هدایت شده از طلاب الکریمه
سایه بان
✍سریال #سایه_بان محصول سال ۹۶ است که دوباره از شبکه آی فیلم پخش شد. قصه درباره خانواده ای است که پدرشان را از دست داده اند و حالا پسر بزرگتر میخواهد مردانه جای پدر را پر کند. ابتدا تصور میکنی فیلم درباره خانواده هایی است که در عین فقر و تنگدستی، #کرامت انسانی خود را حفظ میکنند و با ارتباطات اجتماعی عمیق و صمیمیشان، از عهده مشکلات بر میآیند.
✍اما اتفاقا داستان فیلم تا انتهای سریال سیر دیگری دارد. در مجموع روال گام به گام سریال که درباره شخصیتها و خانواده های مختلفی اتفاق میافتد، یک نخ تسبیح و یک ردیف مشترک مشاهده میکنی و آن اینکه #فقر چطور همه داشته های ما را غارت میکند. فقری که ناشی از یک فشار اجتماعی کلان است و تلخی اش را دایما در تمام بخشهای فیلم احساس میکنی.
✍فقر رابطه دو رفیق صمیمی یعنی سهراب و سعید را به هم میزند. فقر باعث میشود پسرهای خوب جلوی پدر و مادرشان قرار بگیرند. آرمان جلوی پدرش و مادرش. سهراب که شخصیت محبوب است جلوی مادرش. فقر باعث میشود سعید پدرش را تنها بگذارد و از برادرش غافل شود. فقر باعث میشود زندگی عاشقانه سعید و همسرش به هم بخورد. فقر باعث میشود آرمان به دختری که دوستش دارد خیانت کند.
✍فقر باعث میشود یک عاشق ،همکار سهراب در کارگاه، به معشوقش نرسد و سرگردان شود. فقر باعث میشود برادر سهراب عقده ای باشد و از راه به در شود و برادر سعید نیز به کار خلاف کشیده شود. فقر باعث میشود پدر فرهنگی آرمان نتواند در خانواده یک عنصر فعال باشد و یک شخصیتی که فقط توصیه کننده است به حساب آید شخصیتی که ضعیف است و بی تاثیر چون به قول خودش دستش خالی است.
✍خلاصه آنکه مخاطب در طول سریال قانع میشود که فقر همه چیز را به مرور نابود میکند. تمام داشته ها و روابط عالی انسانی، اجتماعی و خانوادگی را. برای مخاطب مسجل میشود که البته دنیاخواهی صرف خوب نیست اما بدون پول و دارایی همه چیز را به مرور و به ناچار از دست خواهیم داد.
✍حالا بیایید با یک نگاه کلان به جایگاه این سریال در سال ۹۶ و امروز یعنی ۹۸ در ذایقه ایرانی بنگریم و ببینیم این قصه و نتیجه اش چه تاثیری در مخاطب امروز میگذارد؟ دقیقا در روزگاری که نیاز به #صبر داریم و #مقاومت، نیاز به استفاده از داشته های کرامت انسانی و روابط اجتماعی داریم برای فایق شدن بر مشکلات، سریالی پخش میشود که ترس از فقر را به جان مخاطب مینشاند.
✍تنفر از فقر و شرایط نابسامان اقتصادی ما را بی تاب میکند، این سریال یک پشتیبانی فرهنگی موثر است برای سرخم کردن و راه آمدن ولو اجباری نسبت به پولدارهای داخلی و خارجی برای آنکه داشته های دیگر اجتماعیمان از دست نرود. ساخت و پخش این سریال حقیقتا تعجب آور است. فقر مجبورت میکند بشکنی و داشته های فرهنگی و اجتماعیت را از دست بدهی. این پیامی است که تلویزیون ما تصمیم گرفته به مخاطب انتهای دهه نود منتقل کند. مخاطبی که از او مقاومت را انتظار داریم.
