچه ها تقویت بشن اینها هستند: نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن