⁉️داستان فطرس ملک
چیست و نافرمانی او چه بوده است؟
1⃣ نام این فرشته فطرس میباشد، که یکی از فرشتگان الهی است، روایات متعددی درباره جریان بخشش او وجود دارد، که مضمون و محتوای آن ها یکسان است.
در این روایت آمده است: "فطرس فرشتهای بود، که گرداگرد عرش الهی در گردش بود و درباره دستوری از اوامر خداوند کوتاهی و سستی ورزید. بالش به کیفر این نافرمانی چیده شد و به یکی از جزیره ها تبعید گردید.
هنگامی که امام حسین(علیهالسلام) متولد شدند، جبریل برای عرض تبریک به پیامبر به سوی زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبریل به وی پیشنهاد کرد، برای عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر برود. هنگامی که جبریل او را به حضور پیامبر برد، به امر پیامبر، بالش را به بدن پاک امام حسین(علیهالسلام) مالید و سلامتش را باز یافت"
📚کشی، رجال کشی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ص۵۸۳
📚صدوق، أمالی، بیروت ، اعلمی، چ پنجم، ۱۴۰۰ق، ص۱۳۷
📚ابن قولویه، کامل الزیارات، نجف، مرتضوی، چ اول، ۱۳۵۶ق، ص۶۶؛
در برخی از این روایات که اشاره شد، جرم فطرس یک نوع غرور و خود بزرگ بینی بوده
که مورد شفاعت امام حسین(علیهالسلام) قرار میگیرد.
📚جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید، به مقاله: پژوهشی در روایات فُطرس ملَک، از محمد احسانیفر، در مجله علوم حدیث شماره ۳۴
2⃣ نظرات بزرگان:
🔆 عدهای از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگیهای فرشتگان را برشمرده، آنها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفی میکند و از هر نوع سرپیچی و نافرمانی پیراسته میداند، سازگاری ندارد؛ پس باید این گونه روایات را نادرست شماریم؛ به فرض درستیشان، بدان سبب که نکتهای فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنی اولیای برگزیده الهی واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم.
🔆 در مقابل عدهای دیگر بر این باورند، که فرشتگان اصناف و درجه های گوناگون دارند. گروهی مقرّبند و گروهی در درجه پایینتر جای گرفتهاند. همچنان که پیامبران نیز درجات مختلف دارند تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض؛ بعضی پیامبران را بر بعضی برتری بخشیدیم. 📖بقره/ ۲۵۳
آیاتی که هر گونه نافرمانی و سرپیچی را از فرشتگان نفی میکنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود، تا از هر نوع سرکشی پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچی فطرس در برخی روایات کندی و سستی ورزیدن خوانده شده که نوعی ترک اولی است، نه گناه. همانطور که عدهای از انبیا ترک اولی داشتند؛ ولی جمعی مانند پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و خاندان پاک ایشان جز ارادهی الهی ارادهای نداشتند و حتی از ترک اولی نیز پیراسته بودند.
📚بحارالانوار، ج ۵۶، ص۱۸۴
ضمنا بعضی از بزرگان می گویند، در ملائکه هم اختیاری جزئی وجود دارد
چرا حضرت امالبنین مادرِ حضرتِ اباالفضل -سلامالله علیهما- در کربلا غایب بودند؟
همراهی با امام حسین علیهالسلام در سفر کربلا، بستگی به چند امر دارد
1⃣ توان جسمی و روحی:
بدیهی است که سفرهای طولانی به خصوص در آن عصر، نیاز به توانایی ویژه داشته است. ما نمیدانیم که حضرت امالبنین در آن عصر از نظر توانایی در چه وضعی بودهاند.
2⃣ رضایت و تمایل خودِ فرد برای همراهی:
روشن است که اگر مصلحت بود، ایشان قطعا همراه امام به کربلا میآمدند.
3⃣ موافقتِ امام حسین:
چون حضور زنان و مردان همراه حضرت نیاز به رضایت و صلاحدید امام داشته است، ممکن است حضرت صلاح ندانسته باشند که ایشان در آن سفر همراهشان باشند و یا از نظر جسمی توانی نداشتهاند.
اما حضور زینب (سلاماللهعلیها) قطعا با صلاحدید امام بوده، رسالت ایشان پیامرسانی خون شهیدان و آگاهی بخشی به مردم کوفه و شام بودهاست. اگر حضرت زینب در کربلا حضور نداشتند قیام امام حسین (علیهالسّلام) کامل نمیشد.
حضرت رباب چون همسر امام بودند و حضرت مصلحت دانستهبودند که با ایشان را به همراه کاروان ببرند و حتی فرزند شش ماهه را به این جهت بردهاند چون رباب مادرش همراه امام حسین (علیهالسلام)بوده و البته شاید حکمتهای دیگری نیز داشته باشد.
