’برخی از ما‘
"لو لا التوجیه لهلکة الطلاب"
این جمله ی بسی تکراری اما دلنشین که چه عرض کنم واقع نشین چه خوب عملی می شود وقتی؛
'برخی از ما'
برای اشتباهات روزمره مان می نشینیم و توجیه المسائلي می نگاریم که نگو
آن قدر که علما زحمت کشیده و وثاقت احکام درست را ثابت کرده اند، ما برای اثبات این مسائل و پاسخ های محدثه مان نکشیده ایم...
آخر زحمتی ندارد که...
رحمت است چرخاندن زبان به سمتی که فقط منفعت خود را هدف دارد
جنگ نرم جنگ نرم که می گویند همین است
و 'برخی از ما'
غرق در خطوات و از خدا بی خبر
جای دور نرویم
یک سوزن به خودمان بزنیم
که در این وانفسا چه ها کرده ایم؟!
بگذریم از آن بزرگوارانی که همیشه زحمتکش 'برخی از ما' بوده اند و جور کم کاری هایمان را کشیده اند...
و پرچم حوزه را هم چنان با اقتدار بالا نگه داشته اند
که خدا خیرشان دهد و حفظشان کند
اما من و شما
همان'برخی از ما'
چه سهمی در این حراست و حفاظت داشته ایم؟
اصلا پرچم سربازخانه آقا به کنار
نفس خویش را تا چه حد حافظ بوده ایم؟
که چه خوب می شد اگر بودیم اندکی مثل امام راحل؛
آن مرد مردی که ثابت کرد اگر انسان بخواهد می شود که بشود,
بشود آن انقلابی که از درون به برون سرایت کرده
و نه تنها خود آدمی را به بالا می برد؛ بلکه دست دگری را هم گرفته و پرواز می دهد...
<<فانما امره اذا اراد شیئا أن یقول له کن فیکون>>
و این گونه رسم پرواز را به هزاران هزار دگری دیگر، باید آموخت؛
تا خارج شد از این نفس اماره ای که جز امر بالسوء کاری بلد نیست
تا بسازیم آن مدینه فاضله ای را که جامعه ساخته شده در آن ندبه ی انتظارش سر به فلک کشیده و امامش را با تضرع و زاری می خواند
که مولای غریبمان!
کجایی و ما تا به کی از شما را ندیدن و از غیر شما پاسخ شنیدن باید شکوه کنیم
"عزیز علی ان اری الخلق و لا تری" و...
و خلاصه بقول عاشقانه های کمیل؛
"لای الامور اشکو الیک"؟!
و باز 'برخی از ما'
تا به کی سرگردان کوچه های نادانی خویش باشیم؛
نفهمیم که نمی فهمیم نفهمی خود را که اگر می فهمیدیم این نبود حال و روزمان
و نتیجه اش توجیهات رنگ و لعاب دار نبود که پیوست کنیم به کم کاری های همیشگیمان و خوش باشیم که دلیل داریم وإلا..
و إلا فلا...
و باید ترسید از آن روز که حتی خودمان هم از توجیهات خجالت کشیده و سر به زیر داریم چرا که آن هنگام
"یوم تبلی السرائر" است و البته؛
"یوم الحسرة"
برای من و شما
و همان 'برخی از مایی'
که او را عالم به نهان و آشکار خویش ندانستیم
و ندانستیم که ندانستیم
و امان از این جهل مرکب های همیشگی
و امان از این 'برخی از ما'ها
که از ماست که بر ماست
و اندکی التماس تفکر
#شیرمحمدی
و هم چنان با افتخار از حوزه علمیه
#دلنوشته