eitaa logo
شمع
206 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
351 فایل
نكاتي از مهارت هاي زندكي ارتباط با ادمين👇 @Naderiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ پرتکرار ⛔️ شایعه ⛔️ اظهارات علم الهدی در خصوص ثواب رابطه جنسی زنان ایرانی با مردان عراقی!!!! 📌 پاسخ به شبهه👇 ♦️ کلیپی که در فضای مجازی منتشر می‌شود، برشی مغرضانه و تقطیع شده از ویدئوی مصاحبه ایشان در رد این شایعات ساختگی است، نه بیان و تایید آن..! ایشان چند مورد از شایعاتی که درموردشان منتشر شده را ذکر می‌کنند از جمله همین شایعه‌ی مباشرت جنسی، سپس عده‌ای مغرض همین تکذیبیه را با برش و تقطیع دوباره به اسم ایشان منتشر کرده‌اند!! ♦️ابتدا فیلم تقطیع شده و سپس فیلم‌ کامل سخنان ایشان را در بالا ببینید👆 ⚠️دوستان عزیز هوشیار باشیم تهمت و دروغ گناه کبیره و حرام است و در فضای مجازی هر ادعایی را تا از صحت آن اطمینان حاصل نکردیم، بازنشر نکنیم
📌متن شبهه👇 ⭕خبرفوری: 🔸ضارب سه رأس آخوند یکی ازشیعیان افغانی از گردان فاطمیون و مدافعان حرم در سوریه بوده،که پدر و عموی ضارب سه رأس آخوند درسوریه کشته شده اند و جز شهدای حرم هستند،که سه روزپیش ازاینکه مسابقه فوتبال لبنان وایران درمشهدبرگزاربشود، که خواهروخاله وزن عموی این افغانی را برای صیغه تماشاچی ها که عرب عراقی ولبنانی بوده اند دردفترخودبابقیه دختران ایرانی برای تماشاچیان یابقول آخوندها زائران آمده کرده بوده اند «خلاصه شده» 📌 *پاسخ به شبهه*👇 🔹 آیدی قرار داده شده در زیر متن فوق، تقلّبی است و متعلق به سایت خبری تحلیلی «نگام» نمی باشد. 🔹 ادبیات و طرز نوشتار این متن، به هیچ وجه به یک گزارش خبری رسمی شباهت ندارد و کاملاً ساختگی بودن آن مشخص است. 🔹 عناصر به کار رفته در داستان از قبیل: «مدافع حرم»، «صیغه کردن برای عراقی ها»، «مسابقه فوتبال لبنان و ایران» و ایجاد ارتباط بین آنها در داستان فوق، کلیدواژه های پرکاربردِ بسیاری از شایعات و دروغ پردازی های فضای مجازی است. 🔹 هنوز از منابع رسمی خبری درباره هویت واقعی این شخص و انگیزه وی از این جنایت، منتشر نشده است. با این حال خبرگزاری تسنیم، اعلام کرده که به اخباری درباره هویت واقعی این شخص دست یافته است( که البته صحت و سقم آن برای مجموعه پاسخ به شبهات قطعی نیست) 📌 بر اساس اعلام خبرگزاری تسنیم: 👈 ضارب، فردی 21ساله، به‌نام عبداللطیف مرادی، ازبک‌تبار است که یک سال پیش به‌صورت غیرقانونی از مرز پاکستان وارد ایران شده و سپس در مشهد مقدس اقامت گزیده است. 👈 او به‌همراه برادرش در یک باربری در مشهد کار می‌کردند و در منطقه مهرآباد مشهد سکونت داشته‌اند. 👈 عبداللطیف مرادی به‌خلاف مسلمانان اهل‌سنت، دارای تفکرات تکفیری است که شیعیان را رافضی و مجوس می‌داند و معتقد است باید خون آنان ریخته شود. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
ت خود از دیگران توقّع تشکّر و سپاس و مزد و پاداش نداشته باش. 🍁«در یک کلام، آقا باش.» 🔹... هر کجا هستی به فکر خودت باش که دیر می شود. 🌿علامه حسن زاده املی 🔰👈 🔰👈 .... 👈حيف نیست دراین عالم به زیبایی و به این قشنگی یکپارچه پاکی و خوبی و نظافت و نزاکت جمال و جلال بله، عالمی به این زیبایی به این قشنگی همه نور ما بیاییم این همه موجودات این همه جا نداره ها و آن همه جهت بی‌جان می‌شود و بر حسب ظاهر قیاس می‌کنیم 👈و آنهمه و آنهمه و آنهمه آقا داره چی کار می کند آن با چه قیلی ولی آنقدر افکارش را مغزش را همه کج و کوله همه به چپ و چله می‌روند همینطور که ظاهر دارد انگشتانش را این طرف چشمش را آن طرف می کند پا را این طرف می کند اینها ظاهرا است تازه ظاهر است که می‌خواهد یک بازی در بیاورد یک خیانتی حالا ببین قوا در چه حالند 👈مغز تمام ذرات سرتاسر شرا شر ولی جود او همه کج و کوله شدند همه در هم برهم شدن همه هرج و مرج شدن همه هاج وواج روا شدند آقا داره خیانت میکنه دروغ می‌گوید 👈همان یک که می سازد و می گوید تمام اینها هاج و واج شده اند تمام، تمام از مسیرشان به در رفته