♻️نتیجه اینکه:
همراهی زنان با امام واجب نبوده است و کسانی که رفتهاند، یا جزء همسران شهدای کربلا بودهاند و یا مانند حضرت زینب به دلائل خاص و خواست و اذن امام رفتهاند.
عبّاس به چه معناست؟
🔴 در کتب لغت در مورد
واژه «عبّاس» آمده است :
«عبس الرجل يعبس عبوسا، و
هو عابس الوجه: غضبان، و عبّاس
إذا كثر ذلك منه»؛« کسی که دارای
شدت غضب هست». (1)
🌑 با توجه به دلاوری
و شجاعت مثالزدنی حضرت
قمر منیر بنیهاشم علیهالسلام ،
در حفاظت از حرم و حریم اسلام و
ولایت این لقب برازنده ایشان هست.
❎ در بعضی از کتب لغت «عبّاس» به معنای شیر آمده است.
ابن منظور از ابن اعرابی
نقل میکند: «العَبَّاسُ الأَسد
الذي تهرب منه الأُسْدُ؛ و به سمي
الرجل عَبَّاساً
»؛«عبّاس ، شیری است که دیگر شیران از او میگریزند». (2)
📚پینوشت ها:
1⃣. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص: 19
2⃣. لسان العرب، ج6، ص: 129
🌺حضرت امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:
🍁 همانا عباس (علیه السلام)
نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی
دارد که جمیع شهدا در روز قیامت بر
او غبطه خورند و تمنّای مقامش را نمایند. 🔴
📘خصال شیخ صدوق ، جلد 1 صفحه 35 🌱
🍁آیت الله بهاالدینی رحمه الله علیه:
بیدار شوید؛
هر چند نماز شب را نشسته بخوانید.
بیدار شوید؛
هر چند صرفاً بیدار باشید و نماز شب هم نخوانید.
💠آیت الله عبدالکریم حق شناس رحمه الله علیه:
🔸باید سحرها برای نماز شب
بیدار شوید ولو اینکه مختصر بخوانید.
سیصد مرتبه استغفار نمیخواهد.
همین اسکلت نماز شب را هم اگر انجام دهید، نتایجی خواهد داشت.
انشاءالله پروردگار مساعدت میکند.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#سحر
🔰#سحر و #نماز_شب
♦️# آیت الله میرزا_جواد_تبریزی رحمةاللهعلیه:
💠زمانى که ما در مدرسه فیضیه
بودیم، نیمه شب (جهت نماز شب)
مسجد مدرسه مملوّ از طلبه مىشد به
طورى که اگر یک نفر غریبه وارد مىشد،
از کثرت حضور طلاّب، تصور مىکرد که وقت نماز صبح است، طلاّب به شب زندهدارى و تهجّد بسیار مقیّد بودند.
🌐منبع: tabrizi.org
آیت الله خوانساری رحمه الله علیه نقل کردند:
🔆#امام_خمینی در مدرسه ی
دارالشفاء قم حجره داشتند و شب
برای نماز شب اب حوض فیضیه که #یخ
بسته بود را می شکستند و وضو می گرفتند و#نماز_شب می خواندند.
🔆گویا در و دیوار فیضیه با این
سید چهل ساله، هم ذکر و هم صدا می شد.
کتاب حیات عارفانه فرزانگان ج1ص73، 72
آیت الله جوادی آملی:
اگر می خواهيد نماز شب
بخوانيد و درس روز شما هم
لطمهای نبيند، شب ها بايد كمی
زودتر بخوابيد و شام را سبكتر ميل
كنيد؛ غذای شام هرچه سبكتر باشد، بهتر است.
🔘 همانطور كه میدانيد
بدن ما به بيش از دو وعده غذا
احتياج ندارد. در روايات هم آمده است:
اگر سير هستيد، غذا نخوريد.
🔘 غذا خوردن در حال
سيری استعداد را كم میكند.
از بيانات نورانی حضرت اميرمؤمنان
عليهالسلام اين است:
«لا تَجْتَمع الفِطْنَةُ والْبِطْنَة»
يعنی فطانت و هوشمندی
با پرخورى جمع نمی شود و
پُرخور هرگز خردمند نمیشود،
زيرا تمام تلاش و كوشش روح او
اين است كه غذاها را هضم كند و
ديگر فرصت انديشيدن ندارد.
🔘 بنابراين، نماز شب انسان
را از تحصيل روز باز نمیدارد،
با اين شرط كه انسان مراقب مسائل
ديگر باشد. بسياری برنامههای تلويزيونی، جلسات، گفت و شنودها و... سودمند نيست.
