eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2هزار دنبال‌کننده
76.2هزار عکس
80.1هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ↯ در ظهر عـاشـ🚩ـورا چه گذشت 2⃣ ⬅️ اتمام حجت امام حسین علیه‌السلام بر اسب رسول خدا که مرتجز نام داشت سوار شد و با صدای بلند در مورد معرفی خود چنین فرمود: مردم به سخنم گوش بدهید و عجله نکنید تا آنچه را حق است به شما بگویم و راه عذر را بر شما ببندم در نسب من بنگرید من کیستم؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموی من نیست؟ آیا جعفر که با دوبال در بهشت پرواز می‌کند عموی من نیست؟ آیا فرمایش رسول خدا در مورد من و برادرم به شما نرسیده که فرمود این دو سید و آقای جوانان بهشتند؟ پس چرا آماده ریختن خون من شده‌اید؟ در این موقع شمر گفت: بخدا نمی‌فهمم چه می‌گویی حبیب در پاسخ گفت: راست گفتی زیرا خداوند قلبت را مهر کرده و سخن حق را نمی‌فهمی! در این هنگام امام حسین علیه‌السلام فرمود: وای بر شما! آیا کسی از شما را کشته‌ام که خونش را از من طلب می‌کنید؟!! یا مالی از شما برده‌ام یا کسی را مجروح کرده‌ام که در مقام تقاص و قصاص من بر آمده‌اید؟ سپس فریاد زد: ای شیث، ای حجار و ای قیس و ای یزید! مگر برای من نامه ننوشتید که میوه‌های ما به ثمر رسیده و اگر بیائی سپاه آماده در خدمت تو هست! جمعیت که جوابی برای سخنان امام نداشتند چون در اینکه او پسر پیغمبر و بی‌گناه هست شکی نداشتند فلذا سکوت کردند و فقط قیس ابن اشعث که به حیله‌گری معروف بود گفت: خوب چرا تسلیم حکم یزید نمی‌شوی که به آنچه می‌خواهی برسی و آرزویت برآورده بشود امام در جوابش فرمود: نه بخدا مانند اشخاص خوار و ذلیل دست در دست شما نمی‌گذارم و مانند برده هم فرار نمی‌کنم بلکه با شهامت و شهادت در برابر ظلم و ستم ایستادگی می‌کنم و شهادت را بر تسلیم و خفت فرار ترجیح می‌دهم به خدا سوگند بعد از این زندگی درازی نخواهید داشت و مانند میله وسط سنگ آسیا دائم در نگرانی و اضطراب به سر می‌برید حالا ابتدا با همفکران خود مشورت کنید و اگر توجیه نشدید آنگاه قصد کشتن مرا بکنید و مهلت ندهید که من بر خدای جهانیان توکل جسته‌ام و هیچ چیز خارج از قدرت او نیست بعد از سخنان امام حسین علیه‌السلام بر خلاف انتظار سپاهیان کوفه اولین فرمانده‌شان حر بن یزید ریاحی به امام حسین پیوست و حالت تزلزلی در سپاه کفر ایجاد شد که باعث ترس عمر سعد شد و ترسید که اگر بیشتر تعلل کند سپاهش متلاشی گردد به همین خاطر پرچم به دست گرفت و اولین تیر را به سمت سپاه امام حسین علیه‌السلام رها کرد و گفت: گواهی دهید نزد امیر که اولین تیر را من به سوی حسین پرتاب کردم ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: ↲اعیان الشیعه، جلد۱، صفحه۶۰۲ ↲ابصارالعین، صفحه۱۱ ↲نفس المهموم، صفحه۲۳۶ ↲ارشاد مفید، صفحه۲۳۵ ↲ ادامه دارد ... °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° 🏴