eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.2هزار دنبال‌کننده
82.1هزار عکس
88.2هزار ویدیو
3.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ما سلام ما...مطیعی.mp3
12.22M
🎧 نوحه سنتی | سلام ما سلام ما به رحمت و به جود تو 🎤 حاج میثم مطیعی (س)
✍️ نوحه سنتی در رثای حضرت زهرا (سلام الله علیها) سلام ما سلام ما به رحمت و به جود تو سلام ما سلام ما به چهره‏ ى كبود تو یا فاطمه یا فاطمه سلام ما سلام ما به قلب داغديده ‏ات سلام ما سلام ما به قامت خميده ات سلام ما سلام ما به طفل نا اميد تو سلام ما سلام ما به محسن شهيد تو یا فاطمه یا فاطمه سلام ما سلام ما به چهره ى خجسته ات سلام ما سلام ما به پهلوى شكسته ات سلام سلام ما به گريه‏ هاى دخترت سلام ما سلام ما به ناله ‏هاى شوهرت یا فاطمه یا فاطمه سلام ما سلام ما به نغمه ى حجاز تو سلام ما سلام ما به آخرين نماز تو سلام ما سلام ما به صحنه ى مدينه ات سلام سلام ما به خون زخم سينه ات سلام ما سلام ما به قلب پر ز داغ تو سلام ما سلام ما به قبر بى چراغ تو یا فاطمه یا فاطمه (س)
✍️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند لیلة‌القدر خدا را آشکارا میزدند خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند در زدن آداب دارد من نمیدانم چرا با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند (زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود) این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست کاش می‌دیدند اصلا که کجا را میزدند دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد لشکری باهم غریب کربلا را میزدند پیش چشم خواهران و دختران مضطرش پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند زجرکش کردند او را در میان قتلگاه تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند عبدالحسین میرزایی (س)
دیگر ندارم... مطیعی.mp3
3.67M
🎧 زمینه | دیگر ندارم زحمت برایت 🎤 حاج میثم مطیعی (س)
زمینه | دیدی چی شد، چی به روزمون آوردن.mp3
6.82M
🎧 زمینه | ای معصومه ای من ای مظلومه ای من 🎤 کربلایی علی اکبر سلحشور (س)
مبادا باغبانی...دشتی....مطیعی.mp3
5.25M
🎧 زمینه | مبادا باغبانی در بهاران 🎤 حاج میثم مطیعی (س)
✍️ مبادا باغبانی در بهاران ، خزان نخل بارآور ببیند مبادا باغباني در بهاران خزانِ نخل بارآور ببيند مبادا در بهار زندگاني که نخلي، چيده برگ و بر ببيند مبادا عندليبي لانه خويش ز برق فتنه در آذر ببيند چه حالي دارد آن مرغي که از جفت بجا در لانه مشتي پر ببيند وزآن جانسوزتراحوال مرغي است که جاي لانه، خاکستر ببيند ندارد کودکي طاقت که نيلي ز سيلي صورت مادر ببيند گل سرخ ست مادر، کي تواند رخ خود را چو نيلوفر ببيند هزاران بار اجل بر مرد خوشتر که سيلي خوردن همسر ببيند چه حالي مي کند پيدا خدايا! اگر اين صحنه را، حيدر ببيند؟ مگو رو کرده پنهان تا مبادا رخش را، ساقي کوثر ببيند تواند آن که مولا بي نگاهي رخ محبوبه داور ببيند خسوف مه، کسوف آفتاب ست نخواهد خصم بداختر ببيند ميان شعله، در از درد ناليد که يا رب قاتلش کيفر ببيند ولي از روي مولا شرم دارد که مسمارش به خون اندر ببيند چه سان مولاازين پس خانه خويش تهي از دخت پيغمبر ببيند؟ نهان کن چادر و سجّاده اش را مبادا زينب مضطر ببيند برو ديوار و در را شستشو کن مگر اين صحنه را کمتر ببيند شاعر: استاد محمد علی مجاهدی (پروانه) (س)
✍️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چه‌شد گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چه‌شد تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چه‌شد تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چه‌شد تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چه‌شد چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چه‌شد می‌رسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن... هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نفهمیدم چه‌شد روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند: بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چه‌شد دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد عاقبت بی‌کس شدم، آخر نفهمیدم چه‌شد خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چه‌شد گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پاره‌اش آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چه‌شد حسن لطفی (س)
1402.09.19_4.mp3
9.43M
🎧 زمینه | برام سپر شدی تو ازدحام کوچه بود که بی پسر شدی 🎤 کربلایی محمد جواد احمدی (س)
✍️ حضرت زهرا سلام‌ الله‌ُ عَلَیها‌ بهشت جـلـوۀ نـور جـلالی زهـراست پَر مـلائـکه در خانه قـالی زهـراست دخـیل بسته به نخ های چـادرش مریم همین دلیل مقـامات عـالـی زهـراست مقام خادمه اش آرزوی هر ملک است خدیجه خـادمۀ خـردسـالی زهـراست ملیکه ای که علی نیز سرورش خوانده علی که شاه حجاز است و والی زهراست نگاه فـاطـمـه از خاک فضه می سازد طلا غبار ظـروف سفـالی زهـراست دوشنبه میرسد از راه و باز مـژگـانم غبار روی ضریح خـیالی زهـراست برای جـلـوۀ مهـتاب روز او شب شد ظهور نـور علـی در لیالی زهـراست شکست پهلوی زهرا، شکسته شد حیدر عـلـی که آیـنـۀ لا یـزالـی زهـراسـت هـنـوز شـانـۀ دیـوار مـی زنـد فـریـاد کـه داغـدیـدۀ قــدّ هـلالـی زهـراسـت (س)
✍️ حضرت زهرا سلام‌ الله‌ُ عَلَیها‌ ز تـربت گــل او بـوی سـيـب مي آيد ز قــبـر فـاطمه بوی عجيب مي آيد صداي هق هق يك ابر خـستـه و تنها صـدای بــارش امن يجـيب مي آيـد صداي كيست كه آهسته اشك ميريزد؟ صــداي گريه مردي غـريب مي آيد علي ست اين كه رود برمزار فاطمه اش مــريض عشق كنــار طبيب مي آيــد عجيب نيست كه آتش بگيرداين دريا كه بوي سوختن از يك حبيب مي آيد (س)
503K
بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟! گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟! چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟! شنیدم که شبانه رفته ای تا خانـۀ انصار شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟ دو ماه و نیم دل تنگ ِ لب خندان تو بودم شنیدم پیش اسما خنده کردی جای من خالی پَرَت سرخ و رُخِت زرد و تَبَت پائین نمی آید نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالم مزن بر سینه ات با اینچنین وضعت پر و بالی تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که به زحمت بافتی اصلا نبینم هیچ جنجالی الهی سُمِّ مَرکب ها به دور از دلبرم باشد نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی (س)