با خروج آمریکا از افغانستان تریاک ده درصد گران شد!!!!
پیدا کنید پرتغال فروش را...!!!
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌏فیلم دستگیری یکی از جلادهای داعش
اسامه علی فاخر لعنت الله علیه جلاد داعش که هزاران دانشجوی عراقی در واقعه اسپایکر را تیر خلاصی میزد و در رودخانه می انداخت در فروشگاهی در عراق دستگیر شد.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
17.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬆️اشک سردار سپاه در بازدید از مردم مظلوم و محروم شرق کشور
سردار پاکپور به همراه سردار مارونی در حال پیگیری مشکلات مردم محروم
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
آیت الله نوری همدانی: مردم شما را شخصیتی متواضع و طرفدار عدالت میدانند.
🔴 آیت الله مکارم شیرازی: همت، شجاعت، تدبیر و آمادگی شما می تواند نابسامانی ها را اصلاح کند
♦️مراجع عظام تقلید در گفتگو با رئیس جمهور منتخب، سیدابراهیم رئیسی:آیت الله نوری همدانی: مردم شما را شخصیت متواضع و طرفدار عدالت می دانند و باید از فرصت ایجاد شده با اولویت بندی در مسیر رفع مشکلات مردم به ویژه گرانی و بیکاری گام برداشت.
♦️آیت الله سبحانی: امروز باید از همه ظرفیت های موجود برای اصلاح و بهبود وضعیت اقتصادی مردم و تولیدکنندگان استفاده کرد.
♦️آیتالله مکارم شیرازی: همت، شجاعت، تدبیر و آمادگی شما می تواند نابسامانی ها را اصلاح کند. در سیاست خارجی باید بر مبنای واقعیت و با قاطعیت عمل کرد نه خوش باوری. یقین دارم شما مرد این کار هستید.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴👆وضعیت عجیب متروی نیویورک بعداز بارندگیها و جاری شدن سیلاب در این شهر
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۱۲
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
بچه ها در نقاط مختلف جاده در سنگرها جاگیر شده بودند. گلولهای به دست عبدالرضا دیرباز اصابت کرده بود؛ دیگر دستش قدرت حمل تیربار گرینفاش را نداشت. اسلحه کلاش ام را با تیربارش عوض کردم.
هدایت الله مدام به این طرف و آن طرف میدوید و حواسش به جاده، عراقی های داخل نیزار و بچه ها بود. با شهادت هر یک از بچه ها سعی می کرد، به بقیه روحیه بدهد. خود هدایت الله از کتف ترکش خورده بود و پیراهنش خونی بود. تعدادمان که کمتر شد، وضعیت بحرانی تر شد. هیچ کس نمی توانست از پشت به کمک مان بیاید.
عراقی ها برای بار دوم چراغچی را گرفتند. این بار با تمام قدرت حمله کردند. تعداد ما در برابر دشمن خیلی کم بود. مثل این که یک گردان بخواهد مقابل یک لشکر بجنگد. هدایت الله به بچه هایی که با چنگ و دندان جلوی رخنه عراقی ها را گرفته بودند، گفت: منتظر دستور کسی نمونید. هرکس خودش فرماندهی خودشه، هر جوری میدونید بهتره بجنگید. مهم اینه این جاده حفظ بشه! .
سیدمحمدعلی غلامی که طلبه بود، هم آر پی جی میزد و هم به وظیفه طلبگی اش عمل می کرد. اهل روستای بیدک از توابع باشت بود. به اتفاق ده، پانزده طلبه از حوزه علمیه منصوریای شیراز به جبهه آمده بودند. در اوج درگیری با شور و حرارت خاصی رجز می خواند: ... بچه ها این جا ایمان و اراده میجنگه نه این تکه آهنی که دستمونه. لحن صدای او دلنشین و حماسی بود. وقتی با صدای بلند گفت: والله ان قطعتم یمینی/ انی أحامی ابدة عن دینی. واقعه ی کربلا و هر آنچه در آن سرزمین رخ داده بود، برای انسان تداعی می شد.
هدایت الله که ذکر نامش حضور برادر شهیدم سیدهدایت الله را تجسم می کرد، گفت: هیچ کدوممون زنده برنمیگردیم. جزیره جنوبی و جاده سیدالشهدا دست دشمنه، ما تو محاصره ایم؛ با شهید میشیم، یا اسیر، حالا که قراره سرنوشتمون این باشه، به دشمن رحم نکنید، انتقام بچه ها رو بگیرید، اونا همه رو شهید کردن، تیرهاتون رو الکی هدر ندید. درسته ما امروز خیلی تنهاییم، اما خدا که با ماست.
ساعت حدود ده و نیم بود. هدایت الله در حال شلیک آرپی جی به قایق عراقی ها تیر خورد. هنوز صفرعلی کردلو زنده بود. ساعتی قبل که مجروح شدم، خودش زخم پایم را بسته بود. امکان انتقال هیچ شهید و مجروحی به عقب وجود نداشت. هیچ نیروی امدادگری در جاده نبود. اگر امدادگری در جاده بود، ترجیح میداد به جای برانکاردش اسلحه به زمین افتاده شهدا را بردارد و بجنگد.
