#نکته_تربیتی
بعضی اوقات برای اینکه بچه ها توجه والدین را جلب کنند وارد یک عادت بد و چرخه معیوب می شوند.
تا زمانی که آنها ساکت، آرام و منطقی هستند و با هم همکاری و بازی می کنند، شما سرگرم کارهای خودتان هستید و هیچ توجهی به آنها ندارید.
اما بلافاصله که جنگ و دعوا را با هم شروع می کنند شما سر صحنه حاضر می شوید، با آنها حرف می زنید، حتی آنها را دعوا می کنید، نصیحت می کنید و برای آنها وقت می گذارید.
👈 اگر در خانه شما این حالت وجود دارد، وقت آن است که با یک برنامه ریزی صحیح و تجدید نظر در برنامه های گذشته تصمیم بگیرید:
⏪ زمانی که فرزندان شما رفتار خوب و مناسب دارند، به آنها توجه کنید و آنها را #تشویق و تحسین کنید.
به طور مثال وقتی می بینید آنها مشغول بازی با یکدیگر هستند و در آن زمان رفتار دوستانه ای با هم دارند با یک بستنی یا میوه سراغ آنها بروید و بگویید: چقدر لذت می برم از اینکه می بینم شما به این خوبی با هم بازی می کنید و با هم دوست هستید و ...
⏪ سعی کنید نسبت به دعواها و جر و بحث های کوچک بی توجه باشید، گویی نه چیزی می بینید و نه چیزی می شنوید، سرگرم کار خودتان شوید، خونسرد و آرام بمانید و از نگاه کردن به آنها اجتناب کنید.
#نادیده_گرفتن
✔️ بعضی مواقع لازم است کارهای بچه ها را نادیده بگیرید. البته مشروط به این که هیچکدام از آنها در معرض آسیب و خطر نباشند.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#نکته_تربیتی
زمانی كه از كودكمان كار يا حرف اشتباه و منفی اما بامزه سر ميزنه
به شوخی نگيريم و با خنده انتقاد نكنيم.
تكليف او را روشن كنيم!
بالاخره حرف يا كارش بد بوده يا خوب و بامزه؟
اگر بد بوده چرا می خنديم؟
گاها رويمان را بر می گردانيم و می خنديم كه مثلا نبيند!
البته كه متوجه می شود!
اين تعارض رفتاریِ والدين ، سر درگمی كودک در انتخاب و ادامه ی رفتار را به دنبال دارد، و معمولا اين خنده ها اثر بسيار قوی تری از آن انتقاد دارد و باعث تثبيت رفتار نامطلوب می شود.
👈 نه خودمان را گول بزنيم نه فرزندمان را!
قاطع باشيم!
اين خنده های بی جا، كار دست آينده ی كودكان می دهد
🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁🍀🍁
#شعر_کودکانه
🌸 امام زمان (عج)
مادرم می گوید
یک نفر در راه است
از صدای پایش
دل من آگاه است
وقتی او می آید
قاصدک می خندد
راه های غم را
بر همه می بندد
ابرها می بارد
چشمه ها می جوشد
هر درختی در باغ
رخت نو می پوشد
مادرم می گوید
روی ماهش زیباست
گر چه از او دوریم
او همیشه با ماست
💚💚💚💚💚💛💛💛💛💛
#قصه_شب
✂️ قیچی مهربان
روزی روزگاری در یک مزرعه، تعدادی گوسفند با مرغ و خروس و اردکها در کنار هم به خوبی زندگی میکردند.
در یک صبح بهاری که گوسفندها در حال خوردن علف و چرا در مزرعه بودند، یکی از گوسفندها به بقیه گفت: امروز چقدر هوا گرم شده.. من که دیگه نمیخوام زیر نور خورشید باشم، دارم میرم تو سایه..
یکی از اردکها که در حال آب بازی و شنا بود، گفت: ولی به نظر من که هوا خیلی خوبه.. من که دارم از آب بازی زیر نور خورشید، لذت میبرم!