اند چیکار دارید می‌کنید چرا، چرا می‌گویی چرا بگوییم چرا چه میدانم خیانت داشته باشیم چرا عجب داشته باشیم چرا تکبر داشته باشیم کی بر کی تکبر داشته باشد من تکبرم برشما چی هست 👈همه ما که اولمان معلوم آخرمان معلوم است که درست، همه که یک مشت مضطر بودیم که، من تکبرم بر شما چیست 👈این چه نخوتی است دچار من شده که چه بشود، چقدر می‌خواهد خودش را زحمت بدهد عنوان این تکبر، اسم این تکبر و این خود بینی این خودخواهی 👈 پس از آن چه بشود مگر بندگان خدا چطورند عیبشان چی هست تو باکی حرف داری بیچاره آواره دور شده مشرک، آن، اگر چه عرض کنم این نمرودها این فرعونها ان ربکم اعلی،، این بدتر است کثیف ِ آلوده چه می
ツ 🌷عـــلامه حســـن زاده: نفس انسانی پذیر است انساݩ به هر چه‌رو ڪند آن می‌شود چطور یڪ قطعه زغال در اثر با آتش برافـروخته می‌شود، انسان هم بر اثر و همـــــنشینی با ملڪوت الهی‌ می ‌شــــود. عــلّامــه حســن زاده آملــی : آدمي، مهمان سفـره ڪردار خود و بهره‌مند از كشتزار خود است و به عبارت ديگر محشور با اعمال خود است، بلڪه عين اعمال خود است. ☘️ عــلامه حســن زاده : بدان مفتاح فرج است و اگر تلــخ است سرانجــام میــوه شیرین دهد و در هر حال دست از دامن طلب بر ندار. ✅ درخواست زیارت امام زمان (عج) آیت الله حسن زاده آملی فرمود: من به آقای سید محمد حسن الهی، برادر بزرگتر مرحوم علامه طباطبائی که درعرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید علی قاضی بود مکرر عرض می کردم: وقتی خدمت آقا (علامه قاضی) می رسید از جانب من از ایشان خواهش کنید که مرا هم در تشرف به خدمت بقیة الله - عجل الله تعالی فرجه - شریک خود نمایید و برای من نیز اجازه ملاقات بگیرید (چون می دانستم این دو بزرگوار به این سعادت عظمی می رسند). روزی در شهر آمل بعد از ظهر خواستم استراحت کنم، بچه ها داد و فریاد کردند و مانع استراحتم شدند. من عصبانی شدم و با آن ها تندی نموده و پرخاش کردم؛ ولی بعد، از آن حرکات خودم پشیمان شدم از این که بچه ها را ناراحت کردم وجدانم ناراحت بود، عصر رفتم بازار و مقداری شیرینی و میوه خریدم و به منزل آوردم که شاید بدین وسیله دل بچه ها را به دست آورم، با این حال وجدانم آرام نمی گرفت آشفته خاطر بودم. بالاخره تصمیم گرفتم سفری به شهر تبریز کرده و با مرحوم سید محمد حسن الهی ملاقات کنم. رفتم تبریز، وقتی به خدمت ایشان رسیدم پیش از این که علت مسافرتم را بگویم، گفتم: عرض مرا به خدمت استاد (سید علی قاضی) رساندید؟ فرمود: من راجع به این موضوع نامه ای به شما نوشتم و چون آدرس شما را نداشتم به خدمت آقای اخوی (سید محمد حسین طباطبایی) فرستادم که به شما برسانند، و در آن نامه یادآور شدم که: وقتی پیام شما را به آقا عرض کردم آقا تاملی کرد و سپس با ناراحتی فرمودند: ایشان چگونه می خواهند این راه را طی نمایند با آن اخلاقی که نسبت به عائله و کودکان انجام داده و با آن ها دعوا کردند با آن اخلاق و تندی چگونه می شود به این رتبه و مقام رسید. آری در این راه، ناهمواریها، دست اندازها، پیچ و خمها و خطرهای زیادی هست که سالک باید هشیارانه مواظب و مراقب خود باشد و تمام اعضا و جوارح خود را همیشه کنترل نماید. 📚 مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، چاپ اول، ج 5، ص 377 - غزل آهسته آهسته رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته  سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم   که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته تحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهی شود لعل بسی قابل ولی آهسته آهسته مزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانی شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته به نور دانش و تقوا، شود گمگشتگانی را  به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته  همای عشق ما را بُرده با خود در بر دلبر  ازین منزل بآن منزل ولی آهسته آهسته که باید ناخدا کشتی در امواج دریا را کشاند جانب ساحل ولی آهسته آهسته  بدامن دامن دُر ثمین دیدگانم شد  سرشک رحمتش نازل ولی آهسته آهسته  سحرگاهی دل آگاهی چه مینالید از حسرت  که آه از عمر بیحاصل ولی آهسته آهسته ✍علامه حسن زاده آملی ره 👈برادر و خواهر من، این رودخانه ی هراز را می بینید، آب این رودخانه با چه سرعتی می رود؟ ما از سرعت آب رودخانه ی هراز قوی تر به سوی ابدمان، الان رهسپاریم. همین الان. وقتی نمانده است. جای امروز و فردا کردن نیست. جای مسامحه کردن نیست. 🔹جناب علاّمه طباطبایی (رحمه الله) فرمودند : روزی از خیابان عبور می کردم. بنّایی را در حال چیدن بنای ساختمان دیدم. ناگهان دیدم بنّا پایش لغزیده و دارد از آن بالا به پایین می افتد در همین حال کارگر او که پایین ساختمان بود نگاهی به بنّا کرد و گفت : نیفت. 🔸 دیدم که بنّا از همان بالا آرام پایین آمد. 🔹جناب علاّمه می فرمایند که به دنبال کارگر راه افتادم تا ببینم این شخص کیست که خود را به کارگری زده است 🔸بعد فهمیدم آن فرد کسی است که هر روز به محضر مقدّس ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مشرّف می شود. 🔹عزیز من ! 🍁«هر کجا هستی به فکر خودت باش.» 🍁«به بندگان خدا خدمت کن.» 🍁«از دیگران انتظار نداشته باش.» 🍁«تا می توانی اهل خدمت باش.» 🔹در مقابل خدم
*🚨 حضرت آقا در عرض ۲ دقیقه تمام نقشه‌های دشمن را بیان و وظیفه ما را هم مشخص می کنند....* با دقت گوش کنید و پاسخ تمام کلیپ‌ها و متن‌هایی‌ست که بر علیه عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی پخش می‌گردد.
📽خبرنگار از شهرک نشینان🐀 مهاجر و‌ غاصب می پرسد “با فلسطینیان چگونه باید برخورد کنیم؟” خودتان پاسخ ها را ببینید تا بیشتر با این جماعت غیرمعمول آشنا شوید !!
🐜 مورچه بی دقت آن شب برف سنگینی باریده بود . همه جا سرد بود . موچی ( مورچه كوچولو ) و فیلو ( فیل كوچولو ) در خانه خوابیده بودند . بخاری كوچک آنها روشن بود اما نمی توانست همه خانه را گرم كند. موچی گفت : " باید یک فكری بكنیم كه خانه را گرم كنیم . " و بعد گفت : " یك فكر حسابی دارم . ما می توانیم تمام شعله های اجاق گاز را روشن كنیم تا خانه گرم شود ." فیلو گفت : " اما این كار خطرناک است . مگر یادت نیست كه آقای ایمنی می گفت هیچوقت این كار را نكنید ؟" موچی گفت : آقای ایمنی در خانه گرمش خوابیده و نمی داند كه ما داریم از سرما می لرزیم ." موچی این را گفت و سراغ اجاق گاز رفت و همه شعله ها را روشن كرد . كم كم خانه گرم شد ولی بوی گاز همه جا را گرفته بود . موچی كه گرمش شده بود پنجره را باز كرد . چند دقیقه بعد صدای زنگ در بلند شد . فیلو با تعجب در را باز كرد . آقای ایمنی پشت در بود . آقای ایمنی گفت :" داشتم از اینجا عبور می كردم ، دیدم توی این سرما پنجره هایتان باز است، تعجب كردم . گفتم در بزنم و بپرسم اینجا چه خبر است ؟ ! " فیلو گفت : " موچی سردش بود و اجاق گاز را روشن كرد تا خانه را گرم كند و حالا هم گرمش شده و رفته پنجره را باز كرده است." آقای ایمنی فریاد زد : " چی ؟ مگر اجاق گاز بخاری است كه با آن خانه را گرم می كنید ؟" اول این كه گرم كردن خانه با شعله های اجاق گاز كار اشتباهی است . " فیلو با سرعت دوید و گاز را خاموش كرد . بعد آقای ایمنی ادامه داد :" شما نباید آنقدر خانه را گرم كنید كه مجبور شوید پنجره ها را باز كنید. هیچ میی دانید اینطوری چقدر گاز هدر می رود ؟ شما می توانید لباس گرم بپوشید و یا جلو در و پنجره ها پرده های كلفت بزنید تا گرمای خانه هدر نرود . باید در زمستان جلوی دریچه كولر را بپوشانید تا گرمای خانه هدر نرود . فیلو با سرعت رفت و مقداری لباس آورد و به موچی گفت : این لباسها را بپوش . من می روم جلوی پنجره ها پرده بزنم. ساعتی بعد، پرده های پنجره زده شد . فیلو با یك تكه نایلن، جلوی دریچه كولر را هم پوشاند . آقای ایمنی گفت : دوستان عزیز یادتان باشد موقع خواب شعله بخاری را كم كنید و از پتو و لحاف مناسب استفاده كنید . آقای ایمنی خداحافظی كرد و رفت . حالا خانه گرم شده بود و همه راحت بخواب رفتند . 〰〰〰〰〰〰〰