🔘 اگر نيم ساعت پيش
از اذان صبح بلند شويد، هم
به نماز شب میرسيد و هم به
نماز اول وقت، پس از نماز هم كمی
استراحت میكنيد و به درس روز خود میپردازيد.
🌺 اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّـکَ_الفَـــرَج
#شعر_کودکانه
🌸 احترام به والدین
خدای مهربونم
نوشته تو کلامش
هر پدر و مادری
واجبه احترامش
باید باشه رفتارت
همیشه با محبّت
بالا نبر صداتو
پیش اونا تو صحبت
بابا و مامان ما
مثل چراغ خونن
نشونه ی رحمتِ
خدای مهربونن
#شعر_کودکانه
✅ امانت داری
اتل متل توتوله
امانتدار چه جوره؟
همیشه از امانت
میکنه او حمایت
امینِ در امانت
نمیکنه خیانت
هر چیزی پیشش بردن
وقتی به او سپردن
خوب نگهش میداره
بیداره و هوشیاره
کار امانتداری
یعنی دوستی و یاری
مشکلگشایی کردن
کار خدایی کردن
خوشا به آن امینی
امین نازنینی
که شاده از امانت
پابنده در صداقت
وظیفهاش شیرینه
شیرین ولی سنگینه
#نکته_تربیتی
⚠️ چند عامل برای کشتن #خلاقیت در کودک👇
⭕️ امر و نهی کردن بیش از حد؛
اگر در امر و نهی زیاده روی کنیم ممکن است فرزندانمان دچار خود کم بینی شده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.
⭕️ یکی از اشتباهات والدین الگو دادن به کودک است که باعث می شود قدرت خلاقیت در او از بین برود.
⭕️ بی اهمیت جلوه دادن کارهای کودک
⭕️ قوانین خشک و لا متغیر
بخاطر داشته باشیم که هرچه بیشتر سخت گیری کنیم نتیجه اش کاملا عکس آن چیزی است که انتظارش داریم.
⭕️ ترساندن کودک از شکست.
⭕️ ایجاد رقابت ناسالم
#قصه_شب
🐠🐸 پولک طلا
در یک برکه پر از آب، یه ماهی کوچولو بود به اسم پولک طلا که همراه خانواده اش زندگی می کرد. او، دوستان زیادی داشت و هر روز در برکه، با آن ها بازی می کرد.
یک روز که پولک طلا، برای بازی راهی شد، صدای دوستش، قورقوری را از بیرون آب شنید و با تعجب رفت روی آب. او، تا به حال، قورقوری را بیرون آب ندیده بود. با تعجب از او پرسید: «اون جا چه کار می کنی؟ مواظب باش بیرون آب خفه نشی!»
قورقوری با لبخند گفت: «نگران من نباش. من بیرون آب هم می تونم نفس بکشم.»
پولک طلا با تعجب گفت: «مگه می شه؟ پس حتما دیگه نمی تونی بیای درون برکه.»
پولک طلا ناراحت شد و با غصه ادامه داد: «اگه دیگه نتونی بیای، من دلم برات تنگ می شه. آخه دیگه نمی تونیم با هم بازی کنیم.»
قورقوری گفت: «نه، این طوری نیست. من باز هم می تونم بیام توی برکه و بازی کنیم. امروز می خواستم کمی آفتاب بخورم و دوستان خارج از برکه رو هم ببینم. این جا هم می تونم نفس بکشم، چون ما قورباغه ها، می تونیم هم در آب نفس بکشیم، هم بیرون آب؛ یعنی دو جا زندگی می کنیم.»
پولک طلا کمی فکر کرد و با خوشحالی به قورقوری گفت: «من این رو نمی دونستم. ممنونم که به من گفتی. من، امروز، از تو یه چیز جدید یاد گرفتم.»
پولک طلا و قورقوری شروع کردند به خندیدن
💠 شعر فراق امام زمان(عج)🌹💚🌹
🌺 تو حجتی بر جهان
🦋 مهدی صاحب زمان
🌸 کجای این جهانی؟
🦋 بده به ما نشانی
🌺 مکه یا کربلایی؟
🦋 به ما بکن نگاهی
🌸 تو حجت خدایی
🦋 از ما چرا جدایی؟!
🌺 اگر چه نالایقیم
🦋 دلتنگ از این فراقیم
🌸 دعائی کن ای دلدار
🦋 شویم لایق دیدار
🌺 زندگی بی عشق تو
🦋 نمی ارزد به یک جو
🌸 تو نور و آفتابی
🦋 کی می شود بتابی؟
🌺 بیا و بر این جهان
🦋 نور هدایت فشان
🌸 تا رسد وقت دیدار
🦋 خدا تو را نگهدار...🤲💚
#قصه_شب
🧓 مخترع کوچولو
مادر علی گفت: "زود باش پسرم، دیر میشه". قرار بود علی با مادرش به خانه ی وحید که همسایه ی جدیدشان بود، بروند. چند هفته ای بود که به آن آپارتمان آمده بودند.
