eitaa logo
طلاب الکریمه
11.9هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
1.5هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_اگر این روزها بیش از همیشه مضطربید، احساسات و افکار منفی آزارتان می‌دهد، فشارهای روحی عجیب و سنگینی را بر خود حس می‌کنید؛ این ویدئو را پیشنهاد می‌کنیم! 🎬 🎙 📚 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CamScanner 06-06-2023 17.53.pdf
211.8K
📌نمونه سوال روانشناسی 👈 لطفا فوروارد کنید، موفق باشید🍃 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
45917648.pdf
1.43M
📌نمونه سوال فقه ۱۰ (مکاسب) 👈 لطفا فوروارد کنید، موفق باشید🍃 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند فرشته در پارک روی زیرانداز نشسته بودم و به درخت شاهتوت و گردو های اطراف نگاه می کردم . بچه ها با پدرشان بازی میکردند؛ گرگم به هوا وسطی بدو بدو گاهی هم سراغ وسیله های بازی پارک می رفتند عمیق نفس کشیدم بوی چمن اب داده شده را حس کردم ، افتاب از لابه لای شاخ و برگ درختان شعاع های نور زیبایی ساخته بود شعاع های نور را دنبال کردم که فرزندم گفت:" مامان بیا با بابا وایستید تا ومنو بهار وسط باشیم ." به اطراف نگاه کردم پارک خلوت بود . خواستم برخیزم که ماشینی در نزدیک ماشین ما ایستاد . گفتم: "الان میخواهم میوه پوست بگیرم ، فعلا خودتان بازی کنید." خیارها را پوست گرفتم و صدای مرد حواسم را پرت کرد عصبانی و ناراحت بودحرف میزد و چند دقیقه یکبار همسرش چیزی می گفت که اتشش گُر می گرفت . همین طور پیش می رفتند کار به جای باریک می رسید بچه هایشان ناراحت وگرفته به مادر و پدر نگاه می کردند . بچه ها و پدرشان را برای خوردن میوه ها صدا کردم ، در چشمان همسرم نگاه کردم با اشاره به او فهماندم که خانواده کنارمان حالشان خوب نیست. برگشت و به خانواده کنارمان نگاهی انداخت. از میوه ها برداشت و به سمت انها رفت به بچه ها تعارف کرد برای بازی دعوتشان کرد . بچه ها خوشحال بلند شدند و بعد از چند دقیقه پدرشان هم به انها پیوست حالا صدای خندیدن مرد و بچه هایش در پارک پیچیده بود . و من صدای خنده فرشته ها را شنیدم . ✍ فاطمه تیرانداز ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فصل ۱،۳،۶،۸،۱۰_230113_134035.pdf
1.5M
📌خلاصه کلام جدید 👈 لطفا فوروارد کنید، موفق باشید🍃 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1949837748.pdf
482K
تلخیص نموداری فرق مذاهب 💯صد درصد کاربردی 📩 ذخیره کن؛ شب امتحان به کارت میاد! ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آبروی از دست رفته در محل کارم مورد توجه مدیر و رئیس شرکت قرار گرفته و اسم و رسمی برای خودم داشتم . از این مقام و منصب که با تلاش های مداومم به دست آورده بودم به خود می بالیدم. یک روز که به شرکت رفتم مانع حضورم به اتاق کارم شدند و مرا به دفتر رئیس شرکت بردند. رئیس با عصبانیت اتهام هایی را بر علیه من گفت و عذر منی که مایه اعتبار شرکت بودم را خواست. دنیا به دورم می چرخید هرچقدر که بی تقصیری خودم را توضیح دادم هیچکس باور نکرد. با ناراحتی از اتاق ریاست خارج شدم و حالا بود که متوجه خنده اطرافیان شدم که دسیسه شان جواب داده بود. من چشمم کور و سرگرم مقام و منصب بودم ولیکن بقیه همکارانم طاقت نداشتند و با تهمت و دروغ مرا از سر راهشان برداشتند. پشت فرمان ماشین گریه ام گرفته بود و فکرم عجیب به زندگی و چند سال فعالیت کاری ام مشغول بود. من در تمام افتخاراتم خدا را از یاد برده و در سختی ها از او طلبکار بودم. آری اخراج من از شرکت،امتحان و تلنگری بود که به خود بیایم.