eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
64.5هزار عکس
66.9هزار ویدیو
2.7هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
#همسرشهید: یک شب #خواب دیدم، حضرت آقا💫 به خانه مان آمدند. من و طاها در منزل بودیم 😊و آقا مصطفی سر کار بودند. حضرت آقا بسیار #خوشحال و خندان بودند و یک #هدیه 🎁به طاها و چهار هدیه به من دادند و فرمودند شما از طرف من این هدایا را به #همسرتان بدهید و با همان لبخند از خانه ما رفتند. همان شب با آقا مصطفی از عراق تماس📞 گرفتند که به چند نفر نیرو جهت #آموزش به سربازان نیاز داریم و شما نیز جزو یکی از این نیروها هستید. ایشان در #تخریب، ساخت نارنجک دستی و استفاده بهینه از #ادواتِ عمل نکرده جنگی بسیار #ماهر و دوره دیده و کتاب های بسیاری مطالعه کرده بود. #شهید_مصطفی_عارفی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹
با شخصی درباره صحبت کرده بود.آن شخص به او گفت که تا آن لحظه هیچ حق الناسی نکرده❌ مصطفی به او گفت: مطمئنی که تا حالا حق الناس نکردی⁉️ او اطمینان خاطر داشت... دوباره از او پرسید: حق الناس فقط این است که مردم را نخوری و مردم رو نکنی و... آن شخص همچنان داشت که هیچ حق الناسی بر گردنش نیست. مصطفی ادامه داد: 💥اما یک حق الناس به گردن توست. نه تنها تو بلکه به هم هست!! آن شخص تعجب کرد😦 و پرسید که چه حق الناسی است که به او و خودش مرتبط است؟! مصطفی در جوابش گفت: حق الناس یعنی بخاطر من و تو، یک نفر دیگر نتواند را ببیند!😔 حق الناس یعنی با هر گناه من و تو چندین روز امام زمان به تعویق می افتد و ما حق کسانی که گناه نمیکنند🚫 تا امامشان زودتر ظهور کند را میگذاریم. اینا حرفای یه جوان ۱۹ - ۲۰ ساله است... شما کجا... ما کجا...😔 🌷 🍃🌹🍃🌹
🌹همــســر شــهیــد نــعـمــایــے: به همراه آقا مهدی رفته بودیم دریا، ریحانه با #باباش داخل آب میرفت ولی مهرانه چون کوچک تر بود، میترسید.... داخل مجتمع لب اسکله روی صندلی نشسته بودیم و من شروع کردم به #عکس گرفتن از آقا مهدی و بچه ها ... که آقا مهدی گفت: بگیر که فکر کنم این عکس #شهادتم بشه. بهش گفتم: آخه چرا این حرف میزنی گفت: آخه شهید بیضایی و شهید باغبانی با بچه هاشون #همینجا لب همین دریا عکس دارند. توی نماز خونه هم عکسشون زدن، شما هم از من و بچه ها عکس بگیر بدین بعد شهادتم عکس رو اینجا بزنن. دیگه من رفتم تو خودم، آخه خیلی #خوش بودیم، میگفتیم و میخندیدیم که آقا مهدی این حرف رو گفت.... یهو دیدم آقا مهدی شروع کرد به بلند خندیدن و گفت: بابا ما کجا و شهادت کجا ؟! حالا شما عکست رو بگیر... منم اون روز کلی عکس گرفتم. #شهادت_هنر_مردان_خداست #شهید_مهدی_نعمایی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹
✍شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون #داعش بود و #آزادسازی هنوز انجام نشده بود ❤️✨حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم #بابک بود، من خوابم برد بیدارشدم دیدم #نماز_صبحه ❤️✨به بابک گفتم چرا منو #بیدار نکردی پست بدم؟ گفت #لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود ❤️✨گفت من خودم داشتم با #خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود، ❤️✨بنده خدا بابک نوری از #خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای #سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو #شرمنده خودش کرد... #شهید_بابک_نوری_هریس🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹
گویند که: «هر چیز به‌هنگام بوَد خوش» ای عشق! چه چیزی که خوشی در همه‌هنگام؟! 🌷#شهید_علیرضا_نوری #شهید_مدافع_حرم🕊
پدرم عشق و علاقه زیادی به خانواده داشت ، من و برادر کوچیکم هادی را بسیار دوست داشت.☺️❤️ بعد از خداوند متعال تنها پشتیبان و یاور ما بود، هروقت اخبار تلوزیون را گوش میداد و آ ن صحنه های هولناک و تاسف بار را در سوریه در کنار حرم حضرت زینب کبری(س) مشاهده میکرد بسیار افسرده و ناراحت میشد😔😔. وقتی میدید گروهی به نام دین اسلام به مردم بی دفاع و مظلوم حمله میکنند⚔ و به زنان و کودکان و حتی پیرزنان و پیرمردان هم رحم نمیکنند😔 میگفت: اینها برادران و خواهران دینی ما هستند ، نباید کاهلی کنیم☝️ ، نباید اجازه دهیم که اینگونه مسلمانان و هم کیش ما را با ذلت و خواری بکشند☝️.باید تا توان داریم با این کافران تکفیری بجنگیم .⚔ سرانجام تصمیم خود را گرفت و ما را به امان خدا سپرد خود راهی جبهه جنگ شد تا در راه دفاع از شرف و ناموس و عزت اسلام و مسلمانان به درجه رفیع شهادت نائل شد.🕊🍃 #شهید_مدافع_حرم صفدر حیدری🌹 #سالروزشهـادت🕊 ا
یادے ڪنیم از عاشقان حضرت زهرا(س)💔 شیرین بود برایشان تحمل درد پهلو و... درد بــازو... وقتي كه آرام زمزمہ مي كردند : 👈ذڪـر ِ #یازهــــــرا_س را شهیدےڪہ باپهلو وصورت زخمے،پرڪشید😔 #شهید_مدافع_حرم محمد سخندان🌹 #یادش_باصلوات
ایـن زندگـے قشنـگـ من ماڸ شما ایام سپیــد رنگـ من ماڸ شما باباے همیشہ خوبـــ من را بدهید😔 این سهمیہ هاے جنگــ من مال شما 📸تصویری از #فاطمه_زهرا و #زهرا نازدانه های #شهید_مدافع_حرم🍃 #سعید_انصاری 🌹 ولادت:۱۳۴۹/۱۰/۴ شهادت:۱۳۹۴/۱۰/۲۳
🌹یک بار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات میمانی؟ ♦️گفتم: از همان ابتدای زمانی که حقوقم را میگیرم؛ منتظرم که موعد بعدی پرداخت حقوق کی میرسه! ♦️آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا می کشند، کمی از آن را برای (عج) می کشیدند ایشان تا حالا ظهور کرده بودند، امام منتظر ندارد
🌹شهید مصطفی صدر زاده🌹 💠خاطره ی مادر شهید💠 🍂" توسن پانزده سالگی بود برای کمک به مسجد جمعه شبها میرفت بهشت زهرا، توسن نوجوانی وغرور ! وقتی بهش میگفتم مامان اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره برا خدا گدایی کردن ... مصطفي ازهمان نوجوانی درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید و اجرش رو دید ... امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله." بهشت را به بها میدند ، نه به بهانه ... شهادت را اما... قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه خدا خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای؟🍂
🍂🌼🍂🌺🍂🌼🌺🍂 🍒او و‌ صبر رفت 🌱و‌ تحمل تمام شد😞 🍒از هم گسست 💔 🌱سلسله‌ی ما ... 🍒گفت از یاد می‌کنم 🌱اما وفا نکرد✘ 🍒یادش به خیر 🌱 ما ...! 🌹🍃🌹🍃
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃از کار کردن ابایی نداشت و با برادر دامادمان به مدارس می‌رفت و در و دیوار مدارس را رنگ می‌کردند و نقاشی می‌کشید و از این راه درآمد خوبی هم داشت اما حتی یک هزاری از درآمد این سال‌های علی را ندیدیم. 🍂لباس تنش راهم خودم برایش می‌خریدم. بعد از شهادتش از طریق کمیته امداد فهمیدیم که او دو خانواده و سه یتیم را تحت پوشش مالی خود داشت و تمام درآمدهایش را خرج آنها می‌کرد. 🍃🌹🍃🌹
گمنامی را دوست داشت در وصیت نامه اش به این نکته صریح اشاره کرده بود که: "مرا غریبانه تحویل بگیرید غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه(س) قطعه 31 به خاک بسپارید.... برای ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود؛ وصیت کرده بود که چیزی روی قبرش ننویسیم.... فقط بنویسیم: پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق‌تعالی...
