هدایت شده از طلاب الکریمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌در شب یلدا مراقب این سنّت سیّئه باشید.
❄یکی از عادتهای ناپسندی که با فراگیری ابزارها و رسانههای ارتباط جمعی در جامعه رواج یافته و حالا دیگر تبدیل به یک #سنّت_سیّئه شده، نمایش زندگی خصوصی و شخصی در بستر فضای مجازی است.
❄خیلیها از جشن تولدهایشان، مهمانیهایشان، سفرهایشان، لباسهای جدیدشان و یا حتی از سفره غذا و خوراکیهایی که میپزند یا میخورند، عکس و فیلم میگیرند و در صفحه خودشان منتشر میکنند. هرقدر هم این تصاویر بیشتر دیده شود و بیشتر پسندیده شود، خوشحالتر میشوند. غافل از اینکه شاید خیلیها با دیدن این تصاویر آه حسرت بکشند.
❄امشب #شب_یلدا است؛ شب دورهمیها و خوراکیهای خوشمزه و رنگارنگ. مخصوصاً که امسال به دلیل #محدودیتهای_کرونایی، باید این دورهمیها #مجازی برگزار شود. در چنین شرایطی، میزان انتشار تصاویر خوراکیها هم بالا افزایش مییابد.
❄این نکته اخلاقی را از زبان #آیتالله_عاملی و به نقل از #خواجه_نصیرالدین_طوسی بشنوید. بعد هم تا میتوانید به دوستانتان هم برسانید تا امشب هرچه کمتر این سنت سیّئه تکرار شود.
@tollabolkarimeh 🌷
طلاب الکریمه
دی به خانه آمد
گولهی کاموا را که به زیر پایهی کرسی غلتیده بود برداشت و در سبد گذاشت.نگاهی به پنجره انداخت.عینکش را برداشت و تمیز کرد و دوباره روی چشمهایش گذاشت.خنده روی صورت زیبایش نشست.درست دیده بود؛برف میبارید.
دست روی زانوهایش گذاشت و با گفتن آخی بلند شد.پارچهی سفید رنگش را روی زمین پهن کرد.از بین روزهایی که مهمان این خانه بود؛خاطرات خوب و نابش را دستچین کرد و در میان پارچه گذاشت.خاطرات بد همان بهتر که در گذشته بمانند.نگاهی به اطراف انداخت ."آبان" رنگ و قلموهایش را جا گذاشته بود.اوایل که آمده بود گاهی قلم و رنگی به دست میگرفت و برگ های باقی مانده را زرد میکرد.وسایل آبان را در میان بقچهاش چید.
صدای قل قل ملایمی میآمد.بوی آبگوشت اصیل ایرانی فضای خانه را پر کرده بود.
چایش را با غنچههای گل محمدی درست کرد. سراغ بافتنیاش رفت ؛تنها چند رج به پایانش مانده است. اگر "دی" بافتنی بلد بود شال را رها میکرد و در این لحظات کتاب حافظش را بر میداشت و غزلی از حافظ میخواند.دلش نیامد"دی" اول زمستان را بی شال گرم دستبافت آغاز کند.
کی خوابش برده بود؟
نگاهی به ساعت انداخت فقط چند دقیقه زمان داشت.تمام نیرویش را به دستانش انتقال داد و تند تند رجهای باقی مانده را بافت.نگاهی به ساعت انداخت کاش فقط یک دقیقه زمان بیشتر داشت!
خواستهاش اجابت شد و یک دقیقه به آخرین شب پاییز اضافه شد.
"دی" که به خانه آمد،شال دستبافت آبی رنگی کنار ظرف انار خودنمایی میکرد.
یلدا مبارک 💫✨️
✍️ مریم سادات موسوی خواه
#طلبه_نوشت #شب_یلدا
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/1530134534C7bb56a0513