#گوشم_با_توئه #قصه‌های‌نگفته‌‌ی‌مادربزرگ @tobayadi

نوروز بود رسید محضر امام. شنید: می دانی امروز چه روزیست؟ گفت: نوروز؛ روز جشن ایرانی ها و هدیه دادنشان به هم.  مولامون امام صادق علیه السلام فرمود:  قسم به خدای کعبه! امروز پیشینه ای بلند دارد... نوروز، روزی است که قائم ما آل محمد، از ورای پرده غیبت ظاهر می شود.✨ مثل امروز است، روزی که (مهدی) بر دجّال پیروز می شود . هیچ نوروزی نمی آید، مگر آنکه ما ظهور قیام کننده را چشم به راهیم... چرا که روز نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست🌈 📚 بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۰۸. #قصه‌های‌نگفته‌‌ی‌مادربزرگ #معدَن #نوروز @tobayadi🌱 "!کانال "تو بایدی

#قصه‌های‌نگفته‌‌ی‌مادربزرگ #دل_تو_میگه @tobayadi🖤

نوروز بود رسید محضر امام. شنید: می دانی امروز چه روزیست؟ گفت: نوروز؛ روز جشن ایرانی ها و هدیه دادنشان به هم.  مولامون امام صادق علیه السلام فرمود:  قسم به خدای کعبه! امروز پیشینه ای بلند دارد... نوروز، روزی است که قائم ما آل محمد، از ورای پرده غیبت ظاهر می شود.✨ مثل امروز است، روزی که (مهدی) بر دجّال پیروز می شود . هیچ نوروزی نمی آید، مگر آنکه ما ظهور قیام کننده را چشم به راهیم... چرا که روز نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست🌈 📚 بحارالانوار، ج ۵۲، ص۳۰۸. #قصه‌های‌نگفته‌‌ی‌مادربزرگ #معدَن #نوروز @tobayadi🌱 "!کانال "تو بایدی

بچه بودم. دقیق به خاطر ندارم چند ساله بودم اما یاد دارم که هنوز می‌توانستم در آغوش مادرم جا بگیرم. دخترکی روی سِن، اشک می‌ریخت و شخصی با نقش ستمگر به سمتش هجوم می‌برد. تعدادی از زنان با پوشیه در گوشه‌ای دیگر جیغ می‌زدند. من اما تپش قلب گرفته بودم. رنگ از رخسارم پریده بود و مادرم از حال من نگران و مضطرب شد. گفت: آنهایی که نمایش اجرا می‌کنند حالشان خوب است؛ خودشان داوطلب شده‌اند و آسیبی نمی‌بینند. گفتم: جیغ زدن ها و صدای طبل زهره‌ی مرا آب می‌کند. گوش هایم را گرفته‌ام و فایده‌ای ندارد. از این صداهای بلند می‌ترسم. گفت: در حال حاضر تو کودکی و طبیعی است از جیغ بترسی. کمی بزرگتر که شوی دیگر نخواهی ترسید. مثل من که از جیغ ها نمی‌ترسم. بزرگ شدم... اما هنوز هم جیغ ها مرا می‌ترساند و چیز جالب تری که فهمیدم، این بود که مادرم هم از جیغ ها می‌ترسید. اگر من هم کنارش بودم ترسش دو چندان می‌شد. چرا که نگران می‌شد نکند باز بترسم و رنگم بپرد. . شب گذشته که دختری یتیم شد به فکر افتادم که او چقدر از جیغ ها خواهد ترسید؟ حالا که دیگر آغوشی برایش نیست و کسی دلداری‌اش نخواهد داد، او را چه می‌شود؟ وقتی که تنها شود و کسی را کنارش نداشته باشد چقدر می‌ترسد!؟ یتیم شدن های این خاندان از دیشب آغاز شد... ای خدای صبور! به یتیم شدن های عزیز ترین بندگانت، بر ما ببخش باقیِ غیبت مولایمان را. اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ فی‌عافیه #قصه‌های‌نگفته‌‌ی‌مادربزرگ @tobayadi🖤 "!کانال "تو بایدی