6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-فریادبزنمکدوستتدارم-💖🤍
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
شرابِ روحانی
ساقیا بده جامی جز شراب روحانی
کان شراب روحانی آورد پشیمانی
بد مرامِ بی فرهنگ،کرد خُلق ما را تَنگ
کرد چون به درد ما خنده های پنهانی
ریش رنگی او را چون به یاد خویش آرم
می نهم پریشانی بر سر پریشانی
بس رشیدها گفتند از شروع غوغایش
وه چه شعرها گفتند پر خروش و طوفانی
او فقط نه یک شخص است مکتبی ست که دارد
ابتدای طوفانی،انتهای بحرانی
دار و دسته ای هستند ،سخت تشنه ی قدرت
هست توی دلهاشان عشقِ عالمِ فانی
اعتقادشان این است پیش کدخدا باید
سر بیاوری پایین ،پایِ! خود بجنبانی!
گر تو را نصیبی از لطفِ کدخدایان نیست
مثل نقطه چینِ شَل، تویِ گل فرو مانی
گرچه ظاهرا آنها در مسیر اصلاحند
یک نشانه از اصلاح در وجود آنان نی،...
با درایت آنان در وطن شود تصویب
یک توافق حساس در دقیقه نه،آنی
وعده ها دهند آنان ،زان زمان که می بارد
رویِ مردم ایران، مثل ابر بارانی
بچه هایشان هستند جمله داخلِ!خارج
می خورند با جوجه چیزِ بد که نه،..رانی!
با برادر و خواهر پست ها شود تقسیم
سفره ایست گسترده،مثلِ وقتِ مهمانی
می خورند از سفره خانوادگی ،باهم
نان و آبِ تنها نه،مرغ،مرغِ بریانی
گوش کن عزیزِ من،از قماش آنان است
آنکه اولش لاری ست، یا که آخرش جانی
وقت انتخاب ای دوست کن گریز از غفلت
در نتیجه ی غفلت تا ابد خجل مانی
#انتخابات
#بیداری
#احمد_رفیعی_وردنجانی
💢 در #هجو_زر_امیرابراهیمی، بازیگر فیلم عنکبوت مقدس و هرزۀ بزکشده به دست دشمنان اسلام و قرآن
و نیز عرض ارادت به ساحت حضرت علیبنموسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء
👾هرزۀ فرومایه
ای زنک گفتهای که زَر شدهای
فکر کردی که مفتخر شدهای
مفتمفتی ولی تو خر شدهای
باز هتّاک و پردهدر شدهای
هرزه بودی و هرزهتر شدهای
ننگ این مرز پرگُهر شدهای
لعنت بیحدوعدد بر تو
خواری و عار تا ابد بر تو
تو بهظاهر شدی ستارۀ کَن
با فروش تن و تبار و وطن
پای تا سر، تو را گرفته لجن
به بهای چه میفروشی تن؟
دادهای روح خود به اهریمن
بر تو نفرین مرد و لعنت زن
تو به شیطان فروختی خود را
شدی عفریته، سوختی خود را
جز بدی هیچ نیست زینت تو
راه ابلیس شد طریقت تو
فسق و بیعفتی شریعت تو
مرگ بر اینهمه رذیلت تو
گشت "بَل هُم اَضَلّ" حقیقت تو
شده از کَن، لجن غنیمت تو
شدی از مستی هوس، کر و کور
بر سرت خاک عالم ای مزدور!
ای فرومایۀ پلید دَبَنگ
بندۀ شهوتی و بند فرنگ
هنرت نیست جز جفا و جفنگ
پر شد آیینۀ دلت از زنگ
خوردی از جام جهل غرب، شرنگ
کردهای باز پاره پالاهنگ
جفتک انداختی چو مادهخران
تا شوی رام جشن بیهنران
هنر هفتم تو شد گندم
کردی اصل و نژاد خود را گم
پشت کردی به قبلۀ هفتم
تا شوی برگزیده در کَن و رُم
شدهای چارپای بی دم و سُم
در جهنم شود تنت هیزم
فکر کردی شدی هنرپیشه
زدی اما به ریشهات تیشه
گر که عریان شدن هنر باشد
هر سگ و خوک از تو سر باشد
هنرت هتک دین اگر باشد
سود هم جملگی ضرر باشد
گرچه گوشِ دل تو کر باشد
حرفم این بیتِ مختصر باشد
توبه کن توبه، از عذاب بترس!
ای تبهکار، از عقاب بترس!
