#خیانت_در_امانت
نقل است کهمردی گندم بار الاغ خود کرد و بـه در خانه ی بهلول کـه رسید، پای الاغ لنگید و #الاغ زمین خورد و بار بـر زمین مانـد. مـرد درب خـانه ی بهلـول را زد و از او خواست کـه الاغ خود را به امانـت به او واگذارد تا بار بر زمین نماند
بهلول با خود عهـد کرده بـود کـه الاغ خود را به کسی به امانت ندهد. چون پیشتر خیانت دیده بود در امانت، یا بر فرض که از الاغش بار زیاد کشیده بودند
لذا گفت الاغ نـدارم و در همان لحظه صـدای #عرعر الاغـش از طویله آمد. مرد گفـت صـدای عرعر الاغت را مگر نمی شنوی که چنین دروغ می گویی!
بهلول گفت رفیق ما پنجاه سال است که همدیگر را میشناسیم. تو به حرف مـن گـوش نمی دهی. به صدای عرعر الاغـم گوش میدهی. بـا خیانت کردن در امانت مردم رو بی اعتماد نکنیم
امیـرالمؤمنین علیه السـلام فرمـودند: به راستی تا چه اندازه #قباحت دارد کسی کـه تـو را امین دانسته و امانت به تو سپرده نسبت بهاو خیانت کنی! منبع: تحف العقول ، صفحه ٧٩