eitaa logo
طلوع
1هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و أنَا أبحَثُ عنِّي؛ وَجَدْتُكَ یٰا حُسین..!» و هنگامی که در پیِ خودم بودم تــو را یافتم، یا حسین ! ❣ 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
← اینکه می‌دانی گرهِ کار رفیق شما، چگونه باز می‌شود، و قبل از درخواستش، خودت پیش‌قدم نمی‌شوی؛ 💥یعنی شما به بیماری بُخل مبتلایی! ☜ آدمهای بخیل، شبیه اتاقی‌اند تنگ و تاریک؛ که حتی آنقدر جا ندارند که بتوانی دو پایت را دراز کنی و کمی خستگی در کنی! شما باشی در چنین اتاقی، منزل می‌کنی؟ ✦ آدمها در قلبهای وسیع اما ساده، منزل می‌کنند، نه در قلبهای تنگی که با اَداها و ظاهرسازی‌ها تزئین شده‌اند. @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خویشنداری۱۹ @Tolou1400
کارگاه خویشتن داری_19.mp3
16.99M
۱۹ ✦ تمام سعادت بشر، درگروی زیستن زیر سایه‌ی نماینده‌ی تامّ خداوند، و متخصص معصوم وعده داده‌ شده‌ی اوست! ⚠️ بدون امام زمان"عج" دنیا شبیه دانشگاهی‌ست که استاد ندارد! ✘ بزرگترین بی‌تقوایی، بی‌توجهی به غیبت امام زمان"عج"، و رفع موانع ظهور اوست! علیه‌السلام @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه از غمی که تازه شود با غمِ دگر...🖤🖤 @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_پنجم #قسمت_چهل‌ویکم خب حالا هر آرزویی دارید بگویید. برای اینکه جملات و کلمات را
بعداز یک ساعت بحث و گفت و گوی بی نتیجه به سلول برگشتیم .اما یک سوال بزرگ مرا به دیوارهای سلول می کوباند:یعنی چی؟«بودن شما در این زندان هیچ ارتباطی به سرنوشت جنگ ندارد».با خودم گفتم ،یعنی ما حبس ابد هستیم.در کدام دادگاه محاکمه شده ایم.اصلا به چه جرمی؟کدام قاضی چنین حکمی صادر کرده؟ عرق مرگ بر پیشانی ام نشست .در چهار دیواری به نام زندان به جرم ناکرده و گناه نامعلوم از همه موهبت هایی که خدا در اختیارمان گذاشته بود محروم شده بودیم.اما نه،خدای ما نیرومندتر از دیوارهایی است که این نامردان برای ما ساخته اند.این سقف ها و دیوارها نمی تواند ما را در خود حبس کند.شاید جسم مان اسیرزندان باشد.اما روح مان هنوز آزاد است و هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند ما را تسلیم کند.چون خدا با ماست و ما یقین داریم که هیچ چیز خارج از اراده و خواست او انجام نمی گیرد .ما در آزمون بزرگ قرار گرفته ایم و نباید ناامید شویم.چون این بمب هایی که بر سر زنان و کودکان ما ریخته می شود می خواهد ریشه ی امید را در دل ها بخشکاند .اصلا ما حق ناامید شدن نداریم.موضوعات و فضا و بحث های انجام شده با رئیس زندان را به شور گذاشتیم .هیچ کس موافق پیشنهادهای رئیس زندان نبود. می فهمیدیم این امتیازات مثل دادن یک عروسک به دست بچه است تا با سرگرم کردنش او را از اصل ماجرا دور نگه دارند. برای اینکه رئیس زندان را از جدی بودن تصمیم مان آگاه کنیم سه روز غذا نگرفتیم،روز چهارم رئیس زندان سراغمان آمد و در حالی که سرش را از دریچه داخل کرد گفت:اضافه الی الصحف و الطعام الاکثر،طبیب و غرفه افضل و استنشاق الهو الطلق موجود ایضا.(علاوه بر روزنامه و غذای بیشتر و دکتر و اتاق بهتر ،شمس و هواخوری هست) دیگر فایده نداشت.