eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
111.6هزار عکس
121.7هزار ویدیو
4.4هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
رای دادیم یک عمر هم در بیش هم کم رای دادیم باجان و دل ،در شادی و غم رای دادیم این برکتِ جمهوری اسلامی ماست افزون تر از هرجایِ عالَم رای دادیم هرجا که دشمن خواست تا نومید گردیم همراه هم رفتیم باهم رای دادیم رفتیم همراه تمام خانواده باشور و شوقی خاص،از دَم رای دادیم رفتیم بنویسیم رای عمه را، بعد دزدانه جای عمه اعظم رای دادیم تا دشمن ایران و ایرانی بسوزد با شوق این نام مُعظم رای دادیم در جنگ تحمیلی بدون بیمی از مرگ رفتیم در خط مقدم رای دادیم درخبرگان ومجلس و شورا ،سه نقطه این سالها اینگونه درهم رای دادیم حتی اگر دلخسته از تحریم بودیم پایِ وطن ماندیم ،محکم رای دادیم با دستهای پینه بسته کار کردیم تا ظهر شد وقتی فراهم رای دادیم پای نظام و مکتب خود ایستادیم تا قامت دشمن شود خم رای دادیم این حق ما در انتخاب سرنوشت است دنبال این حقِ مُسَلم رای دادیم با مشت پُر سوی ستمگر حمله کردیم تا دشمن ایران کند رَم رای دادیم بچه براندازی به من گفتا:نده رای رو سوی او با خنده گفتم،رای دادیم!!
محصولِ زن‌،زندگی،آزادی بیگانه از فرهنگِ مادر زادی ام من واداده یِ تزویرِ استبدادی ام من استادیوم جای خودش،این تازگی ها توی چمن مشغول شور و شادی ام من تا لحظه ی لمس مراد و مقصدِ خویش مشغولِ تمرینِ دویِ امدادی ام من دروازه بان را می کشم‌ راحت در آغوش با مردها مانند خواهر عادی ام من از بدمرامی هایِ اخلاقی، پلانی از فیلمهایِ اصغرِ فرهادی ام من!! کرده ست بادم حیله هایِ جنگلِ غرب بازیچه ام،زن نه ،عروسک بادی ام من یک بانویِ آزادِ جیمی جامپ هستم محصولی از زن زندگی آزادی ام من
عمل به وصیت... ایران من با دشمنان پیکار کرده روز ستم را مثلِ شامِ تار کرده تنها نه خود بیدار بوده بلکه،عمری کوشیده خلق الله را بیدار کرده کوبیده مشت محکمی بر هستیِ ظلم صهیونیان بی شرف را خوار کرده شد موشکش دارای قطر و گنده آن را محکم فرو در...چشم استکبار کرده ایران چنین بوده ست اما کشوری نیز فکر دلار و درهم و دینار کرده در عرصه ی بین الملل در موضع ترس وحشت زده از بیمِ خود اظهار کرده شاید مسلمان بوده در ظاهر ولیکن از ترس آن را در عمل انکار کرده این که نیامد اسم او در داخلِ شعر این سان☝️ سفارش بر همه احرار کرده حتی نگفته جمله را یک دفعه،آن را هفتاد دفعه پشت هم تکرار کرده ایشان وصیت کرده و مدیون بماند هرکس که جای دیگری ادرار کرده
من‌ هم میخوام لعنت به تو که،کار تو ظلم است مُدام از بهر ستمگری نداری آرام تو عاملِ شری ،پسرم گریه کنان از صبح میگه: من هم از اینا می خوام
دختر غزه...🥺 دختر غمگین غزه آه از دنیایِ تو کو شر و شور و صدای بازی و غوغایِ تو؟ مادرِ جمع عروسک‌ها، عروسک‌هات کو؟! کو رفیقانِ عزیزِ خاله بازی‌هایِ تو آه می‌دانم که مثل خانه‌ی زیبای‌تان بمب و موشک خورده بر تصویر هر رویای تو آه می‌دانم که از پیمودنِ ویرانه‌ها خارهای خستگی خو کرده با پاهایِ تو آه می‌دانم که بعد از زوزه‌ی هر موشکی می‌خورد سنگی دگر بر شیشه‌ی فردایِ تو سر بر آغوش زمین سرد داری، روز و شب نیست در آغوش گرمِ مهربانی جایِ تو آه ای دردانه‌ی بابا که پژمردی ز درد خوب شد!!! این‌سان نمی‌بیند تو را بابایِ تو ..... روز دختر در خیالت باز بابا آمده می‌رود هر لحظه قربان قد و بالایِ تو 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛
رفح... کر است گوش جهان از چه بر صدای رفح؟ نمی زند نیِ غم از چه با نوایِ رفح؟ چه آمده به سر مردم جهان؟! نزده ست شرر به جانِ کسی هُرمِ ناله های رفح نگیر خرده به شعرم،به لکنت افتاده ست زبان شعر من از شرحِ ماجرایِ رفح ز خون پاکِ شهیدانِ ارباً اربایش چقدر روضه شکفته به کربلای رفح سیاه کرده به تن آسمان از این اندوه به عرش نصب شده پرچم عزایِ رفح چگونه است دلِ سُربیِ حقوق بشر خمی به چهره نیاورده از برای رفح؟ کجاست مکتب انسانیت؟ که این ایام نبوده است در این درد ، آشنایِ رفح بنایِ ظلم نماند چنین ،یقین دارم خدا کند نظری بر خدا خدایِ رفح
شرابِ روحانی ساقیا بده جامی جز شراب روحانی کان شراب روحانی آورد پشیمانی بد مرامِ بی فرهنگ،کرد خُلق ما را تَنگ کرد چون به درد ما خنده های پنهانی ریش رنگی او را چون به یاد خویش آرم می نهم پریشانی بر سر پریشانی بس رشیدها گفتند از شروع غوغایش وه چه شعرها گفتند پر خروش و طوفانی او فقط نه یک شخص است مکتبی ست که دارد ابتدای طوفانی،انتهای بحرانی دار و دسته ای هستند ،سخت تشنه ی قدرت هست توی دلهاشان عشقِ عالمِ فانی اعتقادشان این است پیش کدخدا باید سر بیاوری پایین ،پایِ! خود بجنبانی! گر تو را نصیبی از لطفِ کدخدایان نیست مثل نقطه چینِ شَل، تویِ گل فرو مانی گرچه ظاهرا آنها در مسیر اصلاحند یک نشانه از اصلاح در وجود آنان نی،... با درایت آنان در وطن شود تصویب یک توافق حساس در دقیقه نه،آنی وعده ها دهند آنان ،زان زمان که می بارد رویِ مردم ایران، مثل ابر بارانی بچه هایشان هستند جمله داخلِ!خارج می خورند با جوجه چیزِ بد که نه،..رانی! با برادر و خواهر پست ها شود تقسیم سفره ایست گسترده،مثلِ وقتِ مهمانی می خورند از سفره خانوادگی ،باهم نان و آبِ تنها نه،مرغ،مرغِ بریانی گوش کن عزیزِ من،از قماش آنان است آنکه اولش لاری ست، یا که آخرش جانی وقت انتخاب ای دوست کن گریز از غفلت در نتیجه ی غفلت تا ابد خجل مانی
بودیم مشغولِ مصیبت‌نامه خوانی در ظلمت شاهی و اربابی و خانی در پچ‌ پچ از بیمِ شُنودِ شاه بودیم حتی زمان گفتنِ حرفی نهانی زیر زبان زورگوی قلدران بود سهم تمام مردم ما بی‌زبانی شاهی که در راه ستم بر مردم خویش می‌کرد با عُمال اهریمن تبانی ایران ما در زیر یوغِ دشمنان بود از قدرت و عزم و صلابت، بی‌نشانی تا اینکه طرحِ عزت ما را رقَم زد مردی که آمد با ندایی آسمانی او که تمام هستی‌اش وقفِ خدا بود دل کنده بود از لذت دنیای فانی بر هستی فرعونیان رنگ عدم زد موسای بی‌پروا به دریایِ معانی ما طعم شیرین عدالت را چشیدیم از عطر لبخند امام مهربانی از برکت و لطف وجودِ خیرخواهش شد سهم محرومین ایران، شادمانی شکرِ خدا از برکت نامِ خمینی(ره) جمهوری اسلامی ما شد جهانی این انقلابی که به لطف حضرت حق راهی‌ست سویِ قله‌هایِ آرمانی همچون رجایی‌ها، رئیسی‌هایِ خادم دارد برایِ نهضت خدمترسانی با یاریِ حق تا قیامِ حضرتِ عشق پاینده است این کشورِ صاحب زمانی(عج) "اللهم عجل لولیک الفرج"
قصری برای امام ساده زیست از سوی حق روح خدا را نصر کردند او را ولیِّ مردم یک عصر کردند او رهبر مستضعفان یک جهان بود جمعی برای خویش او را حصر کردند از نام او گفتند و در راهش نماندند هرجا شد از راه خمینی کسر کردند میراث عشق ماندگارش را ندیدند زان رو حرم را اشتباهی قصر کردند
احساسِ تکلیف صبحدم با عالمی شور و نشاط چون شدم بیدار در باغِ حیات رخت می‌شُستند گویا در دلم داشتم احساس تکلیفِ زیات داشتم احساسِ این‌که بنده هم مشکلی را حل کنم در این فلات حس این‌که روی دوش بنده هست بار رفع مشکلاتِ کائنات می‌توانم وا کنم خیلی گره چون‌ که هستم بنده دارای سوات هست زورم هشتصد اسبِ بخار برق مغزم ششصد و هشتاد وات می‌توانم مشکلاتِ تلخ را در وطن شیرین کنم چون شُم کُلات با زنم گفتم که هستم عازمِ ثبت نامِ پستِ رفعِ مشکلات گفت: ما در مشکل خود مانده‌ایم ناگهان زد از فشار خشم قاط خواستم تا سر بچرخانم کمی گفت: یابو کن به حرفم التفات گر توانایی به رفع مشکلی رفع کن یک مشکلی از این بساط چون کنی از خلق رفعِ مشکلی؟ ای به حل مشکلِ خود مانده مات می‌روی آنجا و بعد از ثبتِ نام می‌شود کارت دلیلِ انبساط من مُصر بودم، حریف من نشد داد بر این بحثِ خیلی داغ، کات بود در فکرم که در این کارزار می بسازم باقیات الصالحات خواستم عازم شوم ناگاه گفت: ناشتایی خورده‌ای جانم فدات؟! ناشتایی را زدم، احساسِ من رفع شد با یک عدد چایی نبات
آدم!!!بفهم آدم!!!بفهم امنیتت،اتفاق نیست بی آن مجالِ ماندنِ در این رواق نیست آدم!!!بفهم حرف ولیِّ زمانه‌ات از روی "خوش خوشانِ" هوا و مذاق نیست "خشکیده مغز": آنکه ندارد "سوادِ کار" در جنگ گرگ غرب به دستش "چماق" نیست نهج البلاغه خواندن یک‌ریز کی دهد سودی به آن کسی که به دستش چراغ نیست؟! گفتی که من به نام "منافق" نخوانمت اما مسیرِ تو که به غیر از نفاق نیست بی‌خون عاشقانِ شهید وطنِ بدان شور بهار تازه در این باغ و راغ نیست خنجر ز پشت بر دل مجروح‌مان زدی آدم!!! چقدر حرف وفاق؟این وفاق نیست! قاسم دوباره در شب حمله شهید شد این داغ تازه کمتر از آن درد و داغ نیست قاسم شرافت است ،بزرگی‌ست،عزت است آدم!!!شهید زنده که "مویِ دماغ" نیست داری به سر هوایِ ریاست بر این وطن این سیب قرمزی‌ست که مالِ چُلاق نیست گفتی اگرچه خود ز نفهمیدنت زیاد این را بفهم خوب که آدم، اُلاغ نیست ما "طالبانِ" مکتب عشقیم ،سالهاست "اعدام" حق برای شما کار شاق نیست کرب و بلاست باز و حقیقت به مقتل است ای هموطن به هوش!زمانِ فراغ نیست شاعر: انتشار حداکثری با شما ✅ 🇮🇷 اتحادیه عماریون 🔺همدلی 🔻انقلابی گری