✍بماند که اصل این پیام هم اساسا از بنیان غلط است. قانون زندگی اتفاقا به عکس است صبر بر بستر داشته های اخلاقی و اجتماعی ارزشمند انسانی فقر را نابود میکند و شما را فایق میآورد. این سنت و قانون عالم است که من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و همینطور و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السما و الارض....
✍ #علی_مهدیان
@tollabolkarimeh 🌷
⭕️ "از یک آدم ضد آخوند به یک آخوند... «سپاسگزارم»"
👈 اشاره: عدهای از طلاب شهر قم، برای کمک به کادر درمان و بیماران بستری در بخشهای مرتبط با بیماری #کرونا، راهی بیمارستانهای این شهر شدهاند... درباره اصل حرکت و چند و چونش حتما باید ساعتها گفتوگو کرد و نوشت اما، واکنشهای مردم، بیماران و کادر درمان بدون تردید، مهمترین، جذابترین و درسآموزترین بخشِ ماجراست؛ مختصری از این روایتها را به قلم #علی_مهدیان بخوانید...
◀️ این روزها از خیلی ها پیام دریافت کردم. اکثرا هم میگن میخوایم بیایم کمک. هم قم هم خارج قم. به خارج قمیها گفتم نیان به قمیها هم گفتم برن پیش رفقای قرارگاه. پیرزنه از ورامین زنگ زده با خواهش و التماس که بگذارید بیام براتون غذا درست کنم.
چه مردمی داریم ما...
🔸 چند تا پیام هم بود که روحم رو تازه کرد. خواهر رفیقم، دکتره، رفیقم میگفت، دوست خواهرش که او هم پزشک بوده، شاکی شده و گفته این طلبه ها نابلدن، چرا اومدن، فقط ضررن، شوآفن، به درد نمیخورن...
▫️ امروز اما زنگ زده میگه دوست خواهرم براش پیام داده، پیامش رو فرستاده:
▪️ «امروز خیلیاشونو دیدم... با کمترین تجهیزات داشتن کارای خدمات رو انجام میدادن... به مریضا غذا میدادن... وسایل مریضا رو جابجا میکردن... و بیشترین تماس با مریضو داشتن... همشون هم پسرایی با سن کم... الان همه ازشون کمک میگیرن و چقدر خالصانه کار میکنن و همش میگن بهمون یاد بدید ما انجام بدیم...»
🔹 یه دکتر از شیراز برام پیام فرستاده:
▫️ «دکتر .... هستم از شیراز. تا شنیدم عده ای از طلبههای قم راه افتادهاند و در بیمارستانها به صورت رایگان به کادر درمانی کمک میدهند یکه خوردم... شروع کردم به خواندن روایتهایشان و باید بگویم که نوشتهها و تجربههای این قشر با نگاه خاص خودشان از محیط کاری هر روزه و معمولی من برایم خیلی جالب بود. همه از اتفاقهای روزمرهایی نوشته بودند که دیگر خیلی وقت است برای من عادی شدهاند. وقایعی که وقتی آنها را از چشم آن طلبه ها دوباره دیدم. دیدم چقدر فرصت در بیمارستان برای نشاندن لبخند روی لب آدمها و کاستن از رنج دیگری و حتی دیدن خداوند وجود دارد و من نمیبینمشان. با خودم گفتم چرا من تا به حال حتی یک بار برای مریضی پرتقال پوست نگرفته ام، یا مثلا دارویی را به دست مریضهایم نداده ام.»
🔸 یکی دیگه از قم پیام داده: «خانمم پرستاره. همین روایتها مشوقی شد برای بنده که به خانمم اجازه بدهم داوطلبانه در برنامههای بیمارستان مربوط به کروناییها شرکت کنه و اوشون هم با برخی دوستانشان از قم و استانهای دیگه صحبت کنه که بیان برای همکاری.»
🔹 این مردم نمیدونن که جمله «خوبی از خودتونه» دقیقترین و درست ترین جمله در پاسخشونه.
🔺 از همه با نمکتر، پیام رفیقمه که کمی تا قسمتی با آخوندها مشکل داره. نوشته: «سلام.از یک آدم طبعا ضد آخوند به یک آخوند... سپاسگزارم.»
/علی مهدیان
@tollabolkarimeh 🌷
⭕️ "از یک آدم ضد آخوند به یک آخوند... «سپاسگزارم»"
👈 اشاره: عدهای از طلاب شهر قم، برای کمک به کادر درمان و بیماران بستری در بخشهای مرتبط با بیماری #کرونا، راهی بیمارستانهای این شهر شدهاند... درباره اصل حرکت و چند و چونش حتما باید ساعتها گفتوگو کرد و نوشت اما، واکنشهای مردم، بیماران و کادر درمان بدون تردید، مهمترین، جذابترین و درسآموزترین بخشِ ماجراست؛ مختصری از این روایتها را به قلم #علی_مهدیان بخوانید...
◀️ این روزها از خیلی ها پیام دریافت کردم. اکثرا هم میگن میخوایم بیایم کمک. هم قم هم خارج قم. به خارج قمیها گفتم نیان به قمیها هم گفتم برن پیش رفقای قرارگاه. پیرزنه از ورامین زنگ زده با خواهش و التماس که بگذارید بیام براتون غذا درست کنم.
چه مردمی داریم ما...
🔸 چند تا پیام هم بود که روحم رو تازه کرد. خواهر رفیقم، دکتره، رفیقم میگفت، دوست خواهرش که او هم پزشک بوده، شاکی شده و گفته این طلبه ها نابلدن، چرا اومدن، فقط ضررن، شوآفن، به درد نمیخورن...
▫️ امروز اما زنگ زده میگه دوست خواهرم براش پیام داده، پیامش رو فرستاده:
▪️ «امروز خیلیاشونو دیدم... با کمترین تجهیزات داشتن کارای خدمات رو انجام میدادن... به مریضا غذا میدادن... وسایل مریضا رو جابجا میکردن... و بیشترین تماس با مریضو داشتن... همشون هم پسرایی با سن کم... الان همه ازشون کمک میگیرن و چقدر خالصانه کار میکنن و همش میگن بهمون یاد بدید ما انجام بدیم...»
🔹 یه دکتر از شیراز برام پیام فرستاده:
▫️ «دکتر .... هستم از شیراز. تا شنیدم عده ای از طلبههای قم راه افتادهاند و در بیمارستانها به صورت رایگان به کادر درمانی کمک میدهند یکه خوردم... شروع کردم به خواندن روایتهایشان و باید بگویم که نوشتهها و تجربههای این قشر با نگاه خاص خودشان از محیط کاری هر روزه و معمولی من برایم خیلی جالب بود. همه از اتفاقهای روزمرهایی نوشته بودند که دیگر خیلی وقت است برای من عادی شدهاند. وقایعی که وقتی آنها را از چشم آن طلبه ها دوباره دیدم. دیدم چقدر فرصت در بیمارستان برای نشاندن لبخند روی لب آدمها و کاستن از رنج دیگری و حتی دیدن خداوند وجود دارد و من نمیبینمشان. با خودم گفتم چرا من تا به حال حتی یک بار برای مریضی پرتقال پوست نگرفته ام، یا مثلا دارویی را به دست مریضهایم نداده ام.»
🔸 یکی دیگه از قم پیام داده: «خانمم پرستاره. همین روایتها مشوقی شد برای بنده که به خانمم اجازه بدهم داوطلبانه در برنامههای بیمارستان مربوط به کروناییها شرکت کنه و اوشون هم با برخی دوستانشان از قم و استانهای دیگه صحبت کنه که بیان برای همکاری.»
🔹 این مردم نمیدونن که جمله «خوبی از خودتونه» دقیقترین و درست ترین جمله در پاسخشونه.
🔺 از همه با نمکتر، پیام رفیقمه که کمی تا قسمتی با آخوندها مشکل داره. نوشته: «سلام.از یک آدم طبعا ضد آخوند به یک آخوند... سپاسگزارم.»
@tollabolkarimeh 🌷