چند روزی در خانه خود را حبس کرده بودم و از خانواده ام خواستم بگذارند کمی تنها باشم و تفکر کنم. بعد از یک ماه یکی از مدیران شرکت با من تماس گرفت و گفت که رئیس متوجه صداقتت شده و از تو میخواهد که برگردی. اما من علاقه ای به بازگشت به آن مکان که خدا را از یاد برده بودم نداشتم و از ایشان عذر خواهی و تشکر کردم. سجاده ام را برای عبادت با مهربان ترین مخلوق پهن کردم و مفاتیح را باز کردم که به این فراز از دعای کمیل برخوردم: خدایا با یادتو به سویت نزدیکی می جویم.و از ناخوشنودی تو به درگاه خودت شفاعت می طلبم.و از تو میخواهم به بخشندگی ات مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانی. خدایا سپاس خود را در دلم انداز و یاد خود را در دلم الهام کن. ای مهربان ترین مهربانان🌱 ✍🏻فاطمه زهرا دهقانی ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1_2759665505.pdf
555.6K
خلاصه مفید فرق مذاهب برا اساس کتاب آقای برنجکار 🔴فوروارد فراموش نشه! ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدفِ شهید دکتر مصطفی چمران از درس‌خواندن چه بود!؟ [کتاب نیایش‌ها، شهید چمران] ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1_4547879156.pdf
29.74M
📖جزوه دستنویس فلسفه ۲ 👈 لطفا فوروارد کنید، موفق باشید🍃 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه دستاوردهای صنعت هسته‌ای کشور 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز یکشنبه ۲۱ خردادماه ۱۴۰۲، از نمایشگاه دستاوردهای صنعت هسته‌ای کشور در حسینیه امام خمینی بازدید کردند. 🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جزوه نحوعالی۲.pdf
11.17M
📖جزوه دستنویس نحو عالی۲ 👈 لطفا فوروارد کنید، موفق باشید🍃 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۳ ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه‌السلام 📱 ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1_1179658747.pdf
751.6K
📎جزوه نموداری اصول4 (حلقه ثانی) 🔴 فوروارد زیبا تره! ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیروز در مراسم سالگرد تولد کیان پیرفلک سر مزارش پسر عموی مادر کیان به ماموران ناجا حمله کرد و سروان قنبری رو به شهادت رساند. 1⃣ سروان قنبری طبق اطلاعاتی که از همکارانش گرفتیم یک شخصیت بسیار مهربان بود و همیشه ریش‌سفیدی میکرد و حتی در ایام اغتشاشات بسیاری از کسانی که شاید معترض بودند با صحبتهای ایشان آرام می‌شدند، دست از لجبازی برمی‌داشتند. پدرانه جوانان ناآگاه را آگاه می‌ساخت. 2⃣ سروان قنبری برای تأمین امنیت خانواده پیرفلک و هرکسی که سر مزار کیان آمده بود حاضر شده بود. چراکه شبکه‌های معاند و برانداز فراخوان داده بودند برای آنجا و احتمال خطر بالا بود. 3⃣ شهید قنبری ۵ فرزند داشت. یک پسر و ۴ دختر که از دیشب داغ پدر بر دل‌های آنها سنگینی خواهد کرد. ❓یک سوال از مادر کیان پیرفلک و سلبریتی‌ها، داغ کیان سنگین بود و همه ناراحت شدیم، داغ پدر ۵ فرزند مهم نیست؟ جنایتی که با تحریکات شما بخصوص مادر کیان انجام شد. آیا اجازه میدهید خانواده شهید قنبری این کار شمارا با خودتان مجدد تکرار کنند؟ جان نیروهای امنیت و خانواده‌هایشان باد هواست؟ جواب این خون‌ها را چه‌کسی میدهد؟ فقط کیان حق حیات داشت، بقیه نه؟ ✍🏻 حسین دارابی ˹@tollabolkarimeh˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