دلم برای صفرعلی کردلو که دوست و همشهری ام بود، میسوخت. جراحتش زیاد بود. نمی دانستم چه کارش کنم. هنوز نفس میکشید. او را توی کانال کنار جاده کشاندیم. فکر این که عراقی ها صفرعلی را با آن بدن مجروح به اسارت ببرند، با تیر خلاص بزنند، عذابم میداد. با خودم گفتم اگر دشمن اسیرش کند، او را خواهند گشت. از شکم و سینهاش خون میریخت. با سالار شفیع نژاد چند دقیقه ای کنارش بودم. پسر عمویش علی محمد کردلو که فرمانده یکی از دسته های گردان ویژه ی شهدا بود، در پد جلویی بود. پیراهنش را پاره کردم زخمهایش را ببندم که گفت: یکی منو تیر خلاص بزنه، نمیخوام اسیر عراقی ها بشم، معطل من نشيد. اصرار نمیکرد به پشت خط اعزامش کنند، می دانست هیچ کس به عقب بر نمی گردد.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۱۳
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
خاطرات زمستان سال قبل که با او همسفر بودم، در ذهنم مرور می شد. دژبانی پادگان شهید غلامی، ترمینال چهارشیر، ساندویچ و سفر به گچساران. وقتی میدیدم کردلو با بدن مجروح کنار جاده به زمین افتاده و نمی توانم برایش کاری کنم، عذاب می کشیدم.
صفر نیکدارشد یکی از بچه های گردان ویژى شهدا سعی داشت، او را ببرد عقب، نمی توانست. نیکدارشد و سه، چهار رزمنده دیگر با تیربار گرینف مواظب آبراه های کناری بودند. تا همراهانش شهید نشده بودند و او مجروح نشده بود، از قسمت آبراه های خین و شعبان در امان بودیم. نیکدارشد برادر شهید و از افرادی بود که از جاده خندق زنده برگشت.
از کردلو جدا شدم. بیشتر همراهانم شهید شدده بودند. هر کس بر اساس تدبیر و تشخیص خودش می جنگید. احساس درونی ام می گفت: برگشتن نامردی است. می دانستیم با این تعداد اندک نمی توانیم جاده خندق را از نفوذ عراقی ها حفظ کنیم. دوشیکایی در ضلع راست میدان طبرسی آبهای سمت شط على و آبراه شعبان را پوشش می داد. طبرسی که سقوط کرد، عراقی ها دوشیکا را به سمت چپ جاده آوردند و آبراه و کسانی را که از جاده عبور می کردند زیر آتش گرفتند
هرکس سعی داشت به تکلیفش عمل کند. امروز در این جاده بچه ها ترجیح دادند، مردانه بمانند و بجنگند، اما شاهد از دست دادن جزیره نباشند. جزیره مجنون با تجسم شهدا و رشادت های بچه ها در عملیات خیبر و بدر انسان را به ماندن وا می داشت. اگر بر می گشتم، نمی دانم با عذاب وجدان چه می کردم. برای آوردن مهمات به سنگری که صد متری پشت سرم بود، برگشتم؛ کنار صفرعلی که نشستم، شهید شده بود. چقدر سبکبال و با آرامش توی کانال دراز کشیده بود. انگار به خواب عمیقی فرو رفته بود و قرار بود ساعاتی بعد بیدار شود. خشاب کلاش اش را برای استفاده در آوردم، اسلحه اش را توی آب جزیره پرت کردم و از او جدا شدم.
در تمام نقاط جاده بچه ها به صورت پراکنده با عراقی ها درگیر بودند. از لابه لای نیزارها به قایق هایی که از آبراه کناری مان رد میشدند، دید داشتیم، از سمت جزیره جنوبی می آمدند. می خواستند ما را از پشت قیچی کنند و کارمان را یکسره کنند. بچه ها با آر پی جی سه قایق شان را زدند. بعضی از قایق هایشان پشت سرمان نیرو پیاده می کردند. بچه ها حاضر نبودند خودشان را به آب بزنند و برگردند.
یکی از بچه ها که بعدها فهمیدم محمد اسلام پناه نام دارد، سینه و صورتش بر اثر اصابت ترکش خمپاره آبکش شده بود. استخوانهای دست راستش از آرنج خرد شده بود و از تشنگی و ضعفہ نای حرف زدن نداشت سخت جان داد! وقتی زخم هایش را بستیم، گفت: جان ما فدای یه تار موی امام! تا لحظه ای که جان داد، قرآن می خواند.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
روابط عمومی راه آهن: اختلالی در حرکت قطارها نداریم
خبرهایی مبنی بر حمله سایبری به سایت راه اهن در فضای مجازی منتشر شده بود.
💠مدیر روابط عمومی راهآهن: کارشناسان راهآهن در حال بررسی اختلال در سیستمهای بازرگانی راهآهن هستند
💠در حال حاضر حرکت قطارها دچار تاخیری نشده و بر اساس زمان بندی سیر قطارها در شبکه سراسری راهآهن در حال انجام است
💠حرکت قطارها با اتوماسیون داخلی راهآهن است و قطارها به صورت ایمن در حال تردد هستند.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
۲۰۰ نفر از کادر درمان سپاه برای خدمترسانی به بیماران کرونایی وارد زاهدان شدند.
💠سرهنگ قاسم حسنزاده، مدیر روابط عمومی قرارگاه قدس جنوب شرق نیروی زمینی سپاه: تدابیر فرماندهی نیروی زمینی سپاه سه سامانه بیمارستان تخصصی صحرایی مجهز برای کمک به بخش درمان سیستان و بلوچستان، بنابه درخواست دانشگاه علوم پزشکی آماده بهکارگیری است.
💠 امروز نیز ۲۰۰ نفر از کادر درمانی نیروی زمینی سپاه برای کمک به امور پزشکی استان وارد زاهدان شدند.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای :وقتی اشرافیگری و تجمل در جامعه باشد، قضایای دریافتهای نامشروع بوجود میآید و همه دنبال طعمه هستند تا شکمها را از مال حرام پر کنند.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir