اول ماه ربیع الاول است
عشق امشب باز مهمان دل است
ماه میلاد پیمبر می رسد
مژده ده بر هر دلی که غافل است
هلال ماه چون ابروی یار است
چه زیباو چه خوش نقش و نگار است
🌷حلول ماه میلاد نبی اکرم
خاتم نبوت و رحمه للعالمین
مبارک و فرخنـده باد🌷
هدایت شده از 🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
tahlile_sadre_eslam_4.mp3
10.97M
سلسله جلسات تحلیل صدر اسلام توسط حضرت آیت الله مصباح یزدی
جلسه چهارم(بدعت گذاری وتبعیت از هوای نفس)
ادامه مبحث را در👇👇 پیگیری فرمایید✳️✳️
کانال نورالشهدا(شهید سلیمانی🌹🌹)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی بِهِمْ فَائِزاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
نویسنده: استاد جعفر سبحانى
بدعت چيست و بدعت گذار كيست؟
استاد جعفر سبحانى معناي لغوي بدعت "بدعت" در لغتبه معنى كار نو و بى سابقهاى است كه بيانگر نوعى حسن وكمال در فاعل مىباشد، چنانكه يكى از صفات خداوند "بديع" است:‹بديع السمواتو الارض›› (بقره/117). مفهوم اصطلاحى بدعت نيز آن است كه انسان چيزى را كه جزو شريعت نيست، به آن نسبت دهد، و كوتاهترين عبارت براى تعريف اصطلاح بدعت آن است كه بگوييم: ادخال ما ليس من الدين في الدين.
بدعت گذارى در دين از گناهان كبيره بوده و در حرمت آن هيچ ترديدى نيست. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة، و كل ضلالة في النار" (1) نكته مهم در مسئله بدعت، تنها اين است كه مفهوم بدعتبه صورتى جامع و مانع تعريف و تبيين شود تا بدعت از غير آن تميز داده شود در اين زمينه، براى درك حقيقتبدعت، بايستى به دو مطلب توجه نمود:
1. بدعت، نوعى تصرف در دين، از طريق افزودن يا كاستن شريعت است. بنابر اين، آنجا كه نوآورى ربطى به دين و شريعت نداشته ، بلكه به عنوان يك مسئله عرفى و عادى انجام گيرد، بدعت نخواهد بود(هرچند مشروع بودن آن مشروط به اين است كه ابداع و ابتكار مزبور در شرع محرم و ممنوع نباشد). فىالمثل، بشر از نظر مسكن و پوشاك و ديگر وسايل زندگى همواره دستبه نوآوريهايى مىزند و بويژه در عصر ما بسيارى از روشها و ابزارهاى معمول زندگى دگرگون شده و براى نمونه انواع ورزشها و تفريحات جديد پديد آمده است . بديهى است همه اينها يك نوع بدعت (به معنى نوآورى) بوده، ولى ارتباط به بدعت در شرع ندارد. تنها، چنانكه گفتيم، حلال بودن آنها و استفاده از آنها مشروط به اين است كه مخالف با احكام و موازين شرع نباشند. مثلا، اختلاط زن و مرد بدون حجاب در مجالس و محافل، كه از ارمغانهاى فاسد غرب مىباشد، حرام است ولى بدعت نيست، زيرا كسانى كه در اين محافل شركت مىكنند، اين كار را به عنوان يك عمل مشروع كه اسلام بر آن صحه نهاده انجام نمىدهند، بلكه احيانا با اعتقاد به اينكه امرى مخالف شرع است، روى عدم مبالات تن به اين كار مىدهند. لذا گاه تنبه يافته و تصميم جدى مىگيرند كه ديگر در آنها شركت نورزند.
براى توضيحات فوق، چنانچه ملتى روز يا روزهايى را براى خود موسم شادى و گردهمايى معين كنند، اما نه به اين قصد كه شرع چنين دستورى داده است، چنين كارى بدعت نيست، هرچند بايستى حليت وحرمت آن از جهات ديگر مورد بحث و بررسى قرار گيرد.
از اينجا روشن مىشود كه بسيارى از نوآوريهاى بشرى در زمينه هنر، ورزش، صنعت وغيره از قلمرو بدعت اصطلاحى بيرون بوده، و آنچه درباره آنها مطرح است مسئله حلال و حرام بودن آنها از جهات ديگر است كه خود ملاك و مقياس خاص خويش را دارد.
2.اساس بدعت اساس بدعت در شرع به اين نكته باز مىگردد كه چيزى را به عنوان يك امر شرعى كه دين به آن فرمان داده به كار برند ، در حاليكه براى مشروعيتت آن، اصل يا ضابطهاى در شرع وجود نداشته باشد; ولى هرگاه كارى را كه انسان به عنوان يك عمل دينى انجام مىدهد، دليل شرعىيى(به صورت خاص، يا كلى و عام) بر مشروعيت آن وجود داشته باشد، آن عمل بدعت نخواهد بود. ازينروست كه علامه مجلسى، عالم بزرگ شيعى، مىگويد:" البدعة في الشرع ما حدث بعد الرسول[بما انه من الدين] و لم يكن فيه نص على الخصوص ولا يكون داخلا في بعض العمومات". (2) : بدعت در شرع، چيزى است كه پس از رسول گرامى حادث شده و دليل شرعى خاص يا عامى نيز بر جواز آن در كار نباشد.
ابن حجر عسقلانى، دانشمند مشهور اهل سنت، نيز مىگويد:" البدعة ما احدث و ليس له اصل في الشرع، و ما كان له اصل يدل عليه الشرع فليس ببدعة" (3) : بدعت چيزى است كه (پس از پيامبر) پديد آمده باشد، دليلى حاكى از جواز آن در شريعتيافت نشود; و آن چيزى كه اصل و ريشهاى در دين دارد، بدعت نخواهد بود.
آرى، هرگاه عملى را كه به شرع نسبت مىدهيم مستند به دليلى خاص يا ضابطهاى كلى در شرع باشد، مسلما بدعت نخواهد بود. صورت نخست (وجود دليل خاص) نياز به بيان ندارد. مهم توضيح قسمت دوم است، زيرا چه بسا ممكن استيك عمل ظاهرا حالت نوآورى داشته و در تاريخ اسلام بىسابقه باشد ولى معنا تحت ضابطهاى قرار گيرد كه شرع اسلام آن را به صورت كلى پذيرفته است. به عنوان نمونه، مىتوان از سرباز گيرى عمومى ياد كرد كه امروزه در نوع كشورها اجرا مىشود. دعوت جوانان به خدمت زير پرچم به عنوان وظيفه دينى، هرچند حالت نوآورى دارد، ولى چون يك اصل و قاعده دينى پشتيبان آن استبدعت نخواهد بود. زيرا