مادر علی داخل یک ظرف کمی شیرینی گذاشت و به خانه ی وحید رفتند. علی کنار مادرش نشست، علی و وحید خیلی دوست داشتند هر چه زودتر با هم بازی کند اما کمی خجالت می کشیدند. چند دقیقه بعد، مادر علی گفت:"علی جان، برو با آقا وحید بازی کن دیگه".
علی و وحید از جایشان بلند شدند و با همدیگر به اتاق وحید رفتند. اتاق وحید پر از اسباب بازی های جورواجور بود. علی نمی دانست به کدام نگاه کند و با کدام بازی کنند.
بالاخره تصمیم گرفتند با ماشین ها و خانه سازی یک پارکینگ بزرگ بچینند.
وقتی پارکینگ را چیدند، وحید گفت: " چقدر گرمم شده، بذار پنکه بیارم خنک شیم".
بعد یک پنکه ی اسباب بازی که رنگش آبی و زرد بود را آورد. دکمه اش را زد و آن را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست و گفت:" آخیش خنک شدم". بعد وحید پنکه را جلوی صورت علی گرفت و گفت:" بیا تو هم خنک شو." علی که خیلی از پنکه خوشش آمده بود، گفت: " چقدر خوب خنک می کنه، می دونی با چند تا باتری کار می کنه؟"
وحید گفت:" نمی دونم، مامان بزرگم خریده".
یکدفعه مادر، علی را صدا کرد:" علی، باید بریم خونه، بعدا باز باهم بازی می کنید".
علی از وحید خداحافظی کرد.
علی وقتی به خانه شان رسید به مادرش گفت: " مامان ، وحید یه پنکه قشنگ داشت، میشه یکی هم برای من بخرید؟"
مادر گفت:" پسرم نمیشه که هر کی هر چی داره، شما هم داشته باشی". علی دیگر چیزی نگفت. چند دقیقه بعد علی از مادرش پرسید:" مامان اون ماشین شارژیم که خراب شده بود کجاست؟" مادر گفت: " با هواپیمات که ش
کسته بود زیر تخت گذاشتم". بعد زیرچشمی به علی نگاه کرد و گفت:" بگو ببینم چه فکری تو سرت داری؟"
علی گفت:" مامان لطفا هواپیما و ماشین شارژی رو بیارید، باهاشون کار دارم".
علی با کمک مادرش، آرمیچر ماشین شارژی را درآورد. بعد پروانه ی هواپیمایش که شکسته بود را به سر آرمیچر زد. بعد آرمیچر را به یک باتری وصل کرد.
پروانه شروع به چرخیدن کرد. علی بالا و پایین پرید و گفت :" آخ جون کار میکنه". بعد صورتش را جلو برد و گفت:" چه خوب هم خنک میکنه!"
مادر علی را بوسید و گفت : " می بینی چقدر خوبه خودت چیزی را بسازی".
〰〰〰〰〰〰〰
یاصاحب الزمان ادرکنی
🌹🟨🌹🟨🌹🟨🌹🟨🌹🟨🌹
سلام برهمه دوستان وسروران عزیزم
صبح شماوخانواده محترمتان بخیر
انشالله همگی درسلامت ونشاط باشید
ارزوی بهروزی وکامیابی برای همگی ازخدای متعال دارم
روز۴ شنبه است ومهمان خوان پربرکت امام کاظم وامام رضاوامام جوادوامام هادی علیهم السلام هستیم به پیشگاه منورشان
صلوات
🌻🥀🌻🥀🌻🥀🌻🥀🌻🥀
پيامبر صلى الله عليه و آله:
ما اَسَرَّ عَبدٌ سَريرَةً اِلاّ اَلبَسَهُ اللّهُ رِداءَها اِن خَيرا فَخَيرٌ وَ اِن شَرّا فَشَرٌّ؛
هيچ كس نيتى را در دل پنهان نمىكند، مگر اينكه خداوند آن نيت را (در رفتار و كردار او) همانند لباس ظاهر مىكند، با نيت خوب ظاهر خوب و با نيت بد ظاهر بد خواهد داشت.
نهج الفصاحه ص 695
امام هادى علیه السلام:
اِنَّ الحَرامَ لا يَنمى وَ اِن نَمى لا يُبارَكُ لَهُ فيهِ وَ ما اَنفَقَهُ لَم يُؤجَر عَلَيهِ وَ ما خَلَّـفَهُ كانَ زادَهُ اِلَى النّارِ؛
به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشهاى به سوى آتش خواهد بود.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 5، ص 125، ح 7