اون روز گذشت. فردا گوسفندها و مرغ و خروس و اردک ها دیدند که صاحب مزرعه و پسرش، با یک قیچی بزرگ به سمت طویله میروند. همه ترسیده بودند. یکی از مرغ ها گفت: چه قیچی بزرگ وحشتناکی! یعنی میخواد با این چه بلایی سر گوسفندها بیاره؟
در همین حال، صاحب مزرعه یکی از گوسفندها رو گرفت و از طویله بیرون آورد، گوسفند از ترس بع بع میکرد ولی پسر صاحب مزرعه اون رو محکم گرفت. آقای صاحب مزرعه هم با لبخند، دستی روی سر گوسفند کشید و گفت: نترس گوسفند عزیزم، کارت ندارم، میخوام راحتت کنم. و شروع کرد به چیدن پشمهای گوسفند که بلند شده بودند.
بعد از تمام شدن کار، گوسفند که سبک شده بود و دیگر گرمش نبود، شروع کرد به جست و خیزکردن و بع بع کردن. گوسفندهای دیگر وقتی خوشحالی او را دیدند به در طویله هجوم آوردند تا گوسفند بعدی آنها باشند!
بعد از تمام شدن چیدن پشم های گوسفندان، صاحب مزرعه پشمها را جمع کرد و با خوشحالی به پسرش گفت: ببین پسرم، این زمستان، گوسفندها با این پشمها گرم بودند، زمستان سال بعد، ما با لباسهایی که از این پشمها تهیه می کنیم، گرم خواهیم بود!
〰〰〰〰〰〰〰
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔
🥀 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🥀
🙏 التماس دعا 🙏
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
🥀چشم برهم نهادیم گردش دوران گذشت
🍃بر یکی سخت و بر دیگری آسان گذشت
🥀روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
🍃یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت
🥀پنجشنبهها هدیه مسافرای آسمونی
رو فراموش نکنیم، با ذکر فاتحه و صلوات🥀
✅حق پدر و مادر بر فرزند چیست؟
✍️از محضر مقدّس خاتم الأنبياء(ص) سؤال شد: ای رسول خدا! حقّ پدر چيست؟ حضرت فرمود اينكه تا زنده است، از او اطاعت كنى. سؤال شد، حقّ مادر چيست؟ حضرت فرمود هيهات، هيهات (که کسی به حقّ مادر برسد)، اگر کسی به تعداد ريگهای بيابان و به اندازه قطرههاى باران در همه عمر دنيا در برابر مادرش بايستد (و خدمت كند) معادل روز باردارى مادر و حملِ فرزند در شکم نمیشود.
📚مستدرک الوسائل
۱۵ / ۱۸۲
#شعر_کودکانه
🌸 کار خوب
در کارهای خیلی خوب
همیشه من میدوم
تو آشتی و تو دوستی
همیشه من میبرم
مامان به من یاد داده
به دوستها خوبی کنم
کسی رو آزار ندم
از بدی دوری کنم
خدا به ما فرموده
در کارها بهترین باش
جلو بزن همیشه
فرشته زمین باش
شاعر: سیما شمال نسب
#قصه_شب
#حدیث_کساء
لی لی لی لی حوضک
می خوام بگم یه قصه ای به اسم قصه کساء
پنج تن آل عبا🌹 جمع شدند🌹 تا که بگن برای ما قصه ای از اهل کساء
🌹اولی رسول الله بود، پیامبر خدا بود، محمد امین بود، از همه بهترین بود
خواست که بره زیر کساء، تا بده پیغامی به ما
🌹دومی امام حسن بود، امام دومین بود، صبور و مهربون بود
اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه جدش مصطفی
🌹سومی امام حسین بود، امام سومین بود، شجاع و مرد دین بود
اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه جدش مصطفی، کنار او بود مجتبی
🌹چهارمی امیرمومنین بود، امام اولین بود، علی شیر خدا بود
اجازه خواست تا که بره زیر کساء، همراه یارش مصطفی، کنار اولاد زهرا
🌹پنجمی هم فاطمه، دختر مصطفی بود، همسر مرتضی بود، بهترین زنان بود
اجازه خواست تا که بره زیر کساء، کنار هر چهار نفر، تا که بشن همراه هم پنج تن آل عبا
🌸 فرشته ها فرشته ها 🌸
خداجونم گفت به اونا
می خوام بگم تا بدونید
پیام دارم برسونید
کل جهان هر چی که هست
از رود و کوه و دریاها
تا خورشید و زمین و ماه
فقط به عشق فاطمه است
فاطمه و پدر او
فاطمه و همسر او
فاطمه و اولاد او
✅ این قصه بود واقعی
برای هر شیعه ای
تا که بشه از غم رها
به حرمت پنج تن آل عبا 🌸