eitaa logo
شبکه کتابخوانی پروانه ها
48 دنبال‌کننده
597 عکس
51 ویدیو
117 فایل
پروانه ها چه سبک بال بر پهنه ی وسیع ذهن آرام گرفتند... و چه سخاوتمندانه غنچه های تفکر را بارور ساختند. و میوه دانش بر شاخسار اندیشه نشست... کتاب ها پروانه اند! "ریحانه اخوان" ادمین کتابخوانی @tanhamasir_14 ادمین محتوایی @hadid_27
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج مقدس یک رمان نیست یک زندگی است که بر ریلی  آرام آرام تو را از سر زمین ‌ها عبور می‌دهد. در این مسیر همراهانت را به خوبی به تصویر می‌کشد و تو را در وادی زندگی از تنهایی بیرون می‌آورد. 🌀 لیلا این رمان نماد دختر باوقار و با محبت ایرانی، که سالهاست جایش در رمان و داستان بلند و فیلم‌های ما خالی بوده. و اگر جامع‌تر بخواهیم بگوییم  جای چنین خانواده‌ای  در بین رمانهای ما خالی بوده است. ✅ این سالها هر چه از زنان ما در محیط خانواده ترسیم می‌شده نمادی از  زن نادان😷  فریبنده بوده 😷  بی‌هویت😷،  اما آنچه که در این کتاب لذت‌بخش است نشستن شخصیت‌ها در قالب‌ها و شاخص‌های درست و دل‌نشین است. ✅شاید باید گفت نویسنده قید تمام  بایدهای تمدن و  فرهنگ وارداتی  و  تعصب و  تقیدهای بی پایه‌ی متحجرانه داخلی را زده و ( زن و مرد ) را در جایگاه خود نشانده و  خانواده‌ای به تصویر کشیده که بی‌نظیر است، اما قطعا دور از دسترس و تنها یک آرزو نیست. ✅ نه گرفتار تقدس زایی شده است و نه گرفتار غرب زدگی‌. هر کدام از شخصیت‌های داستان ممکن‌الخطا هستند و می‌توانند در مسیری که خودشان می‌خواهند بروند و در مسیر زندگیشان نه بن بستی است و نه آزادی بی عکس‌العمل. 🌀 لیلا دختری که نه با جسمش دلربایی می‌کند و نه عقل کل است، بلکه یک جوان است با معضلات خودش. شیرین و صحرا هم نماینده‌ی گروهی دیگر با افکار ومنشی دیگر... خلاصه که داستان زندگی لیلا هم شیرین است و هم پر رنج اما رنجی مقدس.💐💐💐
📓مادرم هر ماه توی خانه شان روضه می گرفت. محمدرضا 👶می نشست و دقیق👀 نگاه می کرد. بعد که مردم می رفتند 🚶‍♂️یک تکه پارچه بر می داشت و به سرش می بست 😇و روی یک متکا یا صندلی می نشست و هرچه یاد گرفته بود می خواند🎼. به ما هم می گفت: شما باید گریه 😭کنید. زن ها با دست روی پایشان بزنند و گریه کنند و مردها با دست به پیشانی بزنند و گریه کنند. محمدرضا رفته بود توی کوچه. دیر کرد. دنبالش رفتم. دیدم بچه ها 👶👦را دور خودش جمع کرده و دارد برایشان روضه می خواند و آن ها هم الکی گریه😫😭 می کنند.😬 دیگر کار همیشه اش بود. وقتی با بچه ها بازی شان تمام می شد با همان زبان بچه گانه می گفت: « بچه ها بیایین بلاتون اوضه بخونم.» و شروع می کرد به خواندن و بچه ها هم گوش می دادند و مثلا گریه می کردند😂
📗کتاب هوای من تصویری از دخترانی👩 است که در اطرافتان زیاد می‌بینید و گاهی تکفیرشان😡می‌کنید و گاهی تخریبشان😠... @tkpavqom
داستان📖از زبان پسری👱‍♂️ گفته می‌شود و از فضای کافه‌ای🍹🍮☕️ که این شب و روزها پاتوق جوانان است. پسر دل❤️ در گرو دخترک👩 دارد و دخترک در پی دیگری💞... تنش‌ها😖، تبسم‌ها😊، تشویش‌ها😰، سرگردانی‌ها😱، گریه‌ها 😭و فریادهای😲 دخترک و پسر داستان حقیقتی است که با فانتزی‌های این‌روزهای همه اشتباه گرفته می‌شود🤕 و کسی برایش تدبیری نمی اندیشد🤭... نویسنده✍️ تصویرگر جوانان امروزی است که گرفتار مشکلات😰 و دغدغه‌‌های فکری🧐 مختص به خود هستند. او چالش‌های روابط جنس مخالف💑 در جوانان و نیازهای اجتماعی و فردی آنان را در قالب داستان📖 به خوبی روایت کرده است.(از کدام سو را پیش از این کتاب بخوانید) @tkpavqom