eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
108.8هزار عکس
118.6هزار ویدیو
4.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
نمایانگر باطن انسان 📷رادیولـوژی: اگـر بخواهید از چهر‌ه تان عکس بگیرید، به عکاسـی میروید؛ اما اگـر بخواهیـد از اسـتخوان و ریـۀ خـود عکـس بگیرید، بـه رادیولـوژی میروید؛  ✨چون نوری که از لباس و گوشت بگذرد و به مغز استخوان برسد تا نشان دهد  که اسـتخوان شـما شکسـته یا نشکسـته، نوری دیگر اسـت. نمی‌توان عکس این را با دوربین و نور معمولی گرفت؛ نوری میخواهد که از بدن انسان عبور  کند؛ اشـعۀ ایکس و ماورای بنفش میخواهد. 🌟نماز از این قبیل است؛ نماز برای عکسبرداری از خود انسان است، اما با اشعۀ ماورای بنفش که از مغز استخوان انسان خبر بدهد. 📚تمثیلات📚 _آیت الله حائری_
💌بسمـ رب الشـهداء...🕊 ﷽سبک‌ بالان عاشق﷽ 🥀 شهیدانه...🌷🌷🌷 🔵‌سلام برشهداء همانهایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند. 🟢سلام برشهداءهمانهایی که باپای خود رفتندو بردوش مردم برگشتند. 🟣‌سلام برشهداءهمانهایی که سالم رفتند و باچندتکه استخوان برگشتند. 🟢سلام برشهداءهمان هایی که مونسی جزء نسیم صحرا و حضرت نداشتند. 🟣سلام برشهداءهمانهایی که ازهمه چیزشان گذشتند ورفتند تا مابمانیم. سلام علیکم🤚هرروزوهرشبتون منوّر به لبخند 🌷🌷 🌿🌾اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـَدٍ وَآلِ مُحَمـّـَدٍوَعَجّــِـلْ فــَرَجَهُــمْْ 🌾 ╔═.🥀🍃.📿════╗ ╚════🥀.🍃.📿═╝
♨️ رویاء صالحه پیرمرد عراقی تعریف می کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق درسال 1991 میلادی، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شماها طرفدار امام حسین(ع) هستید  یا طرفدار صدام حسین، کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست: او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستید یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین(ع) هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد ازآن ،هرچه گفت :  کدام از شما ها طرفدار امام حسین (ع)  هستید ، کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه می شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم :در ضریح دفنش نمایند. ▫️منبع: خواندنیهای_تاریخ      تالیف : علی_سپهری_اردکانی   الهم الجعل قائدنا الخامنه ای فی درعک الحصینةالتی تجعل فیها من ترید🤲😭 ✏️ما بی خیال سیلی حضرت مادرُ سر بریده ی حسین او نمی‌شویم دشمن بداند ما ز کنار فرزند حسینی اش سید  علی، تکان نمی خوریم التماس دعا:
خبر شهادت پسر اولم را که دادند؛ سریع وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. هیچ وقت حال و هوای آن نماز از یادم نمی رود. اگر دو رکعت نماز، در سراسر عمرم قبول افتاده باشد، همان دو رکعت بوده است. مدتی بعد خبر دو فرزندم را با هم آوردند... به انبوه جمعیت نگاه کردم. هیچ محرمی برایم نمانده بود. هیچ محرمی نمانده بود. چگونه از میان این خیل جمعیت بگذرم و بر سر خاک شهیدانم بروم؟... به یاد حضرت زینب افتادم که عصر عاشورا دیگر محرمی نداشت. آه زینب مظلوم، چه کشیده ای... یکبار دیگر چشم انداختم، دایی پیرم را دیدم... نه، هیچکس به بی کسی زینب کبری نبود. از دائیم خواستم دستانش را دو سویم بگیرد و او با دو دست لرزان و داغدیده بدرقه ام کرد. لحظاتی بعد بر سر مزار بچه هایم بودم..." بین دو پسر شهیدم نشستم، خم شد، گاه صورتم را به صورت علیرضا می سائیدم و گاه سر رسولش را می بوییدم"...  کتاب مرواریدهای بی نشان، ناصرکاوه
۲۰ آذر روز شهادت سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه شهید استان فارس، گرامیباد 🌟مسافرين گرامی پرواز شماره ی ۳۹۵ به مقصد جده، هرچه سريع تر به هواپيما سوار شوند. هواپيما آمده حرکت می باشد. برای آخرين بار هم اعلام کرد، اما مگه می تونست سوار بشه؟... ساعت حرکت هواپيما با اذان ظهر مطابق شده بود. عمره مهم تر بود يا نماز اول وقت؟!... بالاخره تصميم گرفت. بی خيال بليط و تمام زحمت هایی که کشيده بود شد. رفت نمازخونه و نمازش رو خوند. بعد از نماز، به سالن فرودگاه اومد تا به شهرش برگرده. بلندگو اعلام کرد: با عرض پوزش از تأخير در پرواز شماره ۳۹۵، نقص فنی پيش آمده برطرف شده است. مسافرين هرچه سريع تر به هواپيما سوار شوند. لبخند زنان خدا رو شکر کرد و سوار هواپيما شد. چند سال بعد توی محراب عبادتش، شهيدش کردن... شهید آیت اللّه دستغیب: مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند و شما را گروه گروه نکنند و شما را طعمه خودشان قرار ندهند... 🌟"گفتم ما که رو به قبله نیستیم تازه پسر جون بدنت پاک نیست و لباست هم که نجسه... گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد... گفتم نماز عصر را هم که خوندی. گفت بله. گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند و بعد لباست را عوض می کردی آن وقت نماز می خوندی. گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش هم, با خدا... بعدها شهید دستغیب گفته بود که حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به آن رزمنده.... و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که در میدان جنگ بدون وضو و پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده است را از او بگیرم..." کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس, ناصر کاوه خاطره ای از شهید محراب, شهید سید عبدالحسین دستغیب
23.pdf
حجم: 12.73M
📚 نگاه شهیدان به انتخاب شماست ✏️ نویسنده: ناصر کاوه 📄 تعداد صفحات: ۸۰ 📣 زبان: فارسی #️⃣ 
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
!؟ ای کاش مردم و مسئولین یاد بگیرند از شهدا و عمل کنند 👈 آن وقت ایران‌گلستان میشود. شب جمعه شادی روح امام و شهدا، فاتحه مع الصلوات
1_19865781221 (1).pdf
حجم: 8.33M
📚 آذرخش گمنام ✏️ نویسنده: ناصر کاوه 📣 زبان: فارسی #️⃣ 
D1739307T18247414(Web).mp3
زمان: حجم: 6.64M
🎧 کتاب صوتی امیر مقاومت 🔰 فصل دوم ✏️ نویسنده: ناصر کاوه #️⃣