تصمیم ما قطعی بود.اعتصاب غذا را با روزی پانزده مشت آب ،روزی سه بار که سهم هر وعده پنج مشت آب بود آغاز کردیم. با برادرها مشورت کردیم .سلول پزشکان از وضعیت جسمی مان اظهار نگرانی شدید کردند.اگر چه زندگی در این سلول ها هم یک مرگ کاملا تدریجی و بی صدا بود. سلول مهندسان در مقابل تصمیم ما به اعتصاب غذا جواب دادند: -هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال می ریزد مروارید صید نخواهد کرد. همسایه های هر دو طرفمان مخالف اعتصاب بودند .اما ماندن در آن زندان نفرت انگیز و شنیدن خبرهای ناگوار و مصیبت بار از مردن و جان کندن سخت تر بود.شب هر چهار نفرمان باهم دست دادیم و دست هایمان را روی دست یکدیگر گذاشتیم و هم پیمان شدیم و به یکدیگر قول دادیم در این تصمیم بزرگ تا آخر باهم باشیم.البته هر کدام از ما می توانست تصمیم جداگانه ای بگیرد چرا که هر کس مسئول جسم و جان خودش بود.پایان هر دو وضعیت را ارزیابی کردیم؛یا پیروز می شویم و از آنجا می رویم یا می مانیم و می میریم ،جنگ به نوع دیگری برای ما آغاز شده بود.اعتصاب غذا نوعی جنگ بود.ما بی سلاح و بی دفاع بودیم .اراده ی مصمم ما تنها سلاح ما بود .تصمیم گرفتیم جانمان را برای جنگیدن اسلحه کنیم. یکدیگر را سخت و سفت در آغوش گرفتیم.اشک مجال سخن گفتن نمی داد .خوشحال بودیم از اینکه هم عقیده ایم و برای به ثمر نشستن این مبارزه ی جمعی در راه سخت و دشواری که در پیشش داشتیم ،به خدا توکل کردیم .صبح که حسن می خواست صبحانه بدهد ظرف های غذا و لیوان ها را به او دادیم و گفتیم دیگر نیازی به ظرف غذا نداریم.ما در اعتصاب غذا هستیم. فاطمه از زیر دربا صدای بلند اعلام کرد: ما چهار دختر ایرانی هستیم که اولین روز اعتصاب غذای خود را برای رفتن به اردوگاه اسیران جنگی شروع می کنیم. روز دوم نیز این جمله را تکرار کرد و همچنان روز سوم هم. صدای فاطمه با صلابتی ، مثال زدنی در راهرو زندان طنین می انداخت . زمان توزیع غذا دریچه را باز می کردند .وقتی می گفتیم: «اعتصاب غذا هستیم» دریچه را محکم به هم می زدند و می گفتند :بجهنم الاسواد عاملات اضراب طعام .(به درک،به جهنم که اعتصاب غذا هستید). هفت روز از اعتصاب غذایمان گذشت.ضعف تمام بدنمان را گرفته بود .اما هنوز نمازمان را ایستاده می خواندیم .روزهای اعتصاب غذایمان را از زیر در اعلام می کردیم ادامه دارد🖋 @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو فرزند همت خود باش، که به پدرانت نیاز نباشد و فرزندانت به تو افتخار کنند؛ که سقراط در جواب شماتت آن دشمن که او را به پدرش سرزنش کرده‌ بود گفت: تو به پدرانت افتخار میکنی؛ اما من فرزندانم به من افتخار خواهند کرد. تو پایان افتخارات گذشته هستی و من آغاز فردا... 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
زندگی قبل از هر چیز، زندگی است. گل می خواهد، موسیقی می خواهد، زیبایی می خواهد. زندگی حتی اگر یکسره جنگیدن هم باشد، خستگی در کردن می خواهد، عطر شمعدانی ها را بوییدن می خواهد. خشونت هست، قبول؛ اما خشونت اصل که نیست، زائده است ، انگل است، مرض است.... 📚 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf