eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸زنان ، پیشرفت و تحول در دولت آینده 🔹نشست گفتمانی مشاوران امور بانوان ستادهای انتخاباتی پیرامون سیاست‌ها و برنامه‌های حوزه زن و خانواده در دولت چهاردهم 🎙خانم دکتر راکعی نماینده محترم دکتر پزشکیان 🎙خانم دکتر قوی نماینده محترم حجت‌الاسلام پورمحمدی 🎙خانم دکتر سعیدی نژاد نماینده محترم دکتر جلیلی 🎙خانم دکتر یکه زارع نماینده محترم دکتر زاکانی 🎙خانم دکتر اخلاقی نماینده محترم دکتر قاضی زاده 🎙خانم دکتر علی‌آبادی نماینده محترم دکتر قالیباف 📌بصورت حضوری و مجازی 🖇مکان : تهران میدان بهارستان مجموعه فرهنگی سرچشمه،سالن شهدای انقلاب اسلامی 🔗زمان : شنبه ۲ تیرماه جهت ثبت نام و دریافت اطلاعات بیشتر از جلسه از طریق نشانی زیر اقدام نمایید . https://survey.porsline.ir/s/krycY5od
1_1172102506.pdf
387.6K
کتاب رضایت زناشویی اخلاق خانوادگی ۱ استاد عباس پسندیده @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تابستان داغ بچه های مدرسه ایی فصل تابستان را جور دیگری دوست دارند. اصلا شاید بتوان گفت تابستان و استراحت از یک جنس هستند. فصلی که از عطر مدرسه فاصله گرفته و دانش آموزان را به وادی تفریح و استراحت کشانده است. اما آیا در همه‌ی این سه ماه تابستان باید فقط خورد و خوابید و از این شهر به آن شهر یا از این طرف شهر به آن طرف شهر رفت؟ یا اینکه از صبح تا شب فقط در شبکه های اجتماعی یا در بازی های رایانه ایی سیر کرد؟ تصور کنید یک دانش آموز یا یک دانشجو بعد از نُه ماه، از تحصیل فاصله بگیرد و فقط در این وادی ها پرسه بزند، چه بر سرش می‌آید؟ ذائقه اش عوض شده و به سمت تنبلی و خوشگذرانی متمایل می‌شود. پس در این مدت کم چه باید کرد که هم خوش بگذرد و هم بیهوده نگذرد؟ عده ایی از والدین، کودکان خود را در سه ماه تابستان به کلاس های مختلفی می‌برند تا یک مهارتی بیاموزند و بعد از سه ماه تعطیلات آن کلاس ها را تعطیل می‌کنند و دیگر ادامه نمی‌دهند؛ در صورتی که اگر این مهارت آموزی را در طول سال ادامه دهند حتما کودک به رشد خوبی در آن زمینه می‌‌رسد. استمرار در هر کاری حرف اول را می‌زند. اگر در کاری استمرار وجود نداشته باشد، حتی اگر تمام دنیا جمع شوند تا شخص را یاریش دهند به هدف و نتیجه‌ی دلخواهش نخواهد رسید. انسان اگر از یک سری خوشگذرانی ها نگذرد و استمرار در یک کار را نگه ندارد و از شاخه ایی به شاخه‌ی دیگری بپرد پیشرفت نخواهد کرد. آدمی موفق است که کارهایش مستمر و ادامه دار باشد؛ مثلا عده ایی از دانش آموزان 9 ماه پای کتاب و درس می‌نشینند و در تابستان از خواندن کتاب فاصله می‌گیرند. اگر خواندن کتاب را در این سه ماه هم ادامه دهند در جهان بینی‌ و آینده‌شان موثر است. تابستان ممکن است به معنی تاب آوردن باشد، تاب آوردن در برابر بی میلی نسبت به کارهایی که می‌دانید مهم هستند و باید ادامه دار باشند. خودتان را برای کارهای مهم زندگیتان به آب و آتش بزنید و ول کن ماجرا نباشید. اصلا خوبش را بخواهید رمز موفقیت در هرکاری پشتکار و اراده است حتی در زمان‌هایی که خسته، بی حوصله و بی انگیزه اید. آنوقت دیگر "رهرو آنست که پیوسته و آهسته رود" را با گوشت و خونتان لمس خواهید کرد. شما شاید در اوایل راه به نتیجه‌ی دلخواهتان نرسید و کارها به کندی پیش برود اما با تلاش و پشتکار خواهید دید که در اواخر مسیر رسیدن به قله به جاهای خوبی رسیده اید. شاید در اواسط راه دلتان نخواهد ادامه دهید و در تله‌ی تاریک نا‌امیدی بیفتید اما اگر ادامه دهید، خواهید دید که در اواخر راه با انرژی بیشتر و زمان کمتر از اوایل راه دارید به جاهای خوبی می‌رسید. آنجاست که شما به هدفتان نزدیک و نزدیک تر می‌شوید و به دستش می‌آورید که این خود باعث افزایش عزت نفس‌ و سبب موفقیت و پیشرفت‌تان خواهد شد. جیمز کلییر در کتاب خرده عادت ها نوشته است: "زمانی که به نظر می‌رسد هیچ چیز کمکی نخواهد کرد، می روم و به سنگ تراشی نگاه می کنم که برای صدمین بار روی سنگ ضربه می زند، بدون اینکه ترکی ایجاد شود؛ اما در صد و یکمین ضربه سنگ به دو تکه خرد می شود و می دانم که آخرین ضربه نبود که آن را خُرد کرد، بلکه تمام آن ضربه های پیشین مسبب آن بود." قطعا اگر به قدرت عادت های کوچک و مستمر ایمان بیاوریم، زندگی مان متحول خواهد شد. اگر شما حداقل یک‌سال به صورت مستمر به کاری ادامه دهید بدون شک به هدفت‌تان خواهید رسید. همان‌طور که از نظر عرف و در روایات حداقل زمان مداومت بر یک کار را یک‌سال ذکر کرده اند؛ برای مثال امام صادق (علیه‌السّلام) در این زمینه فرموده‌اند: «هر گاه شخصی عملی انجام می‌دهد، تا یک‌سال ادامه دهد، سپس اگر خواهد به عمل دیگری منتقل شود؛ زیرا شب قدری که تقدیرات و مشیت‌های الهی در آن محقق می‌شود ضمن یک سال خواهد بود». ✍ 🏻سمیرا مختاری @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکشنه ۳ تیر ۱۶ ذی‌الحجه۵ روز مانده به انتخابات ✨ 🍂 13 روز مانده به محرم 🍂 @tollabolkarimeh
از إن قارَفتَ سَيِّئَةً فَعَجِّل مَحوَها بِالتَّوبَةِ. اگر به گناهی آلوده شدی بی‌درنگ آن را به توبه بشوی.🌾 تحف العفول: ص ۸۱، حکمت نامه جوان، ص:۱۴۶ @tollabolkarimeh
از سر صبح، سردرد بدی نشسته بود میان شقیقه‌هایم. دو انگشتم را دورانی می‌کشیدم روی پیشانی‌ام. مثل دور برداری یک مداد، از سکه‌ی کوچکی روی برگه. دلم می‌خواست بزند به سرم و استامینوفن ته کیفم را بدون آب قورت دهم. اولین و آخرین باری که این کار را کردم اما، انگار تکه گچ چسبناکی را با ماله کشیده بودند روی راه تنفسی‌ام. صدای مسیریاب خط کشید روی افکارم:«دویست متر دیگر به سمت راست بپیچید.» صدای تیک و تاک راهنما گم شد میان دلنگ و دلونگ آهنگ شیش و هشتی فلش‌ مموری راننده. ته فلش کله‌ی یک جوجه‌ی رنگ و رو رفته‌ایی، تکان تکان می‌خورد. جوجه‌ی قرمز و اخموی انگری بردز بود. با هر چرخ فرمان یک دور، دور خودش می‌چرخید.چشمم به جنب و جوشش که می‌افتاد سر دردم بدتر می‌شد. تحمل صداها برایم سخت شده بود‌. راننده پیچید به سمت راست‌‌. آفتاب می‌زد به چشمم. سرم را برگرداندم به سمت پنجره. حال و هوای شهر کم کم داشت رنگ و بوی انتخابات می‌گرفت. بنر‌ها و عکس نامزدها را چسبانده بودند روی در و دیوار و حتی درخت‌ها . راننده سرش را تکان داد. دست برد سمت ضبطش و خاموشش کرد. گفت: «باهاس یکی بیاد عین آقا رئیسی خدا بیامرز!» بعد خودش زیر لبی گفت: «خدا بیامرزدت مرد!» کنجکاو نگاهش می‌کردم. انگار منتظر بود تا سفره‌ی دلش را باز کند. گفت اوایل کرونا بود که پدرش مبتلا شد. این را که گفت مکث کرد. دستش را گذاشته بود روی بوق. سرش را تکان می‌داد. می‌خواست وقت کشی کند. برایش سخت بود انگار. به حرف که آمد احساس کردم کلنجار می‌رود با خودش که گوله بغض ته گلویش را بدهد کنار. سرفه کرد تا صدایش را صاف کند. گفت و گفت. از پدرش. از غریبانه رفتنش. از اینکه لحظه‌ی خاکسپاری هم کنارش نبودند. که نگذاشتند بروند بالای قبرش حتی. پشت نرده‌های قبرستان با ماسک و دستکش و به فاصله‌ی یک متر از خواهرها ایستاده بودند به تماشا. کسی نیامده بود سرسلامتی دهد. سه چهار نفر بیشتر نبودند‌. خودشان بودند و خودشان. که حتی نمی‌شد همدیگر را هم درآغوش بگیرند به تسلی. می‌گفت کیسه‌ی آهک را که خالی کردند توی قبر، دلش می‌خواست قلبش دیگر نزند. می‌گفت هر که یادش رفته باشد چه کسی ما را از آن اوضاع اسفناک کشاند بیرون او یادش نمی‌رود. می‌گفت: «باهاس یکی بیاد عین آقا رئیسی خدا بیامرز!» ✍سیده زهرا رضایی المشیری @tollabolkarimeh
🔰نقش بانوان در مقدّرات اساسی کشور رهبر معظم انقلاب: دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفه‌ی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛ یعنی واجب کردند که زن‌ها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند. 🗓 به تاریخ: ۱۴۰۲/۱۰/۰۶ @tollabolkarimeh