eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.1هزار دنبال‌کننده
79.4هزار عکس
84.2هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸 🕌پیامبر من🕌 🔹قدم به قدم با رسول مکرم در 💫✨نماز به وقت، بهترین کارها نزد خداست.۱✨💫 💠قدم دوم: نمازش ... 🔸آن قدر نماز می خواند که پاهایش تاول کرده بود؛ حتی خدا هم نمی‌خواست اذیت شود. برای همین گفت: «قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به زحمت بیفتی».۲ 🔸وقت نماز، گریه اش می گرفت و بی‌حال می‌شد. به او گفتند: "تو تضمین شده ای!" گفت: «آیا شکرش را نگزارم؟۳» 🔸سجده اش ترک نمی‌شد. هر وقت از خواب بیدار می شد یادش بود.۴ وقتی بلند می‌شد، جای سجده‌اش تَر بود.۵ 🔸همیشه هم سر قرارش بود. وقتی نمازش می‌رسید، ناشناس ناشناس می‌شد. دیگر آدمِ چند لحظه پیش نبود. هیچ کاری او را از ملاقات با خدا غافل نمی‌کرد..۶ -------------- 📝پانوشت: ۱. «أحبّ الأعمال الی الله الصلاة لوقتها»؛ وسائل الشیعه، ج 4، ص 112. ۲ . طه: 2. ۳ . اصول کافی، ج 2، ص 95. ۴ . سنن النبی، ص 142. ۵ . احتجاج طبرسی؛ ص 203. ۶ . سنن النبی، ص 324. 🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 🕌 پیامبر من 🕌 🔹قدم به قدم با رسول مکرم در ✨گشاده رویی کینه را می‌برد.۱✨ 💠قدم بيست و سوم: عیادت بیمارش... 🔸عیادت بیمار را خیلی مهم می‌دانست؛ مخصوصاً اگر همسایه هم بود. 🔸اذیت و آزارش می‌دادند، او هم عادت کرده بود. وقتی دید از خاک و خاکستر همیشگی خبری نیست و کوچه تر و تمیز است و راه باز، بعد از نمازش پرسید: «دوستی داشتیم که از کنار خانه‌اش عبور می‌کردیم. چند روزی است که خبرش نداریم کجاست؟» گفتند: "مریض شده" با چند نفر برای عیادت رفت. بیمار به پسرش گفت: "زود باش رویم را بپوشان!" وقتی آقا آمد، گفت: "ای پیامبر! اول مسلمانی‌ام بعد دیدار رویت." یهودی بود؛ اما همان جا مسلمان شد.۲ -------------- 📝پانوشت: ۱. «حسن البشر یذهب بالسّخیمة»، الکافی، ج 2، ص 103. ۲. عرفان اسلامی، ج 2، ص 299؛ 🌸🌸🌸