#شهیدسیدجوادمیرشاکی ❤️
درباره برادر شهیدش
#سیدمصطفی_میرشکاری ❤️
می گوید:
یکی از برادران توسط بیسیم از من پرسیدند که سیدمصطفی پیش شما آمد؟ من هم با بیسیم در جواب گفتم: نه، قسمت سمت چپ جناح گردان بوده است...
ایشان گفتند: قرار بوده بیایند بروند جلوتر...
من هم حرکت کردم و رفتم جلوتر و هر چه گشتم سیدمصطفی را پیدا نکردم، در حین برگشتن به سمت راست داخل گردان داخل مناطق دشمن مشاهده کردم که برادرم زیر آتش شدید دشمن به حالت سجده و با زبان روزه سر بر زمین نهاده و دعوت حق را لبیک گفته این گونه بود که ایشان به شهادت رسیدند، سریعاً برادرم را به دوش گرفته و به عقب بردم و او را به دیگر برادران سپرده و خودم مجداً به منطقة عملیاتی برگشتم در این عملیات ما در منطقه حاج عمران شرکت داشتیم، دشمن بر بلندترین قلههایی که صعب العبور بود، استقرار یافته بود، یعنی آنکه در خاک خود دشمن...
بعد در آن مناطق که راه عبوری وجود نداشت، دشمن توسط هلیبرد با هلیکوپترهای غولپیکر و توپدار نیروهایش را تجهیز و آنها را پشتیبانی و تدارک میکرد، راهی وجود نداشت که یک انسان، یک رزمنده بتواند به آنها صعود کند و بتواند آنها را فتح کند و این هم که برادران در این عملیات با قدرت و رشادت تمام بر دشمن زبون یورش بردند، از الطاف خفیة الهی بود که با وجود مهتاب در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان بر دشمن زبون تاختند و بلندترین ارتفاعات و حساسترین مناطق استراتژیک و قلههای صعبالعبور از دشمن زبون میگرفتند و بر آنها استقرار یافته بودند