شبپره نور را چه میفهمد؟
بتپرست از خدا چه میفهمد؟
نانجیب از حیا چه میفهمد؟
زن هرزه وفا چه میفهمد؟
نجسی از طلا چه میفهمد؟
گبر و مرتد، رضا چه میفهمد؟
با رضا آشنا اگر بودی
کی چنین هیزم سَقَر بودی
عشق ما جان ما امام رضاست
نور چشمان ما امام رضاست
سروسامان ما امام رضاست
میر و سلطان ما امام رضاست
قلب ایران ما امام رضاست
شرط ایمان ما امام رضاست
با تبار علی درافتادی
دشمنی کردی و برافتادی
ای رضا، جان ما فدای تو باد
میبرد درد و غصه را از یاد
سُکر سرشار صحن گوهرشاد
دست در دست پنجرهفولاد
میکنیم از تو باز استمداد
کن نگاهی به ما به حق جواد
ما همه ریزهخوار خوان توییم
خادم کوی و آستان توییم
ماه و خورشید و آسمان با توست
هم زمین با تو، هم زمان با توست
رأفت و لطف حق عیان با توست
شوکت و مجد در جهان با توست
در صف حشر که امان با توست
شکر حق، ما حسابمان با توست
"ما گدایان خیل سلطانیم"
عاشق و خادم رضاجانیم
✍️ #محمدتقی_عارفیان، خردادماه ۱۴۰۱
#یا_امام_رضا
#علیبنموسی_الرضا
#همه_خادم_امام_رضاییم
#لعنت_خدا_بر_دشمنان_اهلبیت
چرا ادبیات نمی دانیم؟
کشورهای دنیا را با نامی برجسته می شناسند. روسیه را با رمان نویسی، آلمان را با فلسفه، انگلستان را با نمایشنامه و ایران با ادبیات و شعر زبانزد شده است.
ادبیات کلاسیک ایران از هر سمت که نگاهش می کنی آن قدر پر بار هست که هیچ گونه نمی توان ایران را خالی از شعر و ادبیات تصور کرد.
این روزها اما حال و روز ادبیات خوش نیست
به قول اصغر فرهادی که گفته بود :"توی فرانسه از من پرسیدند :آن پسرک توی فیلم سر چهارراه مواد می فروخت؟"
گفتم:" فال حافظ" و حیرت کردند که در ایران و سرچهاراه هایش شعر شاعرانش را می فروشند؟!
روز حافظ ، کلیپ مستندی دست به دست شد که از جوانان دانشجو می پرسیدند شعری از حافظ بلدی و به زور دست و پا شکسته مصرعی جور می شد.
کشوری که بنیان فکریش بر شعر و نظم ادبی استوار شده به جایی رسیده است که نسل دانشجوی هنر، شاعر ملی اش را نمی شناسد دلیل کجاست؟
درس ادبیات را به مثابه ی علوم باید پاس کرد و چند لغت را طوطی وار حفظ نمود که کارنامه پر طمطراق جلوه دهدکه دانش آموز این ها را یاد گرفته است. وقتی به جای درست خوانی به دانش آموز می گوییم معنی اش را بنویس و حفظ کن، می شود کتاب فارسی که وقتی بازش می کنی زیر تمام جملات و اشعار معنی با مداد نوشته شده است
مگر حافظ و سعدی و فردوسی و...به زبانی غیر از فارسی شعر سروده اند که نیاز به ترجمه دارد؟ و اجازه نمی دهیم ذهن بر اثر تمرین و ممارست خودش معانی و صور خیالش را کشف و ضبط کند.
ادبیات روح زنده ی هر جامعه است که با هارمونی کلامی و ایماژ ذهنی رفتار را به سمت تبادل فکر و تعادل روح پیش می برد.
این که خاقانی شناسی درسی باشد برای ارشد ادبیات، ناشی از سختی زبان خاقانی نیست. از تنبلی ذهنی نسلی است که نمی داند چطور باید کلمات را استفاده کند و معانی هم پایه را بیرون بکشد.
با چنین نگاهی هرگز بیدل را نمی فهمیم اما کمی آن طرف تر برای فارسی زبانان هندوستان،حکم حافظ را برای ما دارد!
بحث بر سر چگونگی شعر کلاسیک و ادبیات معاصر نیست بحث بر سر اینست که تصویر جهان از ما به واسطه ادبیات در حال کمرنگ شدن است.
شعرای نسل نو ما در حال کپی کردن از روی دست هم هستند و دانشجوهای ما شعر بلد نیستند حتی از رو بخوانند و بعد می گوییم چرا بلد نیستیم حرف هم را بفهمیم؟!
حرفِ هم را فهمیدن، لازمه اش اینست که هر دو طرف معانی مشترکی از کلمات داشته باشند ودر جا و مکان و موقعیت خاص خود به کار ببرند.
جامعه ای که ادبیات نداشته باشند با دست هایشان حرف خواهند زد و دست بلد نیست با ذهن هماهنگ شود و خشونت حتمی است.
شعار سال بهداشت جهانی را باید جدی بگیریم و لازمه حرف زدن، تسلط به نحو جمله است و بار معنایی که هر کلمه می دهند و کشف ایهام و کنایه و آرایه های ادبی ...ما معمولا نیم ساعت از دعوا که می گذرد انتهای بی حالی در جر و بحث می گوییم که( منظور من این نبود شما بد برداشت کردید)
ادبیات را باید از دروس نمره دهی جدا کرد و به کارکرد پژوهشی نمره داد تا اینکه بخواهیم معنی کلمه به کلمه ی شعری را بگویند که فارسی سلیس نوشته شده است.
ادبیات روح سیال هرجامعه ای است و هرچه غنی تر باشد روح سبک تر می تواند در جریان زیبایی سیر کند و کمتر دچار افسردگی و خستگی خواهد شد و اگر نگران خمودگی جامعه هستیم لازمه اش دانستن ادبیات کشور است.
#روحالله_صالحی