‌ 🔹اعتقادش این بود که یک کار را وقتی شروع کرد تا انتهایش برود. اهل امر به معروف بود نه فقط با زبان‌. ‌. 🔸️با یکی از دختر های کم سن و سال فامیل درباره اهمیت  صحبت کرد. نگاه او را با دلیل و  به این واجب شرعی تغییر داد. . 🔹دلش به همین قدر کار خوش نماند. به بهانه‌ایی  خرید و به او هدیه داد تا هم محبتش را نشان بدهد و هم راه محجبه شدن را جلوی پایش باز کند. ‌.  🌷  . 🍃🌹🍃🌹 معلم شهیدم
﴾﷽﴿ . مدیر ساختمون روح‌الله اینا کمی مقرراتی و سختگیر بود. شب عروسی‌شون آسانسور ساختمون رو خاموش کرده بود. گاهی هم سر گلدون‌هاشون که بیرون چیده بودند ایراد می‌گرفت. بعد از شهادت روح‌الله، از کنار ساختمونشون رد می‌شدم که ایشون رو دیدم. صدام کرد و گفت؟ شما با آقایی که اینجا زندگی می‌کرد و شهید شد نسبتی داری؟ از اینکه بعد از ۴ سال یادش بود تعجب کردم. گفتم بله برادر خانومشم. این رو که گفتم زد زیر گریه. گفت: وقتی شنیدم روح‌الله شهید شده خیلی ناراحت شدم. بهش سخت گرفتم. اما از بعد شهادتش با خودم عهد کردم دیگه به کسی سختگیری نکنم. الانم دو تا از گلدوناشون اینجا مونده که به یاد شهید ازشون نگه داری می‌کنم... امان از جاذبه ی خونِ پاکِ شهید... به نقل از: برادر خانم شهید . س
✍به وقت شهادت ❣✨بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشین‌ها. ❣✨همان‌طور که پیاده می‌آمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.» ❣✨حاج آقا گفت: «خانم چه می‌گویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.» ❣✨همان‌طور که سه تایی می‌خندیدیم، یک ماشین که داشت می‌رفت برای تعویض خادم‌ها نگه داشت جلوی پای‌مان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه می‌کردیم. ❣✨حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ما‌ها دقت نمی‌کنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.» راوی: پدر شهید 🌷
🌙 🌹 شهید «سعید مجیدی» که سالیان دور از بسیجیان اراکی بودند و در محله خیابان عاشورای اراک بسیار خوشنام هستند از قاریان و حافظان برجسته قرآن کریم محسوب می شدند و در حیات با برکت خود همواره در دفاع از ارزش های انقلاب و ترویج فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) پیشتاز بوده اند. 🌹 اخلاق قرآنی مهمترین ویژگی برجسته شهید «سعید مجیدی» بود که بیشتر با عمل اخلاق اسلامی را نشان می داد و توانست با همین ویژگی برجسته افراد بسیاری را جذب ارزش های اسلامی و انقلابی کند. 🍁 ... 🥀 🥀 🕊✨ ✨ ✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃سلام آقا هادی سردار اهل دل و اهل هنر 🍁راه و رسم شهید آوینی انگار سرلوحه کارت بود چرا که با مستنداتت و از راه لنز دوربین کردی و جنایات دشمنان خدا و اهل بیت رو به تصویر کشیدی و برای مردم تفسیر کردی و حقایق ذات پلید دشمنان خدا رو به مردم نشون دادی 🍁با مستنداتت مردم دیدن تو سوریه چه خبر هست و جوونای مخلص وطن چه خالصانه و شجاعانه و زیبا شدند تا دشمن زبون را نابود کنند. 🍁و تو 💔 همچون آقاسیدمرتضی تو راهت با خون خودت خضاب شدی و..💔 🕊 🦋 پروانه شدی و عاشقانه در آتش عشق بانوی دمشق سوختی و خواستنی شدی آقا هادی عزیز! عنایتی و نگاهی، شاید ما رو هم خریدن💔😔 🥀 🥀 🕊 ✨ 🌙
نماز در مسجد الرسول(ص) محل تبعید رهبر انقلاب در ایرانشهر ● سید محسن اکثر وقت‌ها نمازش را در مسجد الرسول(ص) می‌خواند این مسجد فاصله زیادی با منزل شهید سجادی داشت. اما او می‌گفت: «اینجا مکانی‌ست که در زمان تبعیدش نماز خوانده و پیش‌نماز بوده، در اینجا مولایم سید علی سال‌ها راز و نیاز کرده به شما هم پیشنهاد می کنم بیشتر به این‌جا بیایی» بسیج حق همه دانشجوهای شیعه و سنی است ● تصمیمات سید باعث می‌شد تا به اهداف‌مان برسیم او می‌گفت: «باید تلاش کنیم در گردان ما جمعیت اهل سنت زیاد بشود چرا که بسیج حق همه است». اتفاقا همین طور هم شد و بعد از مدتی جمعیت زیادی از اهل سنت وارد گردان ما شدند و این وحدت لذت بخش شده بود در ادامه با توجه به فعالیت گروهک‌های تروریستی ایست بازرسی‌های گردان زیاد شده بود. در یکی از ایست و بازرسی‌ها شهید سجادی بسته کوچکی که از شب قبل آمده کرده بود در بین مردم پخش می کرد. درون این بسته‌ها چند تا شکلات و یک برگه کوچک که روی آن جملات فرهنگی یادداشت کرده بود را با خوش اخلاقی به هر ماشینی که رد می‌شد می‌داد اینجا هم سید محسن کار فرهنگی‌ را رها نمی‌کرد. 🌹
* 🌷تصاویر شهدای حادثه تروریستی امروز در دمشق 🔻مرگ بر اسراییل اَللّٰھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم. تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری می‌کردیم؛ اما محسن واقعاً صبور بود و عاشقانه به‌سوی شهادت رفت. نقل: (خواهر شهید) سالروز شهادت❤️ 🕊🌹